عطش چای عراقی!
مهدی نورمحمدزاده در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «عطش چای عراقی!» نوشت:
زیارت و پیاده روی اربعین هرچند مبتنی بر برخی روایات اهل بیت و سیره علمای بزرگ شکل گرفته است، اما دلایل عقلانی و تحلیلی هم بر آن قابل تصور است. وحدت و الفت بین شیعیان و حتی مسلمانان جهان، تجربه سلوک معنوی در طول مسیر پیاده روی، ارتباط عاطفی شهروندان کشورهای همسایه و رفع کدورتهای تاریخی، ارتباطات فرهنگی بین ملتهای مسلمان، تولید آثار هنری و رسانهای و جلب توجه مخاطبان جهانی برای شناخت شخصیت و آرمان امام حسین (ع)، بخشی از برکات راهپیمایی میلیونی اربعین در سالهای اخیر است که همچنان ارزشمند و قابل توجه است.
در کنار این ارزشها و برکات، به نظر میرسد راهپیمایی اربعین دچار برخی چالشها و آسیبها نیز شده است که باید مورد دقت و نقد اصحاب فکر و فرهنگ قرار گیرد. از جمله:
هر چه قدر که برگزاری ساده و مردمی اربعین زیبا و قابل دفاع است، دولتی شدن اربعین همان قدر اشتباه و پرآسیب است. ورود مستقیم و پررنگ نهادهای دولتی ایران به عرصه خدمات رسانی زوار به جای ایفای نقش تسهیل گری و نظارتی، جز تخریب فرهنگ اصیل موکب گردانی در عراق، خدشه در جایگاه میزبان و میهمان و کم رنگ شدن فضای معنوی و مخلصانه موکبها، ایجاد حساسیت در میان برخی جریانات قومگرای عراق و بهانه دادن به منتقدان و مخالفان این نهضت اصیل فرهنگی، هیچ فایدهای ندارد!
شهرداریهای ناتوان از پرداخت حقوق کارگران و پیمانکاران و مدیون حق الناس با چه رویی در کربلا و نجف موکب میزنند و به زوار اربعین غذا تعارف میکنند؟! مخابرات عاجز از پرداخت بیمه کارکنان و معوقات بازنشستگان که اعتصابات سراسری شان هر ماه سوژه BBC است، با چه مجوز شرعی اینترنت رایگان ارائه میدهد؟! حالا بماند اسراف و ناتوانی موکبهای دولتی و کارمندی در کار سخت خدمت رسانی به زوار که معلول مناسبات اداری آنها و دوری از فضای مخلصانه و هیاتی حاکم بر موکبهای مردمی است!
در خصوص تبیین فلسفه زیارت اربعین نیز باید واقع بینانه عمل کرد. به جای طرح تاویلات شخصی و آرزومندانه، باید بر دلایل واقعی، تحلیلی و مستند به متون دینی تکیه کرد. اتفاقاً فلسفه زیارت اربعین برای خود عراقیها بسیار واقعی و ملموس است و نیازی به برداشتهای تأویلی برخی مبلغان ایرانی ندارد. برای ما هم باید چنین باشد، اگر دغدغه ماندگاری و تاثیرگذاری این نهضت فرهنگی پرمخاطب را داریم و از سیاست زدگی افراطی و تقلیل این حماسه فرهنگی به یک آیین تنگ نظرانه با مقاصد سیاسی کوتاه مدت احساس نگرانی میکنیم!
«راه پیمایی اربعین مقدمه ظهور است» یا «اربعین، آغاز تمدن نوین اسلامی است»، برداشتهای تأویلی هستند که استناد روایی، قرآنی و حتی تحلیلی محکم ندارند. کارکردهای واقعی و ملموس اربعین آنقدر متعدد است که اصلاً نیازی هم به طرح چنین تاویلات شخصی و دور از واقعیت ندارد.
تاویلات شاعرانه و عارفانه اگر در عقاید ما وارد و تثبیت شود، میتواند در صورت عدم تحقق وعدهها، باعث سرخوردگی و یاس معتقدان شود. همانند آنچه در موضوع علایم ظهور در سالیان اخیر اتفاق افتاد و بخشی از جوانان مذهبی پرشور را دچار حیرت و سردرگمی کرد. شاید تحت تأثیر همین تاویلات و فضای هیجانی در موضوع زیارت اربعین است که به آیین بی معنا و مناسک زده «راهپیمایی جاماندگان» رسیدهایم و همه باورها و عقایدمان را به «چای عراقی» گره زدهایم! گویی یادمان رفته نوشابههایی که برای «بیداری اسلامی» باز کردیم و آخرش به آشتی کشورهای عربی منطقه با اسرائیل ختم شد!
انتهای پیام