درباره «تيتر» حق با بقايی است اما…
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در سرمقالهی امروز این روزنامه نوشت: حضور حمید بقایی در روزنامه «شرق» ماجرای تلخی بود، هم برای «شرق» و هم برای بقایی. گویا وضعیت كنونی بهگونهای حكم میكند كه گناهكار و بیگناه بدون عیانشدن حقیقت در جدالی نافرجام رودرروی یكدیگر قرار بگیرند، دستآخر هم معلوم نشود حقیقت ماجرا چه بوده و چه باید كرد. مثل تمام دولتهایی كه روی كار میآیند و اغلب بعد از هشت سال كنار میروند و هرچه دولتشان به انتها نزدیكتر میشود، از ارجوقرب میافتند و همه مسائل و مشكلات بر سر آنان آوار میشود؛ دولت احمدینژاد هم از این قاعده مستثنا نبود. محمود احمدینژاد یكتنه چنان به هاشمیرفسنجانی یورش برد و درست و نادرست، روا و ناروا را برای شكست او درهم پیچید كه در تاریخ انقلاب اگرچه بیسابقه نبود، كمسابقه بود. دولت احمدینژاد، با هزینه سنگینی روی كار آمد. هیچ دولتی همچون دولت مهرورزی بر مسند امور ننشست. روزگار تلخ بخش عمدهای از جامعه را احمدینژاد و یارانش رقم زدهاند. بهجرئت میتوان گفت دولتهای نهم و دهم از این منظر استثنای بیتكراری بود. بگذریم. یادآوری تلخی كشآمده آن روزگار، تنها برای این است كه نشان بدهم حضور غریب و پرهیاهوی بقایی در «شرق»، با آن صورت تكیده و دستهای لرزان از خشم، همهوهمه در اعتراض به «شرق» نبود بلكه بهخاطر خشم از سرگذشتی هم بود كه از سر گذرانده و هنوز میگذراند.
بقایی با تاریخی پشتسر و آدمهایی كه به زعم او به او جفا كردند، آمده بود تا تمام تقاص گذشته را از ما بگیرد و ما میدانستیم چرا به ما اجازه حرفزدن و هرگونه توضیح را نمیداد. او به حرفهای ما و حتی به عذرخواهی ما بهخاطر تناقض تیتر و متن گزارش نیازی نداشت. همانگونه كه او و دولت احمدینژاد و هیچ دولت دیگری از اصلاحطلب و اصولگرا، نه از كسی عذرخواهی کردهاند و نه از كسی عذرخواهی میپذیرند. اما آقای بقایی! اگر همان روز فرصت حرفزدن میدادید میگفتم درباره «تیتر» حق با شماست و از شما عذرخواهی میكردم. اگرچه میدانم شما نیازی به عذرخواهی ما ندارید. شما آمده بودید ما را «سیاست» كنید، همانگونه كه دیگران شما را «سیاست» کردهاند.
انتهای پیام