آقای پناهیان! این جهان کوه است و فعل ما ندا
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «این جهان کوه است…» نوشت:
شیخ علیرضا پناهیان نسبت به اتهام “سوءاستفادۀ مالی” از موقعیت خود، با خاطری آزرده واکنش نشان داده است.
از نگاه من، نسبت دادن هر عمل مجرمانهای بخصوص جرایم مالی، اخلاقی و سیاسی به هر فردی با هر مرام و مسلک و رفتاری، نیازمند مدارک و اسناد روشن و متقن و محکمهپسند است و به همین جهت، من معمولاً در اینگونه موارد که پای حیثیت افراد در میان است، ورود نمیکنم.
کشف جرایم مالی اصحاب نفوذ و قدرت در درجۀ نخست نیازمند فضایی امن و آزاد برای تهیۀ گزارشهای تحقیقی مستند از سوی رسانه های حرفهای و قدرتمند و تأثیرگذار است که هر دوی این مؤلفهها در کشور ما مفقود است! به همین دلیل هر از گاهی، فردی از این جناح یا آن جناح از سوی فرد دیگری در فضای مجازی به فساد مالی و غیره متهم میشود و خبر آن تمام جامعه را به خود مشغول میسازد. در چنین وضعیتی هم کمتر کسی در پی احراز صحت و سقم شواهد ارائه شده برمیآید. ظاهراً فقط گرایش سیاسی فرد متهم در این میان تعیین کننده است به طوری که افراد همسو، چشم بسته به دفاع و تبرئهاش برمیخیزند و ناهمسوها نیز مجرمیتاش را قطعی و مسلم قلمداد میکنند!
خب، مسبب این وضع چه کسانیاند؟ به نظرم حالا که آقای پناهیان از ایراد اتهام به خود ناراحت به نظر میرسد، لازم است نگاهی به سخنرانیهای یکی – دو دهۀ خود بیاندازد و ببیند آیا اتهامی در این جهان وجود داشته که او بیهیچ سند و مدرکی به مخالفان سیاسیاش نبسته باشد و خواهان اعدام آنها نشده باشد؟
فرض بگیریم که متهم شدن پناهیان به سوءاستفادۀ مالی از موقعیتاش بهتانی کاملاً بیاساس باشد، اما وقتی او خود هزاران بهتان به چهرههای سیاسی مخالفاش زده است، چرا از یک بهتان به خود باید ناراحت و آزرده شده باشد؟ آیا این راهی نیست که خودش برگزیده و آن را هموار کرده است؟
عیسی مسیح گوید: هر کس شمشیر بکشد با شمشیر نیز کشته خواهد شد!
و یا به قول مولانا:
بر منست امروز و فردا بر وی است
خون چون من کس چنین ضایع کِی است؟
گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز
باز گردد سوی او آن سایه باز
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا