حذف دگراندیشان دینی؟
محسن حسام مظاهری یادداشتی از سید هاشم فیروزی را در کانال خود بازنشر کرده است که در پی می آید.
گویا علامه سید کمال الحیدری را ممنوع الخروج کرده اند. اندیشمندی که من بواسطه خوانش متفاوت او نسبت به زن با افکارش بیشتر آشنا شدم.
نه در داخل به او اجازه فعالیت می دهند. و نه اذن خروج از کشور را صادر می کنند. والله حجت عقلی و شرعی برای اینگونه اقدامات چیست، من نیز نمی دانم.
علی ای حال بزرگترین پیامد حذف اندیشه های متفاوت و اصرار بر تکصدایی چیزی نیست جز اثبات تهی بودن ساحت اندیشه تک صدا!
اندیشه ای که ترس از آن دارد بهنگامه تضارب بدو ثلمه وارد شود بواسطه قدرت ضعیف استدلال و قلت و ضعف بنیه علمیش.
انگار نه انگار که دأب انسان ۲۵۰ ساله(معصوم)در طول حیاتش همواره مناظره و گفتگو علمی بوده است و نه تحمیل زور و اجبار و تکصدایی.
تک صدایی موجود در صورت برخورداری از توانمندی های فردی و گفتمانی همچون مرحوم مطهری هل من مبارز می طلبید از مارکسیست و دیگران، اما به هنگام فهم عمومی و برخورداری نسبی جامعه از خودآگاهی تاریخی تنها راه بقا، حذف اندیشه های متفاوت است. که صد البته در کوتاه مدت موثر است اما در میان مدت و بلندمدت یقینا غیرکارآمد.
از همین روست که نهاد روحانیت هیچگاه در طول تاریخ اینگونه جایگاه خود را در دل اجتماع متزلزل ندیده بود.
اساسا عامل استمرار خوانش مابعدالطبیعی و اشعری و اخباری و صوفی مسلکانه ضدخرد و ضد جمهور در طول سالیان گذشته فقدان دسترسی عموم به منابع آزاد آگاهی بخش بوده است.و حال که رسانه این حجاب را برداشته است و جامعه را در معرض حق نقد و انتخاب قرار داده است. راهی باقی نمی ماند جز حذف، سانسور و تک صدایی.
البته این امریست تاریخی. در بعد معاصر شما ببینید با مرحوم شریعتی چه کردند؟
حتی با مرحوم مطهری چه کردند؟
🟢محسن حسام مظاهری:
«یکی از گروههای بیرسانه و بینماینده در افکار عمومی ایران امروز، دگراندیشان حوزوی و شخصیتهای فکری و صاحبنظران مستقل دینی اند که آرا و اندیشههایی متفاوت با خوانشهای رسمی، سنتی و بانفوذ داشته و بهجهت همین دگراندیشی در معرض انواع فشارها و تهدیدات و محدودیتهای حکومتی و غیرحکومتی قرار دارند.
عدم تعلق این افراد به باندها و سازمانها و جریانهای بانفوذ سبب شده، فشار و برخورد با آنها کمهزینه باشد و بهندرت بازتاب رسانهای پیدا کند و واکنشی برانگیزد.
برخورد با دگراندیشان و نواندیشان حوزوی، وجه اشتراک و اتحاد جریانهای مختلف سنتی، هویتی، سیاسی و… با حاکمیت است. نمایندگان این جریانها (از مراجع تا روحانیون صاحبمنصب) به طرق مختلف، از لابیهای پشتپرده تا صدور بیانیه و نگارش کتاب و مقالات، زمینه را برای برخورد حاکمیت با دگراندیشان حوزوی فراهم کرده و نقش اصلی را در این نارواداری و خشونتورزی ایفا میکنند.
چندی پیش بود که حکم محکومیت سیدمصطفی حسینی طباطبایی به هشت سال زندان صادر شد؛ آخرین نمایندهی جریان قرآنیون ایرانی که فشارها بر او سالهای طولانی ادامه داشته.
و تازهترین نمونه، ضبط گذرنامه و جلوگیری از سفر سیدکمال حیدری به خارج کشور است؛ عالم شیعه که حدود دو سال است بهجهت فشار برخی روحانیون و علمای قم و نجف در حصر خانگی به سر میبرد.
در کنار موارد پرشمار دیگر، این نارواداری و سکوت رضایتآمیز روحانیت در قبال برخورد ظالمانه با شخصیتهای فکریای که به همان صنف تعلق دارند اما اندیشهای متفاوت را نمایندگی میکنند، نقطهی سیاهی در کارنامهی حوزه و روحانیت شیعهی امروز ایران و عراق است.»
انتهای پیام