«رحیم» ظریف یا «محمدجواد» صفوی!؟
«امید پورعزیز» در سایت بهار نیوز نوشت: این روزها مساله عربستان و تبیین استراتژی برخورد با آن کشور کم و بیش در تمام محافل رسانهای، سیاسی، مذهبی، نظامی و حتی مدنی ایران و شاید عربستان مورد بحث و در معرض توجه میباشد. مسلما اهمیت این موضوع و پرداختن به آن در شرایط فعلی به جهت رقابت ایدئولوژیک و تضاد منافع دو کشور، اجتنابناپذیر میباشد اما مسئله مهم در این زمینه مخصوصا در دنیای پیچیده امروزی بسیار فراتر از یک نگاه ملیگرایانه یا آرمان خواهانه میباشد. چرا که موازنه قدرت و کسب نظر موجه دنیا برای هر کدام از این دو کشور متأثر از عوامل متعدد و پیچیدهای است که تعاملات جهانی و دیپلماتیک را تحت تأثیر قرار میدهد.
لذا چهرهای که هر کدام از طرفین در نظر افکار عمومی جهان از خود میسازد، منجر میشود که موازنه قدرت به سمت منافع آن کشور متمایل شده و روابط دو کشور و همینطور مناسبات جهانی از آن متأثر گردد اما در جهت اهمیت موضوع مورد بحث، موضع گیری اخیر دو شخص ذی نفوذ یعنی دکتر محمد جواد ظریف و سردار رحیم صفوی، قابل تأمل میباشد. علی الخصوص مقاله اخیر دکتر ظریف که در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رسیده است. هر چند ممکن است بسیاری از استدلالهاي دکتر ظریف در این مقاله چندان دور از واقع نبوده و از دید یک دیپلمات بیان شده باشد، ولی بنظر میرسد کمی میتوان در مورد برخی محورهای استراتژیک آن تأمل نمود.
اولا: اینکه جهان امروز اگر مسئله جدی و حل نشدهای با گروه هایی همچون القاعده و جبهه النصره داشته باشد، عموما از منظر فرقهای به آن نمینگرد و در بهترین شرایط آن را در حوزه افراطی گری دینی دستهبندی میکند.
ثانیا: حتی اگر ریشههای این گروهها در مکتب فکری وهابیت هم باشد مسلما جهان آن را از زبان فردی که کشوری با تفکر ایدئولوژیک رقیب را نمایندگی میکند، نخواهد پذیرفت اما ممکن است این تصور پیش آید که حتی اگر موضع گیری اخیر آقای ظریف منفعتی برای ایران نداشته باشد لزوماً هزینهای نیز تحمیل نمیکند ولی با اندکی تأمل میتوان به این مسئله پی برد که جناب دکتر ظریف در شرایط فعلی ایران و بعد از آن تجربههای تلخ گذشته، تا حدودی جزء سرمایههای ایران و در ویترین سیاست خارجی میباشند که توانسته اندکی چهره بین المللی ایران را تلطیف کند. ولی چنانچه ایشان هم به نحوی وارد حوزه ادبیات تبلیغاتی و جبهه گیری ایدئولوژیک شوند، احتمالا آن سرمایههای کسب شده توسط ایشان و رئیس جمهور روحانی در این مسیر استحاله خواهد شد. به نظر میرسد که انتظار جهانی از ایشان کمی متفاوت با سایر موضع گیریهای شنیده شده از ایران میباشد. چرا شنیدن ندای صلح، سازگاری و همزیستی مسالمت آمیز همواره برای دنیا گوش نوازتر است.
شاید با حدود تقریبی بتوان مواضع سردار رحیم صفوی را با کمی جرح و تعدیل برای دکتر ظریف زیبندهتر متصور شد. چرا که وقتی در راستای فهم و استدلال جامعه جهانی، و همراه ساختن آنها با رئوس سیاست خارجی پیش میرویم مسلما موضع ایران تقویت شده و برتری استراتژیکی را به ارمغان خواهد آورد. این مسئله که جامعه جهانی حتی تصور سرنگونی حکومت در عربستان را در ذهن داشته باشد کاملا غیر واقع بینانه میباشد، چرا که در شرایط فعلی هیچ دلیل دیگری برای حکومت در آن کشور وجود ندارد و تجربه تلخ کشورهایی همچون عراق و لیبی هم به قدری در حافظه جامعه جهانی اثر بدی گذاشته است که بعید به نظر میرسد که حتی بتوان دورنمای واضحی برای تغییرات در آینده عربستان را هم متصور شد.
لذا به نظر میرسد از نگاه استراتژیک، ایران باید تغییرات اخیر در سیستم رهبری عربستان را با همه پارامترهای موجود آن پذیرفته و تدوین استراتژیهایش را بر اساس نظم فعلی شکل دهد. فقط در این شرایط است که میتواند ابتکار عمل را به دست گرفته و منافع ملی را بر موضعگیریهای احساسی و تبلیغاتی مقطعی ارحج بداند و حتی در موردی همچون تأثیر سوء تفکر افراطی وهابیت در مناسبات دو کشور، نه به واسطه دیپلماتهای طراز اول، بلکه توسط ردههای پایینتر مقامات رسمی و تحلیلگران و رسانهها سعی در تبلیغ و تلقین جداسازی تفکر وهابیت از سیستم تصمیمگیری سیاسی و حاکمیتی عربستان نماید و موارد متعدد اتخاذ استراتژیهای جدید و خلاقانه که در نهایت میتواند موازنه منطقهای را به نفع ایران سوق دهد.
انتهای پیام
دوام وبقا هر حکومت واجد پارامتر های خاص ان منطقه وان جامعه است ولی انصافا کدام کشور اشکارانه از اپوزیسیم ضد انقلابی ووابسته وبرانداز حمایت میکند؟ برفرض حمایت ایران از حوثی های یمن این عمل چه ارتباطی با حاکمیت خانواده سعودی دارد؟ضمنا مگرنماینده الازهر صراحتا نام وهابیان را از مذاهب اهل سنت حذف نکرد؟