در حاشیه سخنان غیر اصولی جواد لاریجانی | احسان هوشمند
احسان هوشمند در روزنامه شرق نوشت: در
چند دهه گذشته، جواد لاریجانی کمتر در سیاست داخلی و خارجی کشور شخصیت اثرگذار و تعادلبخشی بوده است. سخنان اخیر جواد لاریجانی درباره مسجد مکی و مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در خبرگزاری فارس یکی از نشانههای این موقعیتنشناسی و زماننشناسی است. درحالیکه کشور در ماههای گذشته در التهاب بود و پس از درگذشت خانم مهسا امینی بخش بزرگی از کشور درگیر حواشی این موضوع بود، هر نوع موضعگیری نسنجیده یا تحریککننده، بنزینی است بر نارضایتیهای موجود. زاهدان در هشتم مهرماه شاهد رویدادهای غمانگیزی بود. به دنبال این حادثه در اقدامی مثبت مسئولان و نهادهای مربوطه ضمن پذیرش درگذشت «شماری از هموطنان و نمازگزاران بیگناه»، تعدادی از مسئولان مربوطه ازجمله فرماندههای محلی و استانی نیروی انتظامی و استاندار استان تغییر کردند.
1- سیستانوبلوچستان بهعنوان پهناورترین استان کشور یکی از مهمترین استانهای شرقی است که حدود یازدهونیم درصد (11.5) از مساحت کشور را شامل میشود. این استان از نظر طول مرزی با همسایههای خود نیز موقعیت ممتازی دارد و 1210 کیلومتر مرز زمینی با کشورهای پاکستان و افغانستان دارد و با حدود 370 کیلومتر مرز آبی در دریای عمان، تنها استان اقیانوسی کشور از طریق گواتر و چابهار محسوب میشود. این استان حدود یکششم از مرزهای زمینی و آبی کشور را به خود اختصاص داده است. از این نظر استان سیستانوبلوچستان یکی از استانهای حساس و بااهمیت کشور شمرده میشود. بهویژه آنکه تنها استانی است که با کشور پاکستان دارای مرز است. همچنین استان سیستانوبلوچستان محل زندگی هموطنانی است که با وجود برخی تفاوتهای زبانی و مذهبی تجربه زندگی برادرانه و همزیستی مسالمتآمیزی را تجربه میکنند. هموطنان بلوچ و سیستانی و دیگر ایرانیان ساکن در این استان جلوهای از تاریخ طولانی همزیستی ایرانیان را نمایش میدهند. استان سیستانوبلوچستان با وجود ظرفیتها و موقعیتهای کمنظیر مرزی و حتی اقلیمی و معدنی و بندری، از نظر شاخصهای توسعه در مقایسه با دیگر استانهای کشور موقعیت مطلوبی ندارد و در بسیاری از شاخصهای توسعه اقتصادی و توسعه انسانی در پایینترین رتبه کشوری است.
2- در انتخابات ریاستجمهوری در سال 1400 مولوی عبدالحمید برخلاف رویه ایشان در حمایت از نامزدهای اصلاحطلب در دورههای پیشین انتخابات ریاستجمهوری از نامزد اصولگرایان یعنی آقای رئیسی حمایت کردند. اصولگرایان از مولوی عبدالحمید خواسته بودند از «فرصت طلایی» استفاده کند و با حمایت از رئیسی برای اهل سنت فرصت تازهای ایجاد کند. آقای رئیسی هم بنا بر گفته مولوی عبدالحمید گفته بود: «چیزی را اعلام نمیکنم، عمل میکنم». در دیدار حسین اللهکرم بهعنوان یکی از اعضای شاخص اصولگرایان هم او با اشاره به همکاری با المجاهد از اعضای القاعده در جریان جنگ بوسنی، از مولوی عبدالحمید بهعنوان مولانای مسلمین و شیخالسلام یاد کرد. همه شواهد حاکی از آن بود که بهزودی در روند سیاستهای جاری کشور درباره اهل سنت دگرگونیهایی بروز کند و بخشی از شایستگان و نخبگان سنیمذهب در ساختار کلان مدیریتی کشور وارد شوند و راه برای استخدام و بهکارگیری اهل سنت در برخی مسئولیتهای پایین و بالای اداری و حاکمیتی هموار شود.
3- در شهریورماه برخی شایعات حاکی از موضوع حساسی بود که در دشتیاری روی داده و انتظار میرفت با توجه به حساسیتهای موضوع به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرد. عدم اطلاعرسانی شفاف درباره اقدامات صورتگرفته و نیز حوادث و اعتراضات کشوری مرتبط با خانم مهسا امینی موجب شد تا فضا در زاهدان ملتهبتر شود و درنهایت در هشتم مهرماه آنچه روی دهد که نباید روی میداد.
در پی این اتفاقات غمانگیز و پرهزینه، اگرچه گروهی از مسئولان ارشد استان سیستانوبلوچستان از جمله استاندار برکنار شدند؛ اما تاکنون خبری از مجازات مقصران و مسببان این رویدادها منتشر نشده است. در این میانه اعزام آقای علیاکبری میتوانست به حل مسئله و شکاف پیشآمده یاری برساند که برخی حواشی مانع از حلوفصل نهایی موضوع شد. از سوی دیگر مولوی عبدالحمید هم با توجه به شکاف بهوجودآمده و اتفاقات ناگواری که روی داده، تحت فشار افکار عمومی آن دسته از ناراضیانی قرار داشت که منتظر اقدامات بیشتر و اساسیتری بودند و از دیگر سو منطق سیاستورزی ایجاب میکرد از فرصتهای موجود بیشتر استفاده کند و برخی اتفاقات مثبت رویداده را نیز در محاسبات خود مورد توجه قرار دهد تا از این طریق امکان مفاهمه و چانهزنی بیشتری پیدا شود. شوربختانه این امر هم چندان جدی مورد توجه قرار نگرفت.
4- سخنان جواد لاریجانی در این شرایط نشان هر چیزی را در خود دارد، بهجز منطق عقلایی حکمرانی. گویی باید شکرگزار بود که امثال جواد لاریجانی در مصدر کار نیستند؛ وگرنه مشخص نبود با این رویکرد چه برای امنیت ملی و انسجام ملی حاصل میشد؟ در شرایط کنونی آورده سخنان و مواضع کسانی مانند جواد لاریجانی برای کاستن از التهاب و رنجهای هموطنان چیست؟ هزینه ضد امنیتی و شکافساز سخنان امثال او را چه کسانی پرداخت میکنند؟ آیا چنین مواضع نسنجیده و تحریککنندهای مستوجب تعقیب قانونی است؟ مشخص نیست انگیزه جواد لاریجانی از این موضعگیری چیست؛ اما هر انگیزهای موجب بیان این مواضع مخاطرهانگیز شده، به نظر میرسد نشانی از درنظرگرفتن قانون و امنیت ملی و انسجام ملی در آن نیست.
انتهای پیام
یک سوال از نویسنده دارم،سخنان جواد لاریجانی که بنده اصلا با دیدگاههایش موافق نیستم بنزین بیشتری روی اتش می ریزد یا دقیقا سخنان خود عبد الحمید؟ پاسخ برای عاقلان روشن است