از حجاریان تا پناهیان؛ سیاستزدگی و قضاوت!
امیر بحرینیفرد، دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «از حجاریان تا پناهیان؛ سیاستزدگی و قضاوت!» دربارهی مطالب مطرح شده علیه سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب و علیرضا پناهیان، سخنران اصولگرا نوشت:
«در سؤال از وزیر جهاد کشاورزی پیرامون حذف بودجه خودکفایی گندم از یک شخصیت پرنفوذ سیاسی گفتم که با استفاده از فضای تضعیف شده تولید داخلی اقدام به واردات محمولههای گندم از خارج از کشور نموده است؛ این شخص کسی نیست جز جناب سعید حجاریان از تئوریسینهای جریان اصلاحات!»
این توئیت در اواخر تیرماه باعث شد شاهد هشتگ «#سلطان_گندم» از سوی مخالفان طیف فکری حجاریان در فضای مجازی باشیم. مسئلهای که علی خضریان ـ نماینده تهران در مجلس ـ مطرح کرد و سعید حجاریان -تئوریسین جریان اصلاحات- را متهم به دخالت منفی در مسئلهی واردات گندم نمود، خیلی سریع منجر به انتقاد مخالفان جبههی اصلاحات و نقد تند و تیز آنها به حجاریان شد و او از سوی مخالفانش مفسد اقتصادی لقب گرفت. ماجرای اتهام به حجاریان به اینجا ختم نشد؛ فردای این توئیت علیاکبر رائفیپور -مسئول مؤسسه مصاف- در توئیتی ادعا کرد که سعید حجاریان ظاهراً از خانوادهای یهودی زاده شده و خواستار توضیح حجاریان در قبال این ادعا شد. بازخورد این مسئله در رسانههای مخالف حجاریان باز هم شبیه مورد پیشین بود: تکرار اتهام!
در این نوشتار قصد بررسی این اتهامات را ندارم، چراکه قریب به دو ماه از این مسائل میگذرد. اما اخیراً اتفاق مشابهی افتاد و برخوردهای قضاوتگونه و نیز سیاست «یک بام و دو هوا» از سوی دو طیف سیاسی کشور برایم جالب بود. افشای رابطه و شراکت حجتالاسلام پناهیان با آقای کاشانی توسط یاشار سلطانی -روزنامه نگار- موجب شد این بار اتهامات مالی و اقتصادی به سمت این روحانی اصولگرا روانه شود. پناهیان مشاور ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و آقای کاشانی مالک شرکت تکماکارون است که افشای روابط اقتصادی آنها شبهات و اتهامات جدیدی را در فضای مجازی به همراه داشت، اتهاماتی که بیشتر از سوی رسانههای اصلاحطلب منتشر شد.
اما وجه شبه این جهتگیریها چیست؟ چه تشابهی میان طرح اتهام رسانههای جناح راست علیه یک فرد اصلاحطلب و نشر اتهام رسانههای جناح چپ علیه یک فرد اصولگرا وجود دارد؟ به نظر نگارنده دو وجه تشابه میان جهتگیری رسانهها و نیز بعضی از مردم در قبال اتهام مالی حجاریان و پناهیان قابل مشاهده است: یکی رویکرد قضاوتگونهی ما و دیگری سیاست یک بام و دو هوای رسانهها!
اوایل مرداد شاهد بودیم که بعضی رسانهها و افراد مخالف طیف اصلاحات، ادعای مطروحه علیه حجاریان را به سرعت منعکس کرده و او را «سلطان گندم» خواندند، بی آنکه سند متقن و محکمی جهت اثبات ادعای خود داشته باشند. در واقع تنها یک ادعا باعث شده بود که آنها بیتوجه به بررسی مسئله و بیاعتنا به دفاعیهی متهم، او را مفسد مالی بنامند و قضاوت کنند. اگر دقت کنیم، خواهیم دید که این اتهامات اکثراً از سوی تریبونهای جناح اصولگرا مطرح میشد. به طور مثال سایتهای رجانیوز، فارس و تسنیم از نخستین سایتهای منتشرکنندهی این خبر بودند که بعدها نیز از انتشار دفاعیهای که محسن حجاریان -فرزند سعید حجاریان- در پاسخ به ادعای خضریان منتشر کرد، خودداری نمودند. دلیل این نوع برخورد با اتهام حجاریان از سوی بخشی از طیف اصولگرایی چه بود؟ واضح است؛ حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات است و متهم شدنش نیز راهی برای نفرت عمومی از او. البته بخشی از جامعه با بررسی اسناد و شنیدن دفاعیات، رویکرد منصفانه و معقولی در برخورد با اتهام وی در پیش گرفت اما بخشی از اصولگرایان بیشتر از روی سیاسیکاری به اتهام دامن زدند، نه با رویکرد عدالتطلبی.
یک ماه و نیم گذشت و اخیراً که ماجرای ارتباط پناهیان و کاشانی مطرح شد، باز هم شاهد چنین برخوردی با مسئله بودیم: تکرار اتهام بدون بررسی حقوقی اسناد؛ البته این بار از سوی رسانههای اصلاحطلب. اگر باز هم دقت کنیم، میبینیم مسئلهی اتهام پناهیان در رسانههای جریان اصلاحات منتشر شد و بخشی از حامیان این جناح حتی پیش از شنیدن دفاعیهی پناهیان شروع به محکوم کردن وی نمودند بعضی نیز به او لقب طعنهآمیز «#سلطان_مدعی_مساوات» دادند؛ روی دیگر رفتار آن طیف از اصولگرایان که پیش از بررسی دقیق اسناد اتهام حجاریان، او را محکوم کرده و سلطان گندم خواندند. و جالب آنکه رسانههای اصولگرایی که در مسئلهی اتهام حجاریان مدام خبر را بازنشر میکردند، این بار به سکوت یا دفاع از پناهیان روی آوردند.
اما دلیل این گونه برخوردها از سوی بخشی از سیاسیون با اتهام فساد مالی اشخاص مهم چیست؟ منشاء قضاوتهای زودهنگام تودهها و رفتار یک بام و دو هوای بعضی رسانهها در این مسائل کجاست؟ به نظرم هرکدام از این دو مورد یک دلیل عمده دارد. بعضی از ما زود قضاوت میکنیم، با شنیدن یک اتهام سریعاً به محکومیت متهم میپردازیم و اعتنایی به بررسی دقیق موضوع نداریم؛ زیرا اساساً از بررسی علمی و تحلیل مسئله عاجزیم. اثبات فساد مالی یک شرکت یا رانت اقتصادی اشخاص نیاز به جمعآوری اسناد، تدقیق و تحقیق در آنها، داشتن علم مالی و سواد حقوقی و در نهایت توان استدلال و تحلیل در اثبات جرم دارد که اکثر ما قضاوتکنندگان از آن بیبهرهایم و درعین حال میخواهیم حتماً حرفی برای گفتن داشته باشیم، بنابراین انصاف و حقوق و قانون را کنار زده و براساس اغراض سیاسیمان دست به جهتگیری میزنیم. درواقع بیشتر به طیف سیاسی فرد نگاه میکنیم نه ماهیت اتهام او.
به نظرم سخت نیست فهمیدن این نکته که رسانههای راست در مسئلهی اتهام حجاریان به اتهام دامن میزنند ولی طیف مقابل ساکت است و گاهی از تئوریسین خود دفاع میکند. یا فهم این مسئله که در قضیهی اتهام پناهیان، رسانههای خبری چپ به طرح اتهام میپردازند اما طیف مقابل سیاستِ سکوت یا دفاع را پیش میگیرد. دلیل آن واضح است: حجاریان اصلاحطلب است و پناهیان اصولگرا! شاید طرح چنین مباحثی که چاشنی اصلاحطلبی-اصولگرایی دارند خستهکننده به نظر برسد، اما متاسفانه واقعیت آن است که هنوز بخشی از جامعه و رسانه عملاً به عدالتطلبی ناب و مبارزهی بدون مرز با فساد باور ندارند و آن را با ملاحظات جناحی و سیاسیشان میآمیزند. وگرنه متّهم، متّهم است و کسی که فساد مالیاش ثابت شود باید محکوم گردد، چپ و راست هم ندارد.
قطعاً جامعهی ما -اعم از تودهها و رسانهها- نیازمند نگاهی جدیتر به مسئلهی عدالتطلبی و مبارزه با فساد و تحلیل اتهامات مالی از دریچهی علمی، اقتصادی و حقوقی و نیز پرهیز از سیاستزدگی در برخورد با این دست مسائل است.
انتهای پیام
عالی بود آقای بحرینی
سپاس عزیزم
وقتیتصویرمبایعهنامهبهپیویتادعاهستدیگربایددنبالکدام دلیلکشتافرادیکهازآقایپناهینحمایتکروندفقطحماقتخودشانراثتبتکردندچونمدرکهمراهادعابودمنبدینوسبلهازروزنامهنکارشجاعکهتصویرمدرکخودراهمراهادعایخودنمایسدادهبودتشکرمیکنماگردهتاازاینروزنامه نگارانبودنهایرانبدینحدفاسدشدهبودونهانقلابازمسیرمستقیمشمنحرفشدهبودعارتهایاشکاروافزایشقیمتهایمتوالینشانمیدهدکهفرزندانخواصازسقوطنظاممطمئنشدهاندوالااینطوروقیحانهزیرپاینظامراخالینمیکردندالبتهنظامیکهتوسطشیاطینیمثلپناهیانتثبیتشودباآشکارشدنچهرهکثیفاینهابایدسقدطکند