فرزند نامشروع – خطای استراتژیک – امارت خونخوار
ابوالفضل اشناب در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «فرزند نامشروع – خطای استراتژیک – امارت خونخوار» نوشت:
ماجرا از ۲۳ سال قبل آغاز شد. وقتی طالبان با ورود به مزارشریف به کنسولگری ایران حمله کرد و ۸ دیپلمات ایرانی و ۱ خبرنگار را به قتل رساند.
با تایید این خبر موجی از نفرت و خشم ایران را فرا گرفت.
بنا بر گزارش های تاریخی نیروهای ایران به صورت آماده باش در آمدند و مانور بزرگی هم در جنوب شرق برگزار شد.
ایران باید پاسخ میداد و مسئولین برای تصمیمگیری در سطح شورای عالی امنیت ملی جلساتی را برگزار کردند.
در جلسه ۲ نظریه در مورد واکنش وجود داشت:
۱- حمله نظامی به طالبان
۲- پرهیز از درگیری به دلیل توطئه بودن ماجرا برای ورود ایران به جنگ منطقهای
گویا جمع بندی شورای عالی این بود که نظر دوم درست است و ایران نباید وارد این معرکه شود.
رهبری نیز در پیام خود در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۷۷ به این موضوع اشاره کردند و نوشتند:
«اینجانب به کمک خداوند و با همکاری و همدلی مسؤولان کشور، تا کنون از برافروخته شدن آتشی در این منطقه که به آسانی قابل اطفاء نیست، جلوگیری کردهام»
درنهایت واکنش ایران به این اقدام خطرناک، در حد محکومیت شدید دیپلماتیک و تقویت بنیه دفاعی جنوب شرق و برگزاری مانور نظامی باقی ماند.
حالا که سالها از آن جنایت گذشته است، به نظر میرسید مشکوک بودن ماجرا درست بوده اما طالبان و به خصوص حامی بزرگ آن یعنی امریکا پس از قتل ایرانیهای دیپلمات، یک پیام مهم دریافت کردند و آن این بود که: حتی در صورت کشتار دیپلمات های ایرانی، ایران پاسخ قاطعی به این جنایات نخواهد داد. درس مهمی که امریکا و گروهک های منطقهای مسلح را برای مرحلهی بعدی توطئه در خاورمیانه آماده کرد.
شاید مسئولین کشور فکر میکردند که این قتل فجیع، آغاز یک درگیری مذهبی در منطقه است اما به این موضوع فکر نکردند که عدم واکنش «قاطع و سخت» به این جنایت بین المللی، میتواند تبعات سختی در آینده برای امنیت کشور داشته باشد.
درهرحال امریکا از این ماجرا پیام مهمی گرفت.
امریکا به عنوان پدر مادی و معنوی گروهکهای تروریستی منطقه، بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر با حمله به ۲ کشور عراق و افغانستان، امنیت این کشورها را به حضور نیروهای خود گره زد؛ امنیتی که خود موجب ناامنی شدید در آینده شد.
آمریکا با سالها حضور در این کشورها به بهانه تامین امنیت، اقدام به قدرتمند ساختن گروههای افراطی از جمله طالبان نمود. اقداماتی که از چشم ایران پنهان ماند، اما چرا؟
به این علت که امریکا با برافروختن آتش بزرگی در غرب خاورمیانه و تاسیس گروه داعش، تمام توجه ایران و گروه های شیعی حامی ایران را به سمت غرب مرزهای ایران کشید و در این فرصت به آرامی و با حوصله هیولای طالبان را پرورش داد و در سال ۲۰۱۹ پس از یک جنگ نیابتی طولانی و فرسایشی در سوریه که توان نظامی ایران و گروههای حامی ایران را به چالش کشید، اقدام به برگزاری مذاکرات صلح با طالبان نمود و پمپئو، وزیر خارجه ترامپ اقدام به عقد تفاهم نامه نمود.
این برنامه یک مانع اصلی نیز بر سر راه خود داشت که با «ترور ژنرال ایرانی در بغداد» این مانع مهم نیز از میان برداشته شد.
این وقایع در حالی رخ داد که اکثر توان نظامی گروه های مورد حمایت ایران حتی مبارزین افغانی (فاطمیون) نیز معطوف به سوریه شده بود.
جمهوری اسلامی که درگیر این جنگ نیابتی طولانی و بزرگ شده بود، انگار طالبان از یاد برد و وقتی با آن مواجه شد که آنان یک گروه قدرتمند و حمایت شده و آماده تاسیس حکومت پس از مجوز آمریکا بودند و ایران چارهای جز پذیرش این خطر بزرگ و حتی دعوت این تروریستهای وحشی به تهران نداشت.
شاید حضور ایران در مرزهای سوریه به این بهانه که جنگ به خاک ایران کشیده نشود، یکی از عوامل شکل گیری خطری بزرگ در همسایگی ایران بود که فرصت رویارویی نظامی را نیز از ایران گرفت.
«عدم حذف به موقع غده سرطانی طالبان توسط ایران»، «خیانت های مکرر مسئولین بی وطن افغان»، «فقدان نیروی نظامی قابل اعتماد»، «هزینه ۱ تریلیون دلاری امریکا در افغانستان» و «حمایت کشورهای مرتجع عرب منطقه و پاکستان» را میتوان از دلایل دیگر ایجاد این حکومت خطرناک در همسایگی ایران دانست.
آینده روابط حکومت طالبان و جمهوری اسلامی قابل پیش بینی دقیق نیست اما هیچکس به ویژه مسئولین ایرانی نباید فراموش کند که تغییری در ماهیت طالبان رخ نداده است.
این تصور که طالبان اصلاح شده اند و رفتارشان تغییر کرده غلط و خطرناک است؛ این جماعت خونخوار و شرور هیچگاه قابل اصلاح نیستند و اعضای آن جنایتکارانی هستند که حیات شان در گرو شرارت و آتش افروزی و نقض مکرر حقوق بشر است.
به علاوه، یادمان نرود که طالبان هنوز تقاص خونهای ریخته شده در گذشته را نیز پس نداده است.
امروز که امریکا از افغانستان رفته است، دیگر طالبان – این فرزندان نامشروع آمریکا- حافظ منافع این کشور و بازوی شرور دولت امریکا در همسایگی ایران خواهد بود.
موضوعی که هوشمندی کامل نیروهای امنیتی و نظامی ایران را در آینده دور و نزدیک میطلبد.
انتهای پیام
از سایت وزین شما بعید بود همچین مطلبی رو منتشر کنه. ایشون مشخصه در چند توهم توطئه تاریخ گذشته فرو رفتن. نه درکی از واقعیات حال دارند نه ذرهای از تبارشناسی داعش و طالبان اطلاع دارند. درسته که رسانه شما میتونه دیدگاههای متفاوت رو منتشر کنه اما این چرندیات سادهانگارانه سالهاست از مراجع رسمی به مغز مردم فرو رفته و میره. شما دیگه چرا؟
یعنی بنظر نویسنده این مطلب ایران در دوران طالبان اول در حالیکه آنها هرگز مسئولیت حمله به کنسولگری ایران را نپذیرفتند، می بایست وارد جنگ سرزمینی با طالبان میشد؟ افغانستان که تا آن زمان دو ابرقدرت زمان خود یعنی انگلیس و شوروی را (بهر شکل که تفسیر می کنید ولی در میدان عمل به دست مردم خودش) از میدان به در برده بود، میدان جنگ ایران میشد؟ بیانیه دادن بخصوص با برانگیختن تعصبات کار بزرگی نیست ولی حفظ منافع ملی و احترام کشور کار دشواری است که بیانیه نویسان اطلاعی از آن ندارند.