خودكشیهای زنجيرهای در بهشت!
روزنامه ی آرمان نوشت: شهردار است و البته این روزها شایع است که سوداي رسيدن به پاستور را دارد. براي طي اين مسير لازم نيست مسافت زيادي طي شود و از خيابان بهشت تا پاستور با تاكسي دربست شايد كمتر از ۲۰ دقيقه زمان لازم باشد؛ البته با احتساب ترافيك اين زمان پيش بيني شده است. پس قاليباف با خروج از بهشت در زمان كمي به مقصد خواهد رسيد، به شرط اينكه فراموش نكند روحاني اكنون در مقصد حضور دارد و به احتمال زياد درصدد تمديد حضور خود در ساختمان رياستجمهوري است. بيشك حتي استفاده از اتوبوسهاي «بي آر تي» هم نميتواند براي قاليباف راهگشا باشد، چرا كه فعاليتهای انتخاباتي از سوي برخي بسيار زودتر از موعد مقرر آغاز شده كه به طور طبيعي اين فعاليتها واكنشهايي را به دنبال دارد كه از نتيجه اين اظهارات و واكنشها ميتوان به خوبي درك كرد گرايش به سمت تمديد رياستجمهوري حسن روحاني حتي بيشتر از سال ۹۲ است.
قاليباف در جاده احمدينژاد
به نظر ميرسد اين روزها قاليباف و حاميان او در مسيري حركت ميكنند كه پيش از اين از سوي احمدينژاد و يارانش پيموده شده بود و در نهايت به بن بست رسيده بود. شباهتهای تحركات اين روزهاي قاليباف با آن روزهاي احمدينژاد البته بيدليل نيست؛ چرا كه در سال ۸۴ هم محمود احمدينژاد از بهشت به پاستور رفت. بنابراين نبايد از قاليباف به سبب پا گذاشتنش در جاي پاي احمدينژاد گلايه كرد، اما قاليباف يك «اما» را فراموش كرده است و آن هم ناهموار شدن جادهاي است كه در سال ۸۴ بدون چاله و دست انداز به پاستور ميرسيد كه در طي ۸ سال يعني از همان سال تا ۹۲ ديگر آن جاده صاف و يكدست نبود؛ بنابراين عبور در آن به واسطه خاطرات و تجارب تلخي كه در اذهان عمومي حك كرد بسيار سخت است. برخي به قاليباف پيشنهاد ميكنند اگر اعتقاد دارد راه رسيدن به كرسي رياستجمهوري از بهشت ميگذرد، پس اقدام به راهاندازي مسير مترو كند تا از راههاي زيرزميني رقباي خود را دور بزند!
نام شهرداري در خودكشيهاي زنجيرهاي
بيلبوردهاي نصب شده از سوي شهرداري در شهر و تحركات اطرافيان قاليباف كه پيشنهاد فعاليت مشترك با حاميان كانديداهاي احتمالي سال ۹۶ را مطرح ميكنند نمايانگر آماده شدن آقاي شهردار براي انتخاباتي ديگر است اما يك حركت پیش بینی نشده كار او را خراب كرد! در چند روز گذشته بود كه خبر رسيد يك بازنشسته شهرداري اقدام به خودكشي در ساختمان حزب كارگزاران كرد. بسياري از حاميان قاليباف در همان ساعات اوليه انتشار خبر خودكشي انگشت اتهام را متوجه اين حزب سياسي كردند اما توضيح ندادند كه دغدغه اين فرد هم فقر بوده است. كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران ميزان دريافت متوفي از اين حزب را دو ميليون و از شهرداري حدود يك ميليون اعلام كرد.پس اگر مشكلي هم بوده، ارتباطي با كارگزاران ندارد كه دو برابر شهرداري به او حقوق ميداده است، بلكه بايد علت را در شهرداري جستوجو كرد. البته اين تنها اتفاق این روزها نبود و حوادث دلخراشی از این دست ادامه داشت؛ به نحوي كه چند روز پيش خبر خودسوزي يك جانباز در مقابل شوراي شهر تهران منتشر شد؛ خبري كه بسياري را متاسف كرد. عضو شوراي شهر مشكلات اين جانباز را چنين بيان كرد كه « نامبرده براي حل مشكلاتش درخواست مساعدت و وام از شهردار تهران داشته است كه شهردار نيز دستور رسيدگي به درخواست اين مرد را به قسمت روابط عمومي و ارتباطات مردمي ارجاع داده است. متاسفانه مسئولان مربوطه وي را مدام به مكانهاي مختلف ارجاع داده و اين فرد اذيت شده است و نهايتا اين فرد پس از مراجعه مجدد به دفتر ارتباطات مردمي و عدم پاسخگويي مناسب براي بررسي درخواستش، اقدام به خودسوزي ميكند.» بنابراين در اين اتفاق شهرداري را نميتوان فاقد تقصير دانست و اگر به نامه او رسيدگي ميشد به طور حتم جانبازي كه جواني و نشاط خود را وقف حفظ كشور كرده است اقدام به خودسوزي نميكرد. انتظار همگان چنين بود كه شهردار تهران يا مجموعه شهرداري تقصير را پذيرا شده و از مردم و خانواده آن جانباز دلجويي كند، اما تنها كاري كه صورت گرفت، اين بود كه آقاي شهردار در صفحه اينستاگرام خود تقصير را به شكل ناشيانهاي متوجه دولت كرد!
ما امكانات نداريم؛ دولت مقصر است
محمد باقر قاليباف نوشته است:«وقتي در ساختمان شهرداري در يك جلسه كاري بودم، يكي از جانبازان عزيز شهرمان داخل ساختمان شماره دو شورا خودسوزي كرد؛ اتفاقي كه بهشدت من را متاثر كرد. بنا به گفته دوستان مشكلات مالي و تقاضاهايي داشته و دوستان در دفتر ملاقات مردمي هم به او قولهايي دادهاند. پيش از اين هم با وجود اينكه هر جانباز تنها يكبار از تسهيلات در اختيار داشتن غرفه ميوهوترهبار بهرهمند ميشود، ايشان براي ۴سال متمادي تحت پوشش اين حمايت قرار گرفته است. اما گويا قولها و توجيهات همكارانم ايشان را راضي نكرده و به اين اتفاق تلخ منجر شده است. البته خدا را شكر ميكنيم كه ميزان سوختگي كم بوده است. اين اتفاق، فراتر از بار سنگين كلماتي است كه براي شرح و گزارشش به كار ميبريم؛ مردي كه روزي براي دفاع از اين كشور به جبههها رفته است تا حدي مستاصل شده است كه حاضر شده خود را به آتش بکشد. متاسفانه شهرداري تهران هرچند فراتر از مسئوليتش اقدام ميكند اما امكانات محدودي دارد. در حال حاضر براي همين غرفههاي محدود ميوهوترهبار حدود چندصد جانباز متقاضي در صف هستند. شهروندان زيادي نيازمند كمك ما هستند و وراي آنكه جانباز، ايثارگر يا انقلابي هستند همسايه و همنوع ما هستند. كاش در شهرداري آنقدر بودجه يا اختيار داشتيم كه ميشد به عنوان نهادي حاكميتي به همه مردمي كه در دوره ركود اقتصادي آسيب ميبينند، كمك كنيم. اما واقعيت اين است كه ظرفيتها محدود است، اين مشكلات را جز با برگشت به سنتهاي ديني و به ميدان آمدن همه مردم (و نه فقط نهادها) نميتوانيم حل كنيم.»
ما نبوديم؛ تقصير روحاني بود!
آنچه قاليباف نوشت، نشاني از احساس تقصير از جانب شهرداري يعني نهاد تحت مديريت او ندارد و آن بخش اين نوشتار جالب و البته تامل برانگيز است كه تاكيد دارد: «متاسفانه شهرداري تهران هرچند فراتر از مسئوليتش اقدام ميكند اما امكانات محدودي دارد» مطابق آنچه حناچي، معاون وزير راه گفته است:« احمدينژاد بودجه شهرداري را ۲۳هزار ميليارد ريال در نظر گرفت و اگر در اين ميان، دورههاي سرپرستي شهرداري را ناديده بگيريم، به دوران آقاي قاليباف ميرسيم كه بودجه شهرداري در دوره اول تصدي ايشان ۸۰ هزار ميليارد، در دوره بعدي ۱۵۰ هزار ميليارد و در اين دوره نيز ۱۷۵ هزار ميليارد ريال است.» اين دو برابر شدن بودجه شهرداري را ميتوان با آنچه قاليباف بيان كرد در يك راستا قرار داد؟ در اينجا لازم است به آقاي قاليباف يادآوري شود اگرچه به عملكرد احمدينژاد در دوران رياستجمهورياش انتقادات زيادي وارد است، اما او نسبت به وضعيت كارمندان و بازنشستگان خود بياعتنا نبود كه منجر به خودكشي و خودسوزي آنها شود. ماجرا زماني تعجب برانگیز ميشود كه قاليباف براي پايان دادن به اين ماجرا دولت را وارد گود كرد و نوشت كه«كاش در شهرداري آنقدر بودجه يا اختيار داشتيم كه ميشد به عنوان نهادي حاكميتي به همه مردمي كه در دوره ركود اقتصادي آسيب ميبينند، كمك كنيم. اين مشكلات را جز با برگشت به سنتهاي ديني و به ميدان آمدن همه مردم (و نه فقط نهادها) نميتوانيم حل كنيم.» آنچه قاليباف به عنوان دوره ركود اقتصادي عنوان كرده شايد كنايهاي به دولت بوده باشد، اما برخي چنين به اين بخش نوشتار او پاسخ دادند كه چرا شهردار تهران با وجود دو برابر شدن بودجه شهرداري فكري براي كارمندان و بازنشستگان خود نميكند كه به خودكشي و خودسوزي آنها منجر نشود؟!
انتهای پیام