سگهای اقتصادی و سیاسی
محمدرضا نیکوکلام در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «سگهای اقتصادی و سیاسی» نوشت:
اوایل مرداد بود که خبر کشتار هشت هزار کوسه در خلیج پارس منتشر شد. ولی درست فردای آن روز خبر کشتن پنجاه تا پانصد قلاده سگ ولگرد در دماوند تیتر یک خبرگزاریها گردید و شبکههای اجتماعی پر شد از عکس سگهای مظلوم و بی پناه.
شاید کشته شدن سگها آنهم پس از کشف کوسههای سلاخی شده، اتفاقی بوده باشد. ولی نتیجه این شد که همهی فکرها به سمت سگها رفت و هیچ کس نپرسید که چرا مهمترین عضو زنجیرهی محیط زیست دریایی ایران به یکباره قلع و قمع شد!
البته این پایان ماجرا نبود و پس از کشف هشت هزار قطعه کوسه٬ سه محمولهی دیگر نیز جمعا به میزان ۷۲۰۰۰ تن کوسه کشف و ضبط شد.
فارغ از اینکه چه کسانی توانستهاند این چنین کمر به قتل خلیج فارس ببندند باید دید چرا مردم به راحتی از کنار چنین فجایعی عبور میکنند؟
جواب این سوال در سواد مصنوعی مبتنی بر شبکههای اجتماعی و تلویزیون نهفته است. سوادی که بر پایه دیدن چندتا کلیپ و متن به دست میآید و باعث ایجاد هیجانات کاذب و رفتارهای جمعی نامعقول میشود. و مردم را هر روز به سمت و سویی سوق میدهد.
یک روز غذا دادن افراطی به سگ و گربهها مُد شده و هشتگ سگها فرشته هستند تِرند شبکهها میشود. و روز دیگر که موفق شدند این حیوانات سودمند شهری را تبدیل به آفت محیط زیست کنند آنگاه وجدان عمومی را خرج کشته شدن سگهای ولگرد میکنند.
نه دیگر کسی نگران چهل یوزپلنگ آسیایی بازمانده در ایران است که توسط همان سگهای ولگرد در حال تهدید و نابودی است. و نه کسی در غصهی نابودی خلیج پارس هشتگ میگذارد. در عوض همه نگران دو تا سه میلیون قلاده سگ ولگردی هستند که بلای جان طبیعت شدهاند.
ا
ستفاده از وجدان عمومی نسبت به کشتار سگهای ولگرد به همین جا ختم نمیشود و باز تکرار خواهد شد. آن دسته از انجمنهایی که از این راه پولهای کلان به دست می آورند، بیکار نخواهند نشست و هر روز گوشهای از مظلومیت سگها را به نمایش خواهند گذاشت. و نیز سیاستمدارانی که گاهی تیتر خبرها میشوند، میتوانند نگرانی مردم را به سمت و سوی دیگری هدایت کنند.
کشوری که درگیر اختلاسهای کلان و معضلات اجتماعی و نابودی محیط زیست و هدر رفت ثروت و منابع است، ولی مردمش نگران حیوان سودمندی هستند که با دستان خودشان آن را تبدیل به آفت محیط زیست کردهاند. و صد البته که کم کاری شهرداریها و نهادهای فرهنگی در اینجا کاملا مشهود است.
روزگاری که ببر مازندران و شیر ایرانی به دست شاهزادگان قجری شکار میشدند تا پز شجاعتشان را به مردم بدهند. این مردم بودند که با تحسین آنها موجبات نابودی نسل شیر و پلنگ در ایران را فراهم آوردند. و امروزه نیز به مدد سواد مصنوعی و مدیران بی خیال، در حال انقراض گونههای ارزشمند دیگر هستند.
و در چنین جامعهای که منطق و خِرد جای خود را به احساسات سطحی داده است. و بین دو گروه تندرو همه چیز دوقطبی و حتی سیاسی شده است، اگر صدای مخالفی دربیاید، با زدن اَنگ یا اِتیکت از دور خارجاش میکنند. یا دست کم با بی اعتنایی از آن میگذرند.
انتهای پیام