دو نامهی همکلاسیهای دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر
جمعی از همکلاسیهای دوران تحصیل دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر در نامهآی به او دغدغههای خود از عملکرد این ستاد را نوشتهاند.
در متن توضیح این نامهها که به انصاف نیوز نیز ارسال شده، آمده است:
«به نام خدا. با سلام. از چند هفته قبل، گروهی از همشاگردیها و همکلاسیهای دوران تحصیل سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، تصمیم گرفتند که در یک نامه موارد نگرانی خود را از عملکرد ستاد به اطلاع ایشان برسانند.
به این ترتیب در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ یک نامه با ۱۸ امضا برای ایشان ارسال شد که نام امضاکنندگان در نامهی خصوصی برای ایشان ارسال شده است.
اما با وقوع رخدادهای بعدی، و مرگ بسیار تأسفبار دختر ایران «مهسا امینی» ناشی از عواقب فساد موجود در گشت ارشاد بر آن شدند تا در نامهی بعدی به طور مختصر پیامدهای شوم مواردی را که از قبل هشدار داده بودیم، به نظر ایشان برسانند و به این ترتیب نامهی دوم در تاریخ ۱۲ شهریور برای ایشان ارسال شد.
بر همین اساس تصمیم گرفته شد تا موارد به اطلاع خبرگزاریها و جراید داخلی جمهوری اسلامی ایران برسد تا به نحو مقتضی برای اطلاع عموم منتشر نمایند.»
متن نامهی اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر سید محمدصالح هاشمی گلپایگانی
دبیر محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر
ضمن عرض ادب و احترام، ما جمعی از همشاگردیهای سابق شما بعنوان تهیه کنندگان این نامه که بیش از یک دهه از زندگی خود را با هم بودیم و هم دغدغههای دینی مشترک داریم و هم از خانوادههای مذهبی هستیم، تصمیم گرفتیم درد و رنج مشترکمان را صادقانه و با نیتی خیر خدمت شما دوست قدیمی در میان بگذاریم، با این امید که این اقدام انشاءالله مؤثر باشد و از نگرانیهایمان بکاهد.
از زمانی که شما دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر شدهاید، مواضعی اتخاذ کردهاید که بزرگترین منکر در جامعهی امروز ایران بدحجابی یا بیحجابی بانوان معرفی شد. با این اقدام شما، بنظر میرسد برای کسان بسیاری از آحاد مردم اینگونه تداعی شده است که گویی منکرهایی مثل فقر و استیصال مردم چندان وجود خارجی ندارد، از شدت فقر و بیچارگی فرار از خانواده، خودکشی، و یا خودفروشی در جامعه ما نیست، زبالهگردی، راه امرار معاش حداقلی گروه بزرگی از مردم ما نیست، و بالا رفتن سن ازدواج از ترس ناتوانی در تأمین مخارج زندگی، علت اصلی بسیاری از مفاسد جنسی در جامعه ما نیست.
همهی ما میدانیم که آمار دزدیهای خرد و زورگیری در اجتماع ما تا چه حد فزونی یافته است. همچنین، آمار اختلاس و دزدی رسمی و غیر رسمی در جامعه ما به شدت فزونی یافته است، به طوری که این آمار، امروزه با ارقام دهها هزار میلیارد تومان گزارش میشوند. در چنین وضعیتی، به نظر جای تعجب دارد که چرا برای ستاد امر به معروف و نهی از منکر، شنیدن این ارقام، ذهنشان را پریشان نمیکند، قلبشان را به درد نمیآورد، و شب بیخواب نمیشوند؟ شما بعنوان دبیر محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر، توضیحات خوبتان میتواند روشنگری نماید که دلیل این که چرا این همه را از بزرگترین منکرهای جامعه ما نمیدانید، چیست و چرا همچنان توجه خود را صرفاً به بیحجابی و بدحجابی بانوان معطوف کردهاید و آن را علت بیسروسامانی بزرگ اجتماعی میدانید. مطمئناً توضیحات مستدل شما میتواند قانعکننده باشد.
ما و افراد متدین زیادی در این جامعه، اگر چه حجاب را جزئی از شریعت میدانیم، ولی حکومتی کردن آن و قانون حجاب اجباری را به صلاح نمیدانیم. هر فردی طی چهل سال اخیر در جامعه تردد داشته است، مطمئناً عدم کارآیی اجرای این قانون را در تثبیت حجاب بخوبی متوجه شده است. قطعاً در صحن جامعه تجلی این مثَل را که «انسان بر آن چه از آن منع شود، حریص میگردد» قابل مشاهده است. هر چقدر که قانون منع حجاب رضاخانی در جامعهی آن روز مؤثر بود، قانون حجاب اجباری در جامعهی امروز میتواند مؤثر باشد. شما نیک میدانید که یکی از شرایط لازم برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر، این است که ابتدا اکثریت جامعه فعل خوب را معروف و فعل بد را منکر بداند. وقتی این پیشنیاز محقق نباشد، امر به معروف و نهی از منکر در آن مورد و به دنبال آن وجه قانونیاش، قابل توجیه به نظر نمیرسد. شما در مقام دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، قبل از هر اقدام عملی، اگر این ابهامات را نزد افکار عمومی مرتفع سازید، به باور ما بسیار اثربخش خواهد بود.
افراد بسیاری در این جامعه، به هر دلیل، بیحجابی را منکر نمیدانند. اجبار آنان به رعایت این جنبه از شریعت، به باور بسیاری دستاوردی جز کاشتن بذر کینه و نفرت از همان شریعتی که همه ما به آن پایبند هستیم نداشته است. وقتی علت انتقاد این قشر از جوانان کشور را جویا میشویم، آنان به سیاسی کردن خیر و شر توسط نظام اشاره میکنند. آنان از دستاور این حجاب اجباری میپرسند که واقعاً چیست؟ میپرسند با این همه بودجه و منابع و رسانهای که برای چند دهه در اختیار داشتهایم، علت این که هنوز نتوانستهایم دنیای درون و قلب این قشر از جامعه را که در همین نظام تولد یافته و تربیت شدهاند را جذب آموزههای دینی شود، چیست؟ مگر دین به جز انسانیت و اخلاق است و مگر قرار نبود پیام دین ما مطابق فطرت پاک آدمیان باشد و همگان را به سهولت شیفته و مجذوب خود کند؟ پس چه شد؟ آنان با شگفتی میپرسند اگر نتوانستهایم در ایجاد انگیزههای درونی توفیقی به دست آوریم، سودمندی پناه بردن به انگیزههای بیرونی آنهم از نوع تهدید و جریمه در چیست؟
تجربهی کشورهای اسلامی نشان میدهد که تهدیدهای بیرونی کارآیی زیادی ندارند و وقتی هموطنانمان به خارج از کشور میروند متأسفانه غالباً حجاب را کنار میگذارند و حال آنکه ملتهایی که با انتخاب آزاد و توأم با انگیزههای درونی حجاب دارند، در همه حال به حجاب پایبندند. این که کسان بسیاری با حجاب مخالفت میکنند، آیا ممکن است به علت لجبازی با حکومت به این موضع کشیده شده باشند؟ یا ممکن نیست اینان با حجاب اجباری مخالفند نه با اصل حجاب؟ اگر دغدغهی اجرای قانون مطرح هست، برخی دلسوزانه میپرسند آیا منطقیتر نیست به اجرای قانون آزادی بیان نیز تن در بدهیم تا اجازه دهیم ابتدا پیام این قشر در علت مخالفتشان شنیده شود، به جای این که پیامشان ناخواسته و ناگزیر این گونه ابراز شود؟ برخی دیگر مطرح میدارند که اگر دغدغهی اجرای قانون در مقام وظایف قانونی این قشر در رعایت حجاب مطرح است، آیا دغدغهای هم هست که این قشر در مواجهه با مأمور قهریه حین اجرای قانون دارای حقوق اولیهی انسانی نیز هست؟
اگر در نهی از این منکر، مأموری در اجرای قانون، ناخواسته رفتاری دون شأن داشته و کرامت انسانی را حرمت شکنی کند، آیا حساسیتی برای این منکر متصور هست؟ دستورالعمل اجرایی ستاد در پرهیز از اجرای سلیقهای اجرای قانون چیست؟ برخی دیگر میپرسند آیا صرف بودجهی محدود کشور برای دیگر منکرات مهمتر که چه بسا علت این منکر باشند، عقلانیتر نیست؟
شما فرمودهاید بسیاری از فیلمسازان سینما و برنامهسازان تلویزیون پیاده نظام دشمن برای عادیسازی بیحجابیاند، و حال آنکه به باور بسیاری این هنرمندان از بطن همین جامعه برآمدهاند و درست به همین دلیل منکر و معروف جامعه برای آنان نیز منکر و معروف است، بنابر این نه توطئهای در کار بوده است و نه حملهای، هر چه هست در فرهنگ همین جامعه است که بر خلاف تصور، دستوری نیست. به باور ما روشنگریهای مشفقانهی شما به عنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر میتواند ابهامات موجود را زدوده و برای افکار عمومی بسیار مفید باشد.
همکلاسی عزیز،
بر اساس مشاهدات ما، بسیاری بر این باورند که سیاست اجرای این نهی از منکر میتواند نتایج سوء ناخواستهای را درپی داشته باشد و عملاً شکلگیری منکرهای دیگری را در جامعه سبب شود. اما، ظاهراً شما بر این باورید که شریعت باید توسط حکومت اجرا شود، ولی ظاهراً برای جلوگیری از بعضی تبعات گفتهشده، اجبار به حجاب را از جرم انگاری بیحجابی به تخلف انگاری بیحجابی تغییر دادهاید و در نتیجه پنداشتهاید با اعمال جریمهی نقدی برای بیحجابی اصلاحی برای وضع موجود خواهد بود.
ما بر این باوریم شما به عنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر از عدم پیامدهای منفی این اقدامات حتماً اطمینان حاصل کردهاید تا مبادا خود منکری را در جامعه سبب شوید. برای تنویر افکار عمومی، خواهشمند است تحقیقات علمی مرتبط به تجزیه و تحلیل پیامدهای محتمل این اقدامات را لطفاً از طریق رسانهی ملی اطلاع رسانی فرمایید تا همگان اطمینان حاصل کنند که سطح جامعه آزمایشگاه سعی و خطا برای انواع نظریهها نشده است. تا نشان داده شود از تخلف انگاری بیحجابی در جامعهی دوقطبیشدهی فرهنگی و اقتصادی کنونی اطمینان هست که نتایج مخربی درپی ندارد. این که خانم فقیر و غیرمعتقد به حجاب ناچار به رعایت حجاب باشد و در همان جامعه ببیند که خانم دیگری با پرداخت جریمه تظاهر به بدحجابی یا بیحجابی میکند، نتیجهاش چه بسا افزودن کینه بین طبقات اقتصادی باشد و قشر ضعیفتر اموال قشر مرفهتر و حتی اموال عمومی را برخود مباح کند و حتی برای آن توجیهات عقلی هم بتراشد. در نتیجهی اجرای همین سیاستها ممکن است مردمان صلحجوی ایران زمین به دو شقه تقسیم شوند.
برای افکار عمومی، لطفاً اطلاع رسانی کنید که چگونه مطابق بررسیهای شما دغدغههای مذکور همگی بیمورد هستند و آن چه که در تقابلهای مختلف روزمره در کف جامعه، در اتوبوس و مترو و خیابان مردم شاهد هستند، هیچ ارتباطی به پیامدهای اقدامات شما ندارد. این که با دیدن صحنههای خشونتآمیز در اجرای این سیاست، بیم بیاعتمادی به نیروی محترم و شریف پلیس نمیرود. این که جای هیچ گونه دلنگرانی از این سیاستها و اقدامات نیست و پیامدهایی چون دینگریزی و دین ستیزی، ترویج خشونت و نفرت، و حتی تنگ کردن عرصهی اجتماع و عرصهی اندیشه به خصوص بر خانوادههای مذهبی همگی توهمی بیش نیستند. به علت اقدامات مشابه و تجربهی سالهای گذشته، در حال حاضر برای قشر بزرگی از دینداران، دیگر نظرات عالمان دینی کوچکترین ارزشی ندارد. برای آینده نیز نگرانیم که همسران، مادران، خواهران و خانوادههای محجبه از بیم جو دینستیزی حاصل از اقدامات شما حتی نتوانند به خیابان پای نهند.
در خاتمه، ضمن تشکر از بذل توجه شما به این نامه دوستانه، به دلیل این که ما سالهای سال از دوران دبستان تا دبیرستان با شما پشت یک میز مینشستیم شناخت خوبی از شما دوست گرامی داریم. ما شما را فردی متدین، عاقل و در عین حال دردمند میدانیم، و از همین رو است که تصمیم گرفتیم این نامه را برای شما ارسال کنیم و ضمن اعلام برائت از ترویج خشونت، کارآمدی شفقت و مدارا و تبلیغ و ترویج بعد رحمانی دین را در عرصه اجتماع یادآور شویم. مطمئنیم که شما روی این نظرات تفکر خواهید فرمود. به امید آن که همگی از این دار ابتلا و امتحان سربلند بیرون آییم.
امضا: ۱۸ نفر از همکلاسیهای شما
تاریخ: ۱۵ شهریور ۱۴۰۱
متن نامهی دوم:
به نام خدا
جناب سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی
پیرو نامه مورخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ توسط جمعی از دوستان همکلاسی شما، با کمال تأسف و تأثر عدم اقدام به موقع در بازنگری اقدامات گشت به اصطلاح ارشاد و اصلاح مفاسد ناشی از آن، به مرگ بسیار تأسفبار دختر ایران «مهسا امینی» منجر شد. چگونگی اجرای دستورالعملهای ستاد، دغدغهای بود که قبلاً خدمت شما هشدار داده بودیم و شما عملاً مسئول اقدامات ستاد و پیامدهای ناگوار آن هستید.
بار دیگر درخواست میکنیم به خاطر اسلام، به خاطر انسانیت و به خاطر ایران عزیز، این روش را که به جای ارشاد حقیقتاً موجب اضلال است و باعث آزار و اذیت و متأسفانه مرگ شهروندان کشور میشود، متوقف کنید. همان طور که در پیامهای بیشمار صاحبان اندیشه در پی این فاجعه مصیبتبار ذکر شده، این دو فریضه شرایطی دارد که در رأس آنها، آگاهی کافی و عمیق مجریان با معروف و منکر است.
همانگونه که در نامه قبلی که تسلیم شما شد، مصداق کامل معروف، نقد مفاسد قدرت حاکمه است و نه دخالت در حریم خصوصی شهروندان. در جامعهای که هر روز خبر فساد و سوء استفاده از قدرت و رانت و اختلاس با ارقام فوق تصور در رسانههای عمومی پُر است و پیامدهای تورم و فقر و فاقه مردم با همه وجود لمس میشود، به یقین نهی از منکر معنای دیگری مییابد.
در خاتمه، امیدواریم روزی در میهن عزیزمان لغو قانون حجاب اجباری را شاهد باشیم. مفاسد ناشی از این قانون در این چهل و اندی سال بر همگان هویدا شده و کوس رسوایی آن از بام افتاده است و انسان باید چشمان خود را تماماً روی حقیقت بسته باشد تا بخواهد به زور … یک جامعه را مجبور به رعایت ظواهر شرعی نماید.
گروهی از همکلاسیهای سابق شما
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
انتهای پیام
این دو همکلاسی هیچ اطلاعی از صحبتهای و نظرات دکتر هاشمی در طول دوره خدمتش ندارند دکتر اولین مخالف گشت ارشاد به این شکل هست ایشان با جرم دانستن حجاب هم مخالف است و آنرا تخلف می داند مثل متخلفان رانندگی
شما گویا خیلی به دبیر ستاد ارادت دارید که هم دکتر خطابشون میکنین و هم مدافعانه ازیشون صحبت میکنین، از سر توفیق اجباری در چند جلسه ایشون بودم، قبل از دستگیری و فوت خانم امینی بود صراحتا در پاسخ به سوالی، اعلام کردند که گشت ارشاد باید باشه و بی حجابی جرم است آنهم طبق فلان ماده قانون جمهوری اسلامی و زندان های ما توان نگهداری این تعداد از مجرمین رو نداره، اما درست بعد از فوت مهسا امینی بیانیه دوستی خاله خرسه رو منتشر کردند، واقعا برای تفکر و ادبیات همیشگی بی ادبانه و طلبکارانه ایشون متاسفم.
ضمنا این نامه نگاریها هدایت شده بوده است.
بزرگترین منکر سیستم اداری فاسد و انجام ندادن به موقع کار مردم و سرگردان کردن مردم و عصبی کردن مردم هست. لعنت بر اون کارمندی که وظیفش رو به موقع انجام نمیدهد.