خرید تور تابستان

حاشیه امن رشوه‌گیران

محمدرضا نیکوکلام در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «حاشیه امن رشوه‌گیران» نوشت:

در قدیم به آن باج سبیل می‌گفتند و پولی بود که به زور از مردم عادی گرفته می‌شد. اما امروزه واژه‌ رشوه برای آن جا افتاده است چرا که دیگر نه از آن سبیل‌های قدیمی خبری هست و نه نیازی به زور بازو دارد. بلکه به راحتی هرچه تمام و با استفاده از خلاءهای قانونی٬ بده بستان می‌شود. تا جایی که در بسیاری از مراودات اجتماعی٬ تبدیل به عُرفی قابل قبول در جامعه شده است.

به قول دکتر شریعتی، چون همه‌گیر شده است وقاحت‌اش از یاد رفته و بیماری‌‌ای است که از فرط عمومیت٬ هرکس بدان دچار نباشد بیمار می‌نماید.

در کلان شهری مانند تهران معمولا نمی‌توان کسب و کاری خرد یا کلان را بدون رشوه دادن راه انداخت و یا مِلکی مسکونی و تجاری ساخت بی آنکه رشوه‌ای رد و بدل گردد. بالاخره یک جای کار بازرسی ممیزی کسی از راه می‌رسد و با یکی از تیغ‌های زیر گوش می‌بُرد.

  • توسل به پیچیدگی‌های قانونی یا عدم شفافیت و نامفهوم بودن دستورالعمل‌ها و مقررات مربوطه
  • انجام تخلف اداری بدون داشتن تبعات جدی برای متخلف؛ بدین صورت که جلوی کار شما به هر بهانه‌ای گرفته می‌شود و تا بخواهید در بروکراسی زمانگیر ادارات٬ حقانیت خود را ثابت کنید٬ هفته‌ها و ماه‌ها می‌گذرد و در نهایت همچون بازی مار و پله به همان جای اولیه باز می‌گردید بی آنکه کسی پاسخگوی ضرر و زیان وارده به شما باشد پس بهتر است همان ابتدای کار حرف محتسب را گوش دهید. گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان.
  • استفاده از روش قلاب سنگ کردن تا خسته و تسلیم شوید.
  • بهره‌گیری از شیوه‌های ناجوانمردانه‌ای چون افترا و تهمت زدن و غیره

البته گاهی این مردم عادی هستند که مشتاقانه به دنبال رشوه‌گیر می‌روند تا بلکه سود و منفعتی کسب کنند و یا از شر قوانین دست و پا گیر خلاص شوند.

و چرخ مملکت بر همین روال می‌چرخد. همه می‌دانند که دریافت یک وام صد میلیونی از بانک به مانند طی کردن هفت خان رستم است٬ چه برسد به دریافت وام‌های میلیاردی! و یا حجم عظیمی از کالاهای قاچاق از طریق بنادر و گمرکات وارد کشور می‌شود و عُرف نادیده انگاشتن‌ آن در هر مرزی٬ نرخ و قیمت خودش را دارد. از مراودات برخی نمایندگان مجلس با برخی مسئولان دولتی و نهادها گرفته تا کارچاق‌‌کن‌های دوزاری و سطح پایین همگی به نوعی درگیر رشوه و پارتی بازی هستند و بدا به حال مملکتی که در آن پایمال کردن حق و حقوق عادی شود. چنین دیوار کجی تا ثریا بالا نخواهد رفت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا