«براي لالين و احتمال انقراضش»
محمد بلوچ زهی طی یادداشتی در اعتماد نوشت :
«پيروز»؛ پيروزترين جانور اين روزهاي ايران همانطور كه تولدش يك پيروزي بزرگ محسوب شد و دستاوردي تازه و خوشايند داشت براي محيط زيست و حيات وحش ايران، بيگمان مرگش نيز همين گونه بوده است و بهرغم آنكه بسيار تراژديك و دردناك و تاسفآور رفت از ميان ما، اما در نوع خود يك پيروزي قابل تامل و درخور توجه ايجاد كرد و همگرايي عمومي حول اين محور كه در گذشته كم سابقه بوده است و ناملموس. پيش از اين بسيار كم اتفاق افتاده كه عموم مردم نسبت به مسائل و مباحث مربوط به محيط زيست و حيات وحش چنان توجه و چندان تمركز و همدلياي نشان دهند و با حساسيت تمام موضوع و مسالهاي را اينچنين دنبال كنند و پيگيري. اما تولد و سپس مرگ اين جانور زيبا و نادر به يكباره در كانون كنش و توجه و تمركز شمار قابل توجهي از همميهنانمان قرار گرفت كه اين مهم جاي بسي اميدواري دارد و دلگرمي و خرسندي براي آنان كه وابسته و دلبسته طبيعت و محيط زيست اين وطنند. به باور نگارنده يكي از مهمترين عواملي كه همواره محيط زيست و حيات وحش مناطق بسيار غني و فراموش شدهاي چون بلوچستان را به ورطه تباهي كشانده و حاشيه امني براي غارتگران ايجاد كرده و نيز مجال ديده شدن مصائب، چالشها، مخاطرات را فراهم نكرده يا برجسته شدن ظرفيتهاي طبيعي بالايش را تا به اينجا به بيرحمانهترين شكل ممكن مانع شده همين ترويج نوع نگرشهاي سطحي و عقبمانده حيوانستيز و طبيعتگريز به ظاهر انساندوست بوده است! همواره اين نوع نگرش محيط زيستگريز تلاش داشته تا با طرح برخي پرسشهاي هدفمند انحرافي و ترويج نگاههاي تقليلگرايانه سطحي مسائل و مصائب مربوط به حقوق حيوانات و طبيعت را به حاشيه كشاند و كم اهميت و بلاموضوع جلوه دهد تا از قِبَل آن خويش را به نان و نوايي برساند و بيهيچ مزاحمت و زحمتي به غارت طبيعت بپردازد و شكار بيرويه حيات وحش.
هرگاه و در هر جا بر طبيعت و حيات وحش كمجان سيستان و بلوچستان جفايي صورت گرفته و حاميان و فعالان اين حوزه در دفاع از آن به كنشگري پرداختهاند و شفافيت، باز همان نوع نگرش غيرمترقي و منفعتطلب از دل بزنگاهها سر بر آورده و با خردهگيري و خلط مبحث و تقليل سطح دغدغهها موضوع را به انحراف كشانده تا در اين ميان كيسهاي بدوزد براي تاراج آن داشتهها. بايد به ياد داشت كه پرداختن به حقوق حيوانات و كنشگري در حوزه محيط زيست هيچگونه منافاتي با حقوق انسانها ندارد. اين را از آن جهت عرض ميكنم كه عدهاي اندك همواره تا سخن از اين حوزه به ميان ميآيد بيدرنگ سنگ انسان را به سينه ميزنند و مباحث را اينگونه به انحراف ميكشانند و حاشيه. به هر جهت حال كه مرگ تلخ پيروز فتح البابي شد براي همگرايي عمومي در حوزه محيط زيست و يكبار ديگر وحدت نظر و اجماعي ملي در دفاع از حقوق حيوانات به ويژه گونههاي پر خطر جانوري ايجاد كرد، جا دارد در چنين شرايطي نگاه خويش را به ساير گونههاي مهم در خطر انقراض چون خرس سياه بلوچي معطوف بداريم و اگر مبناي حفاظت از حيوانات نادر عدالت باشد اينگونه نيز در فهرست جهاني جانوران رو به زوال قرار دارد كه متاسفانه تا به حال وجود ارزشمند آن نه كمترين بلكه هيچ گونه توجهاتي را در بر نداشته. براي نشان دادن عمق فاجعه كم توجهي و بيعملي نسبت به خرس سياه بلوچي فقط ما را همين بس كه متوليان امر پاسخ دهند تاكنون براي حفاظت از اين جانور نادر چه كردهاند؟ و اكنون نيز چه برنامههايي را تدوين كرده يا در دست اجرا و برنامهريزي دارند؟ بيترديد پاسخ را بيش از اين، آن بيعمليهاي محدوده پراكنشي اين حيوان ارزشمند به ويژه در بلوچستان به روشني داده است.
ميدانيم كه طي اين سالها بسيار خبرها از حمله خرس سياه به مردم و دامهايشان در بلوچستان شنيده ميشود كه قطعا اين رخداد ريشه در كمبود تغذيه در محدوده پراكنشي حيوان دارد و بيترديد به تعارض ميان انسان و خرس خواهد انجاميده و البته به قيمت جان آن نيز.
سواي اين؛ اخيرا فعاليت قاچاقچيان خرس سياه بلوچي تشديد يافته. نشان به آن نشان كه چند ماه پيش يك توله خرس سياه بلوچي به نام «لالين» از قاچاقچيان حيوانات در مسير كرمان به اصفهان كشف و ضبط شد كه اكنون آن حيوان نجات يافته از چنگال بيرحم انسان در پارك پرديسان يعني همان جايي كه پيروز ميزيسته و در همسايگي آن حيوان تلف شده نگهداري ميشود و تيمار. حال پس از تلف شدن پيروز آن توله يوز، نگرانيها نسبت به آينده و سلامت «لالين» تشديد يافته كه اميد او به سرنوشت پيروز و نيز ناديا ديگر توله خرس سياه بلوچي تلف شده در پارك زابل دچار نشود. علي ايحال فراموش نكنيم «لالين» همان همسايه ديوار به ديوار «پيروز» كه كمتر نام او تاكنون شنيده شده فرزند نادر و در خطر انقراض حيات وحش همين وطن است و ما نيز اميدواريم رفتن آن توله يوز نگاههاي تبعيضآميز رسيده به حيوانات را نيز كمرنگ كند همچون همگرايياي كه براي محيط زيست و حيات وحش به وجود آورد.
انتهای پیام