کاهش ۴۰۰ درصدی ورودی طلبه ها در دهه اخیر
روزنو نوشت: با توجه به این آمار، این به معنای کاهش ۴۰۰ درصدی تعداد ورودی طلبهها در کشور در ظرف تنها یک دهه است. همچنین در کشور ۴۹۰ حوزه علمیه ثبت شده وجود دارد. این تعداد باور نکردنی حوزه علمیه برادران به این معنا است که به صورت میانگین و متوسط در هر حوزه کمتر از ۱۰ نفر طلبه تحصیل میکنند.
آمار شفافی در دست نیست که معلوم نمایید، آیا همه این تعداد حوزه از بودجه عمومی سهم میبرند و مقدار این سهمیه چقدر است. با توجه به اینکه طبق گفتههای رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، حدود ۸۰۰ امام جمعه در شهرها و قصبات کشور فعالیت دارند. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که تقریباً به ازای هر دو شهر دارای امام جمعه یک حوزه علمیه برداران نیز تاسیس شده است.
یک فعال اقتصادی در صفحه شخصی خود در تلاش برای طرح یک پرسش اجتماعی نوشت؛ با توجه به اینکه طلبهها برخلاف دانشجویان، در دوران طلبگی پول هم دریافت میکنند و آینده شغلی تضمین شده تری نسبت به دانشجویان دارند، برای چه نسبت به وضعیت معیشتی خود از جامعه و دولت طلبکار هستند. علی رغم این اظهارات نه چندان همدلانه با قشر معمم، بسیاری از روحانیون و طلاب، نسبت به وضعیت بغرنج معیشتی این قشر از جامعه اظهار نگرانی کردهاند.
به گزارش آفتابنیوز؛ در بولتن شماره ۱۰ تهیه شده در خبرگزاری فارس که به تازگی در فضای رسانهای کشور نشر یافت، اشاره شده است که به دلیل سختی معیشت طلاب، برخی از آنان برای طلب کمک «دفاتر سیاسیون مراجعه میکنند» در این بولتن همچنین ذکر شده است که در دهه ۹۰ شمسی ظرفیت کل حوزههای علمیه برادران کشور، قریب ۱۷ هزار نفر بود که در نهایت بیش از ۲۰ هزار نفر برای ثبتنام مراجعه میکردند و از این بین ۱۶ هزار نفر پذیرش میشدند، اما در حال حاضر تنها ۴۰۰۰ نفر در حوزههای علمیه (آقایان) سراسر کشور تحصیل میکنند.
با توجه به این آمار، این به معنای کاهش ۴۰۰ درصدی تعداد ورودی طلبهها در کشور در ظرف تنها یک دهه است. همچنین در کشور ۴۹۰ حوزه علمیه ثبت شده وجود دارد. این تعداد باور نکردنی حوزه علمیه برادران به این معنا است که به صورت میانگین و متوسط در هر حوزه کمتر از ۱۰ نفر طلبه تحصیل میکنند.
آمار شفافی در دست نیست که معلوم نمایید، آیا همه این تعداد حوزه از بودجه عمومی سهم میبرند و مقدار این سهمیه چقدر است. با توجه به اینکه طبق گفتههای رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، حدود ۸۰۰ امام جمعه در شهرها و قصبات کشور فعالیت دارند. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که تقریباً به ازای هر دو شهر دارای امام جمعه یک حوزه علمیه برداران نیز تاسیس شده است.
حجت الاسلام عابدینژاد از چهرههای اصولگرا، «کاهش ورودیهای حوزه علمیه را ناشی از انفعال در مقابل پروژه سکولاریسم» نامیده است. حجتالاسلام موسوی زاده معاون آموزشی حوزه علمیه خوزستان در این باره میگوید: «صرف آمار ثبتنامیها در آزمون ورودی، نشان از پویایی حوزه نمیدهد، بلکه خروجیهای این حوزه مبارکه است که موجب تعالی جامعه میگردد»!
با این همه برخی از جامعهشناسان و روحانیون دلائل جامعهشناختی، فرهنگی و حتی سیاسی مختلفی برای کاهش علاقه جوانان رشدیافته در خانوادههای مذهبی برای مبلس شدن به لباس روحانیت، مطرح میکنند. حجت الاسلام ناصر قوامی فعال سیاسی اخیراً در مصاحبهای اظهار کرد که مردم امروزه روحانیون را به عنوان مسئول اصلی نابسامانیهای کشور قلمداد میکنند، برخی کارشناسان معتقدند که این وضعیت افکار عمومی ممکن است در کاهش رغبت جوانان به شغل طلبگی بی تاثیر نبوده باشد.
جامعه به این صنف حساس شده است
حجت الاسلام هدی شیخ عضو ادوار مجلس شورای اسلامی و فارغ التحصیل سطح ۳ حوزه علمیه، خود پدر ۳ فرزند طلبه است که در حال حاضر مشغول تحصیل در حوزه علمیه هستند. این استاد دانشگاه در اینباره به آفتابنیوز گفت: واقعیت این است که علیرغم تمام گفتههای مخالف و موافق، این یک واقعیت است که وضعیت معیشتی طلاب بسیار بغرنج است، در بسیاری موارد وضعیت خانوادههای طلاب نیز از نظر مالی خوب نیست و آنها زیر خط فقر قرار دارند. در حال حاضر نیز چه خوشمان بیایید و چه نه، لااقل بخشی از جامعه تمام نواقص مملکت را به پای این صنف میگذارد، یعنی مردم انتظار دارند که روحانیت و طلاب پاسخگوی همه شرایط و کاستیهای کشور باشند، در حالی که طلبهها و اکثریت روحانیون اصولاً نقشی در تصمیمگیریها ندارند.
وی در ادامه افزود: این فشار روانی از سوی بخشی از جامعه اگر بر روی طلاب هم تاثیر نداشته باشد، بر روی خانواده آنها تاثیر دارد. از طرفی اگر طلبه بعد از فارغالتحصیلی به شغل تبلیغ و پیشنمازی مشغول شود، جامعه میپذیرد، اما اگر روحانی در شغل دیگری مشغول به کار شود، واکنشها بعضاً متفاوت خواهد بود. جمع این عوامل اجتماعی متعدد در تصمیمسازی فرد جوان و خانواده او برای ورود یا عدم ورود به حوزه موثر است. باید به این نکته توجه کرد که دوره دانشجویی برخلاف طلبگی یک دوره کوتاه است و برای فرد فارغ التحصیل دانشگاهی به هر حال فرصتهای شغلی تعریف شده است، اما در جعمه ما جایگاه و آینده شغلی طلاب و کاکرد نهاد حوزه و خروجی آن هنوز به صورت کامل تبیین نشده است.
مهدی شیخ در ادامه اظهار کرد: هزینهای که به طلاب بابت شهریه پرداخت میشود، در عمل بسیار ناچیز است و کفاف حتی اجاره خانه را هم نمیدهد، واقعیت این است که ممکن است بودجههای زیادی به نام دین و فرهنگ به برخی نهادها و موسسات ریز و درشت تخصیص یابد، اما این لزوماً به این معنی نیست که طلاب و همه روحانیون در نهایت از این بودجهها بهرهمند میشوند. باید کارکرد نهاد دین در جامعه را به روشنی تبیین کرد. در اروپا جایگاه، بودجه و آینده شغلی یک کشیش معلوم و از پیش تعریف شده است، در ایران نیز باید برخی سیاستها را مطابق با چالشها و نیازهای روز جامعه و طلاب بازتعریف کرد.
انتهای پیام
واقعا خنده دار بود وقتی این مطلب رو خوندم!!
کافی است اندکی ریاضی بلد باشیم تا بدانیم زمانیکه ۱۰۰ درصد ورودی حوزه کاهش پیدا کند ورودی حوزه ۰ میشود اما کاهش ۴۰۰ درصد ورودی بیمعناست.
در ادامه مقاله آمده اکنون تنها ۴۰۰۰ نفر در حوزههای علمیه مشغول تحصیل هستند!!
در حالی که تنها در آزمون ورودی یک موسسه آموزشی حوزه (موسسه امام) که غالبا از میان طلاب پایه۷ هست ۱۵۰۰ نفر شرکت کردند.
این مشکل اختصاص به حوزهها ندارد در دانشگاه هم ورودیها تنها در چهار سال اخیر از چهار میلیون به سه میلیون رسیده و این در دانشگاههای غیرانتفاعی کاملا مشهوده (مثل دانشگاه خود من).
این که گفته شده با کاهش ورودی های حوزه، در هر مدرسه تنها ۱۰ نفر مشغول به تحصیل هستند، واقعا از کم سوادی نگارنده این خبر ناشی می شود چون در مدارس علمیه تا ده و برخی تا دوازده سال درس خوانده میشود و آن ده نفر مربوط به سال اولی ها هستند که ممکن است در بسیاری از این مدارس سال های بالاتر مشغول به تحصیل باشند و سال های پایین نباشند و اصلا کلاس و دوره ای برایشان تشکیل نشود
عنوان یک قشقائی،تصمیم گرفته ام،که در 30 سالگی،راهش را ادامه بدهم:
اول حوزه سن مرا قبول نمیکند!!!!!!!!!!!!!!
ثانیاً هزینه های طلبگی را چنان زیاد کرده اند که یا باید از اغنیا باشی یا همزمان با طلبگی،زیاد کار کنی،که با وجود حجم بالای دروس غیر ممکن است!!!
باید مسئولین فکری کنند که افرادی که ظرفیت الهی برایشان در زمان خاص به وجود میآید،(با وجود ظرفیت حوزه های علمیه و عدم استقبال) سریع تر به حوزههای علمیه سرازیر شوند و اگر این اتفاق نیفتد،با این وضع وحشتناک اعتقادی مردم،به فلاکت اعتقادی خواهیم افتاد…