تحلیل اجتماع نوجوانان دهه هشتادی و شلاق زدن کارگران
حمیدرضا جلایی پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در یادداشتی تلگرامی نوشت:
۱) اعتراض کارگران را در برابر اجتماع نوجوانان قرار دادن دوگانه سازی قابل دفاعی نیست. سوراخ دعا را گم کردن است.
۲) هر دو رخداد از علائم وجود پویش های اجتماعی در زیر پوست جامعه ایران است.
۳) تامین مطالبات پویش های اجتماعی را در کشوری که دیگر پول هنگفت نفت ندارد تنها با راهبرد «حکمرانی خوب» می توان پاسخ داد.
۴) در حکمرانی خوب هم حکومت، هم جامعه مدنی و هم جامعه اقتصادی در برابر مطالبات شهروندان شفاف و مسوولانه عمل می کنند. در حکمرانی خوب سه بخش مهم مزبور در جامعه حس مشترک در حل معضلات جامعه دارند. که نمونه ی موفق آن را این روزها در بحث یارانه ها در سوییس دیدیم.
۵) در شرایط فعلی ما در شرایط حکمرانی بد قرار داریم. زیرا:
یکم اینکه لایه درونی حکومت به جای قبول مسوولیت و شفافیت، مطالبات کارگری و جوانان و نوجوانان را متاثر از شبکه نفوذ دشمن می داند و در لایه بیرونی حکومت (که دولت روحانی بخشی از آن است) می خواهد تا حدودی مسوولانه برخورد کند ولی ابزار عمل ندارد. چون دستگاه قضایی و نیروی انتظامی تحت فرمان لایه درونی است.
دوم اینکه هم اکنون جریان غالب در میان نخبگان جامعه مدنی اعتراضات پویش های اجتماعی را بیشتر از چشم کارگران و جوانان می ببیند و تقریبا کاری به ملاحظات امنیتی و اقتصادی حکومت ندارند. به بیان دیگر لایه اول حکومت ساز خود را می زند و لایه دوم حکومت هم قدرت اجرای برنامه هایی که به مردم قول داده ندارد و جامعه مدنی هم بیشتر تماشاچی یا فوقش منتقد است.
سوم اینکه بخش اقتصادی جامعه هم به خاطر استمرار رکود ـ تورمی، رواج سود دهی رانتی، عادی شدن فساد اداری و غیر اقتصادی شدن فعالیت تولیدی، به بخشی غیر فعال در ربط با سرنوشت جامعه تبدیل شده است. علائمی که این انفعال را نشان می دهد یکی ضعف مفرط اتحادیه های صنفی است دیگر اینکه مشاهده میدانی رفتارهای حاملان اقتصادی در زندگی روز مره نشان می دهد یکی از کانون های تولید و تداوم شایع علیه حکومت همین حاملان اقتصادی هستند.
۶) به بیان دیگر ما در شرایط حکمرانی بد هستیم (یعنی شرایطی که نیروهای اصلی سه بخش جامعه آن قدر در تدبیر عمومی هماهنگ نیستند و حتی در حل معضلات جامعه همدیگر را خنثی می کنند) و در این شرایط مطالبات پویش های اجتماعی به درستی و در یک همکاری سه جانبه (میان حکومت، جامعه مدنی و جامعه اقتصادی) درمان نمی شود. در این شرایط قرار و مدار چهار هزار نوجوان دهه هشتادی در مکان عمومی مرکز خرید کوروش می تواند هم به مساله ی امنیتی تبدیل شود و هم کسبه ی محل را بترساند. از طرف دیگر در این شرایط با شلاق زدن کارگران و جوانان اقدام دو سر طلا می شود! از یک طرف اقتدار به رخ «شهروندان کوفی صفت» کشیده شود که فکر نکنند علی آباد شهری است و از آن طرف مردم نسبت به کارامدی دولت روحانی مایوس شوند. تا شاید آرزوی نیروهای آفندی در یک دوره ای شدن ریاست جمهوری روحانی تحقق یابد.
۷) حالا مهمترین سوال این است که چه باید کرد؟ پاسخ اجمالی این است که کار زیادی نمی شود کرد. مهمترین کار همانی بود که خود روحانی پس از تصویب برجام گفت. همانی بود که اکثر اقتصاددانان و تحلیل گران سیاسی و اجتماعی گفتند. و آن این است که: ایران کنونی به اجماع ملی نیاز دارد که از برجام مهمتر است. مهمترین بخش این اجماع توافقی است که باید بین لایه اول و دوم حکومت بیفتد تا اقدامات نیروهای این دو لایه همدیگر را خنثی نکند. این اجماع مهمترین اقدام برای برون بردن ایران از وضعیت حکمرانی فعلی به طرف حکمرانی خوب است.
۸) متاسفانه هم اکنون مهمترین دغدغه ی لایه پرقدرت درونی حکومت مساله ی مطالبات مردم در پویش های جامعه نیست …
۹) در چنین شرایط «محدود سیاسی» یک راه برای «نیروهای دیگر جامعه» می ماند و آن این است که: هم دولت روحانی، هم مجلس میانه رو، هم نیروهای تاثیر گذار سیاسی و هم نخبگان افتصادی و فرهنگی در جامعه مدنی و هم نخبگان حوزه های علمیه دائما بر روی «ضرورت اجماع داخلی» همچون نان شب تاکید کنند.
۱۰) متاسفانه راهبرد کنونی لایه اول حکومت درمان گر این معضلات جامعه نیست بلکه در میان مدت به شدت آسیب زا است.
انتهای پیام