تحلیل عبدالله شهبازی بر صفحه2 BBC درباره ی اسناد
به گزارش انصاف نیوز، عبدالله شهبازی، تاریخ پژوه، برنامه ی ساعاتی پیش بی بی سی درباره ی اسناد ادعایی اخیر را در یادداشتی تلگرامی تحلیل کرده که در پی می آید:
ساعت ۱۰ بعدازظهر پنجشنبه، ۲۰ خرداد ۱۳۹۵/ ۹ ژوئیه ۲۰۱۶، برنامه «صفحه ۲- آخر هفته»، با مدیریت آقای مهدی پرپنچی، از سردبیران بی. بی. سی. فارسی، پخش شد در موضوع جنجال اسنادی که بی. بی. سی. فارسی از ۱۲ خرداد/ اول ژوئن آغاز کرده است. در برنامه فوق آقایان کامبیز فتاحی، خبرنگار بی. بی. سی. فارسی در واشنگتن دی. سی.، و عباس میلانی و مهرزاد بروجردی، به عنوان کارشناس تاریخ، حضور داشتند. مصاحبه کوتاهی نیز از گری سیک پخش شد.
همانگونه که آقای پرپنچی در برنامه تأکید کردند، ایشان دوشنبه، ۱۷ خرداد، با من تماس گرفتند و برای شرکت در برنامه دعوت کردند که نپذیرفتم. آقایان دکتر ابراهیم یزدی و عطاءالله مهاجرانی نیز شرکت در برنامه را نپذیرفتهاند.
عنوان برنامه به تنهایی پروپاگاندای تمامعیار بود و هر کس ذیل این عنوان در مقام منتقد عملکرد ۱۲ خرداد ۹۵ بی. بی. سی. فارسی ظاهر میشد از پیش محکوم بود: «آیا هزاران برگه سند وزارت خارجه آمریکا، سازمان سیا و برخی سازمانهای اطلاعاتی دیگر آمریکا که حاکی از تماسهای آیتالله خمینی و اطرافیانش با مقامهای آمریکایی است، جعل شدهاند؟»
آقای کامبیز فتاحی، که ظاهراً بانی این جنجال است، در گفتگوی خود با گری سیک همین مضمون را به وی منتقل کرده است؛ یعنی گویی دعوا بر سر جعلی بودن صدها یا هزاران برگ اسناد مذاکرات دولت کارتر با دکتر ابراهیم یزدی، نماینده امام در مذاکرات فوق و سپس وزیر امور خارجه دولت موقت، است بر سر نحوه انتقال قدرت سیاسی در ایران با کمترین خونریزی و خسارت، و طبعاً گری سیک نیز ادعای مجعول بودن این مذاکرات و اسناد مربوطه را به شدت رد میکند.
بدینسان، برنامه در پیرامون واقعی یا جعلی بودن هزاران برگ اسناد مذاکرات دولت کارتر با اعضای شورای انقلاب و دولت موقت در زمان انقلاب اسلامی تمرکز مییابد و مسئله اصلی به حاشیه میرود یعنی ادعای مربوط به ارسال پیام محرمانه امام خمینی به دولت کندی در نوامبر ۱۹۶۳/ آبان ۱۳۴۲ از طریق حاج میرزا خلیل کمرهای. تمامی جنجال بر سر این سند است وگرنه کسی منکر تمهیدات انتقال قدرت سیاسی به نظام جدید برخاسته از انقلاب نبوده است. در این مورد، دعوا بر سر نحوه روایت ماجراست از سوی بی. بی. سی. فارسی که گویا امام خمینی با روشی پراگماتیستی در پی جلب همراهی دولت کارتر بود. این موضوعی است که با توجه به اسناد میتواند مورد بررسی قرار گیرد و صحت و سقم ادعای بی. بی. سی. محک زده شود. گزارش دکتر ابراهیم یزدی از این مذاکرات در سال ۱۳۷۱، یعنی ۲۴ سال پیش از جنجال آقای کامبیز فتاحی، در کتاب «تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران» مرحوم سرهنگ غلامرضا نجاتی منتشر شده است.
در همان ابتدای برنامه، در سخنان آقای فتاحی، روشن شد که مطرح کردن ادعای ارسال پیام محرمانه از سوی امام خمینی در آبان ۱۳۴۲ برای دولت کندی صرفاً متکی بر ادعای مندرج در جزوهای تحلیلی و نامعتبر بوده و آقای فتاحی پس از این همه هیاهو اکنون به صرافت یافتن اصل سند افتاده است. این ادعای غیرمستند چند بار در سخنان آقای عباس میلانی و تلویحاً در سخنان آقای مهرزاد بروجردی مورد نقد قرار گرفت ولی در کل برنامه، از طریق برجسته کردن تحولات زمان انقلاب، در سایه قرار داده شد.
بار دیگر تأکید میکنم: در گزارش ۱۲ خرداد بی. بی. سی. فارسی استناد آقای کامبیز فتاحی به بولتن تحلیلی مورخ مارس ۱۹۸۰ است (یک سال پس از پیروزی انقلاب ایران، یعنی اسفند ۱۳۵۸ یا فروردین ۱۳۵۹) با عنوان «اسلام در ایران» در ۸۱ صفحه که گویا به سیا تعلق دارد و در سال ۲۰۰۵ از طبقهبندی خارج شده. در نسخه از طبقهبندی خارج شده قسمت زیر سانسور شده ولی در دسامبر ۲۰۰۸ نسخه دیگری از آن در کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارتر به صورت دیجیتالی منتشر شده که این قسمت سانسور نیست. در تحلیل فوق ادعا شده:
«آیتالله خمینی در نوامبر ۱۹۶۳ از طریق حاج میرزا خلیل کمرهای، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران و سیاستمدار ایرانی نزدیک به گروههای مذهبی اپوزیسیون، پیامی برای دولت ایالات متحده ارسال کرد. خمینی توضیح داد که او مخالف منافع آمریکا در ایران نیست [و] برعکس معتقد است که حضور آمریکا در ایران برای توازن با نفوذ شوروی و احتمالاً بریتانیا ضرورت دارد. خمینی همچنین توضیح داد که به همکاری نزدیک میان اسلام و سایر ادیان جهانی، بویژه جهان مسیحیت، اعتقاد دارد.»
“In November 1963 Ayatollah Khomeini sent a message to the United States Government through Haj Mirza Khalil Kamarei, a professor of the Theological Faculty of Tehran University and an Iranian Politician close to oppositionist religious groups. Khomeini explained that he was not opposed to American interests in Iran. On the contrary, he thought the American presence was necessary as a counterbalance to Soviet and possibly British influence. Khomeini also explained his belief in close cooperation between Islam and other world religions, particularly Christendom.”
این ادعا باید مستند به سندی باشد که آقای کامبیز فتاحی در اختیار ندارد یعنی گزارشی که در نوامبر ۱۹۶۳/ آبان ۱۳۴۲ از تهران به واشنگتن ارسال شده است. تنها پس از یافتن گزارش فوق میتوان داوری کرد که آیا مرحوم کمرهای به سفارت آمریکا در تهران مراجعه کرده (عین ادعای ۱۲ خرداد ۹۵ بی. بی. سی. فارسی) یا وی با شخص ثالثی سخن گفته و آن فرد دیدار خود را به سفارت گزارش کرده است، و آیا مرحوم کمرهای حامل پیامی از سوی امام خمینی بوده یا نظرات و تحلیل خود را درباره مواضع سیاسی امام بیان کرده است. تا زمانی که این سند در دست نباشد و مورد بررسی کارشناسی قرار نگیرد، جنجال آقای فتاحی بیپایه و اصل ادعا منتفی است.
انتهای پیام