«دکترین یک لیوان آب» کمونیست ها چه بود؟
عصر ایران نوشت: «دکترین یک لیوان آب» (One Glass of Water Doctrine) عبارتی است در اشاره به عقیدۀ کمونیستهای انقلابی در مراحل نخستین انقلاب روسیه و انقلاب چین که میگفتند یک “کمونیست خوب” باید به میل جنسی آنگونه بنگرد که گویا اهمیتی بیشتر از یک لیوان آب ندارد.
سبک زندگی زاهدانۀ لنین و مائو – رهبران انقلاب روسیه و انقلاب چین – نقش موثری در نفی پرداختن مفصل به لذت جنسی داشت.
حتی استالین نیز دیکتاتوری بود که از زنبارگی پرهیز میکرد و اطرافیان نزدیکش در کرملین، اکثرا مرد بودند. برخی از مورخان، محیط کار و زندگی استالین را “بیش از حد مردانه” توصیف کردهاند.
به طور کلی سوسیالیستها و کمونیستها و مارکسیستهایی که عملا انقلابی بودند، به دلیل پایبندی به “منطق مبارزه”، نوعی زهد جنسی را تجویز و ترویج میکردند. انقلابیگری و مبارزۀ راستین با غرق شدن در کامجویی جنسی منافات دارد.
هر انقلابی دارای دو مرحلۀ تاسیس و استقرار است. در مرحلۀ تاسیس، هنوز شعلۀ شور انقلابی مشتعل است و انقلابیون درگیر مبارزه با نیروهای ضد انقلاب و تاسیس و استحکام نظام نوپای برآمده از انقلابشان هستند. طبیعتا در این مرحله، اکثر انقلابیون از پرداختن افراطی به میل جنسی پرهیز میکنند. حتی ترجیح میدهند که تا جای ممکن پرهیز جنسی پیشه کنند.
کامجویی جنسیِ مکرر در دوران مبارزه، جدا از اینکه وقتگیر است، ممکن است نوعی سستی یا ملایمت هم به دنبال داشته باشد و در مجموع مشی مساعدی برای ایجاد سرسختی، که لازمۀ انقلابیگری است، محسوب نمیشود.
اما سوای این ملاحظه، زهد سیاسی کمونیستهای انقلابی دلیل دیگری هم داشت. لذتجویی جنسی تا حد زیادی با مصرفگرایی گره خورده است. پوشش و آرایش، به عنوان محرکهای جنسی، طبیعتا استفاده از کالاهای لازم را طلب میکند.
کسانی که اهل خوشگذرانی جنسیاند، فضاهای لازم برای خوشگذرانی را هم لازم دارند. از میهمانیهای مجلل گرفته تا هتلها و خانهها و لباسها و زیورآلات و لوازم آرایشی مناسب جهت ایجاد فضای لازم برای عیاشی یا خوشگذرانی.
روی آوردن به چنین مشی و سلوکی، طبیعتا هر فردی را به سمت مصرف کالاهایی سوق میدهد که از نظر یک سوسیالیست یا کمونیست انقلابی، کالاهایی غیرضروری در زندگی افرادند و خریداری آنها، آب در آسیای کارخانهداران و سرمایهداران میریزد.
کمونیستهای انقلابی، بویژه در مناطق آسیایی، سبک زندگی مصرفگرایانه و توأم با خوشگذرانی لیبرالها و بورژواهای غربی را مصداق بارز “زیست غیرانقلابی” میدانستند.
از نظر آنها این سبک زندگی در خدمت حفظ وضع موجود در کشورهای مبتنی بر نظام سرمایهداری بود و به همین دلیل یک “کمونیست خوب”، حتی اگر در روسیه و چین زندگی نکند و ساکن کشورهای غربی باشد، باید اهمیت چندانی به میل جنسی ندهد؛ چراکه اهمیت دادن ویژه به میل جنسی، نهایتا به سود سرمایهداران است.
کمونیستها روابط تنانه را یکی از ابزارهای مهم نظام سرمایهداری برای کسب سود میدانستند و تولید انبوه انواع کالاهای مرتبط با نیاز جنسی را دلیلی روشن برای آسان گذشتن از کنار میل جنسی میدانستند.
با این حال کمونیستها در این زمینه منطقا دچار تناقض بودند زیرا کمونیستها هم رهایی از قید و بندهای جنسی را عین رهایی از اخلاق جنسی دینی میدانستند و این کار را با توجه به نفی دین و دولت و مالکیت در کمونیسم مد نظر مارکس، عملی مطلوب قلمداد میکردند.
بنابراین اگر قرار بود یک کمونیست خوب از اخلاق جنسی دینی رها شود، چگونه میتوانست به میل جنسی اهمیت چندانی ندهد؟ این توصیه خودش حاوی نوعی زهد جنسی بود. یعنی چیزی که در اخلاق دینی و بویژه در اخلاق مسیحی توصیه و ترویج میشود.
در واقع نزاع کمونیستها با دین، منطقا آنها را به سمت رهایی از زهد جنسی سوق میداد ولی نزاع آنها با سرمایهداری، همزمان موجب میشد که آنها به سمت زهد جنسی بروند.
به همین دلیل، برخی از کمونیستهای انقلابی، آزادی جنسی بی حد و حصری را ترویج میکردند که عملا مدلولی جز پرداختن چشمگیر به لذت جنسی نداشت. ولی برخی از کمونیستها نیز ترویج زهد جنسی را بر آزادی جنسی ترجیح داده بودند.
به نظر میرسد در مراحل آغازین انقلابهای کمونیستی، اکثر کمونیستها به “ضرورت مبارزه” و “نفی سرمایهداری” بیشتر بها میدادند و همین موجب میشد که اکثر آنها حامی زهد جنسی باشند.
اما بعدها که نظامهای کمونیستی مستقر شده بودند و دشمنان داخلی را از بین برده بودند، امکانات و رفاه ویژهای در اختیار طبقۀ حاکم – یا به قول میلوان جیلاس: طبقۀ جدید – در جوامع کمونیستی قرار گرفت و توصیههای آغازین برای بها ندادن به لذت جنسی از یاد اعضای به ظاهر انقلابی این طبقه رفت و آنها در حالی که خودشان اهل خوشگذرانی جنسی مفصل بودند، در پیش گرفتن زهد جنسی را به مردم تحت حاکمیتشان توصیه میکردند.
انتهای پیام