توهم یکپارچگی یا یکپارچگی توهم؟
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «توهم یکپارچگی یا یکپارچگی توهم؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
برای بررسی چرائی وضع موجود و فارغ از دلایل و زمینه های بنیادی ناگزیر باید به عقب برگردیم. به انتخابات سال ۹۸ و حتی عقب تر از آن. از زمانی که اتاق فکر اصولگرایان افراطی با هدف یکپارچه کردن حاکمیت اقدام به حذف یکسره اصلاح طلبان از چرخه رقابت و بطور مضاعف ایزوله کردن میانه روترین طیف اصلاحات، تمامی ظرفیت ها و اهرم های قانونی را بکار گرفتند. به این اهرم های قانونی اضافه کنید هجمه های سیاسی که اغلب با ادعاهای بی پایه و اساس از جنس سیاسی و اقتصادی و انواع اتهامات امنیتی و بی کمترین مجال به دفاع و پاسخگویی همراه بود. آنچه در پروژه انتخابات ۹۸ اتفاق افتاد، ناظر بر این جهت گیری بود.
این رویکرد با پایان دوران ریاست جمهوری روحانی با اشتباه محاسبه متقابل طیف های اصلاح طلب و با این توجیه که شاید یکپارچگی حاکمیت بتواند با بسامان کردن سیاست خارجی گره از معیشت مردم بگشاید، به انفعال و واگذاشتن تمام نهادهای قدرت و بی کمترین واکنش درخور به جریان تمامیت خواه منجر شد. انگیزه پنهان دیگر این انفعال می توانست معطوف به این توهم باشد که شکست تمامیت خواهان در حل معضلات اقتصادی و سیاسی، به تعامل ناگزیر تمامیت خواهان با جریان اصلاحات و این بار از موضع بالا منجر خواهد شد.
شق دیگر این توهم به اشتباه محاسبه تمامیت خواهان برای یکپارچه کردن حاکمیت معطوف به این فرض و هدف گذاری بود که با ایزوله و خارج کردن کلیت طیف های اصلاح طلب از صحنه قدرت و سیاست باعث تشدید و تعمیق شکاف حامیان اصلاحات و در نهایت سرخوردگی و یاس و انفعال طبقه متوسط از کلیت اردوی اصلاحات خواهد شد. آنچه به یقین می توان به توهم جریان تمامیت خواه تعبیر کرد ناظر بر این باور بود که سرخوردگی بدنه اجتماعی اصلاح طلب در بدترین حالت به انفعال کامل و در خوش بینانه ترین حالت همسویی ناگزیر با وضع موجود منتهی خواهد شد.
ناکارامد نشان دادن جریان اصلاحات از سوی تمامیت خواهان، سوای دلایل واقعی و واهی پیش از آن که به همسو و یکپارچه کردن همزمان حاکمیت و همسویی ناگزیر و ناشی از استیصال بدنه اجتماعی منجر شود، اگر چه در صورت ظاهر به قطع امید طیف های مختلف از جمله بخش هایی از طبقه متوسط و دانشجویان از اصلاحات منتهی شد، اما در ماهیت امر آنها را به انتخاب راه حل ثانوی سوق داد.
از این منظر حذف اصلاح طلبان از چرخه سیاسی خواسته یا ناخواسته به معنی حذف حلقه واسط و کاتالیزور حاکمیت با طیف های مختلف اجتماعی شامل طیف های دانشجویی، منتقدین داخلی و مهمتر طبقه متوسط اجتماعی بود، که تنها امیدشان به بهبود شرایط، دل بستن به پوزیسیون حاشیه نشین قدرت بود.
همچنانکه شاید در تصور اصلاح طلبان واگذاشتن ناگزیر همه سنگرها به تمامیت خواهان می توانست باعث شور و فتور دادخواهانه در میان حامیان خود شود.
آنچه حداقل در دو سال گذشته و بخصوص طی هفته های اخیر شاهد بودیم از اشتباه محاسبه همزمان تمامیت خواهان و اصلاح طلبان حکایت دارد.
آنچه به توهم یکپارچگی تعبیر می کنم ناظر بر اشتباه استراتژیک تمامیت خواهان در حذف و ایزوله و هجمه علیه تمامی جریانات اصلاح طلب به قصد کوبیدن آخرین میخ بر تابوت اصلاحات است. و آنچه به یکپارچگی توهم تعبیر می کنم ناظر بر آن روی سکه توهمی است که اصلاح طلبان را به خیال خام خالی کردن یکسره میدان، در پی آچمز کردن تمامیت خواهان به بازگشت شکوهمندانه به حاکمیت امید بسته بودند.
آنچه از اشتباه محاسبات طرفین حاصل شد، اتشی است که فی الحال دود آن به چشم متوهمان یکپارچه کردن حاکمیت و همزمان به چشم اصلاح طلبانی می رود که از موضع مظلوم نمایی دل به بافتن کلاه از نمد تمامیت خواهان بسته بودند.
تمامیت خواهان با حذف اصلاح طلبان از چرخه سیاسی بیش از هر انتفاع از یکپارچه کردن حاکمیت، خواسته یا ناخواسته آتش بیار رادیکالیزه کردن مطالبات بدنه اجتماعی و در نهایت عبور از آنچه بعضن به سوپاپ اطمینان تعبیر می شود، شدند.
آنچه طی هفته های اخیر در باب ضرورت گفتمان سازی پیرامون ریشه یابی اتفاقات شاهد بودیم، به عبارتی و به روایتی ناظر بر اعتراف و اذعان متقابل به اشتباه محاسباتی بود که هر کدام به نوعی یک روی سکه توهم یکپارچگی و یکپارچگی توهم را نمایندگی می کنند. هر چند هنوز و همچنان اکثریت تمامیت خواهان بی کمترین خردگرایی همچنان در باد یکپارچه کردن حاکمیت و همچنان علیه رقیب سیاسی شاخ و شانه می کشند.
انتهای پیام
اغتشاشات امروز ایران نتیجه سکولاریزه کردن تحت حاکمیت و مدیریت اصلاح طلبان هست. آن ها سوپاپ اطمینان نظام نیستند؛ بلکه عامل بدبین کردن مردم به نظام، ناراضی کردن مردم از نظام و منحرف کردن جوانان از معارف اسلام هستند. دقیقا شبیه به یلسین و گورباچوف برای شوروی هستند. آن ها حتی در روابط خارجی هم ناموفق هستند و غربی ها را امیدوار به سرنگونی نظام و فشار بیشتر بر مملکت می کنند. ان ها به اقتصاد بازار اعتقاد دارند و فقرا را ناراضی می کنند.
ارزش پاسخ ندارد..