حسین (علیه السّلام)؛ غایب بزرگ عزاداریهای ما
امیرحسین ایزدپناه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه ست / ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران (حسین منزوی)
بار دیگر محرّم از راه رسید و دوستداران حضرت اباعبدالله، با هر انگیزه و هدفی، جلسات مرثیه و عزاداری آن حضرت را همچون سالهای پیشین، همدل و پرشور برپا کردهاند. این برنامهها در شهرهایی که علی الظاهر رنگ و لعاب مذهبی پررنگتری دارند، همچون شهر ما کاشان، پرشورتر برگزار میشود. کاشان حدود 600 هیئت عزاداری رسمی دارد و اگر هیئتهای غیررسمی و جلسات خانگی را هم به آن افزون کنیم، شمار آنها بیش از اینها خواهد شد. شاید اغراق نباشد که بگوییم گردش مالی مجموع هیئتهای عزاداری در کاشان (و خیلی از شهرهای ایران)، در دو ماه محرّم و صفر، به چند ده میلیارد تومان میرسد. سوای این هزینه هنگفت مالی، انرژی انسانی زیادی هم در همین راستا صرف میشود. برشمردن جزئیتر این هزینهها کار دشوار و پیچیدهای نیست. همچنین اگر بخواهیم نارساییهای مختلف ظاهری و باطنی آن چه را که به نام عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) برگزار میشود، سیاهه کنیم، بحر طویلی خواهد شد که ممکن است بعضی از ما را خوش نیاید.
بسیاری از مردم و حتّی خود ِ هیئتیها هم به این اشکالات واقف هستند. بهرحال به دلیل پارهای ملاحظات و همچنین پرهیز از اطالهی کلام، از بیان تفصیل آن پرهیز میشود. البته نمیتوان همه چیز را هم با عینک بدبینی تماشا کرد و نقاط مثبت را نادیده گرفت ولی باید دید نقاط مثبت بیشتر است یا منفی؟ با وجود بافت سنتی مدیریت هیئتهای مذهبی، اتّفاقاً آنها به دلیل دامنه نفوذ زیاد در عمیقترین لایههای اجتماع، پتانسیل خوبی برای ارتقاء رشد فرهنگ عمومی مردم دارند و میتوانند هر کدام در جایگاه یک نهاد غیر دولتی (اِن جی اُ) قرار بگیرند، ولی این که آیا تابحال در این مسیر قدم برداشتهاند یا خیر پرسشی است که به سختی میتوان پاسخ مثبت به آن داد.
و امّا سؤال اساسی این است که خروجی ِ این همه هزینه در ماه محرّم چیست؟ به بیان دیگر، این همه هزینهی مادی و معنوی، چقدر در رشد فردی و اجتماعی ما مؤثر بوده است؟ آیا میتوان مترهایی برای قضاوت در این باره تبیین کرد؟ در شرایطی که جامعه با این همه مشکل اقتصادی و اجتماعی مواجه است آیا این شکل هزینه کردن توجیه عقلانی دارد؟
میتوان این سؤال را از زاویهای دیگر هم بررسی کرد و آن هم این موضوع است که ویژگیهای قیام امام حسین (ع) چه چیزهایی بوده است و جامعهی ما تا چه حد این ویژگیها را شناخته و واجد آنها شده است؟ برای بررسی این پرسشها باید هم در تاریخ غور کنیم و رخداد سال 61 هجری قمری را بشناسیم، و هم جامعهی خودمان را واکاوی کنیم و ببینیم آیا این همه انرژی که برای عزای سیدالشهداء صرف میشود، اثر وضعی مثبتی روی ما دارد یا خیر؟ آیا چیزی به بصیرت دینی من ِ هیئتی بعد از تمام شدن یک ماه محرم، اضافه میشود یا اینکه هیئت و سینه زنی صرفاً محلی شده است برای آن که آبی بر عطش احساسات سطحیام بپاشم و خودم را تخدیر کنم و برای عدهای هم دکان کاسبی راه بیندازم تا از اسم امام حسین ارتزاق مادی و سیاسی کنند؟
چرا امام با یزید بیعت نکرد؟ چرا از مدینه به مکه آمد؟ چرا حج عمرهاش را نیمه تمام گذاشت؟ چرا به سمت کوفه حرکت کرد؟ در کوفه چه میگذشت؟ چه شد که سرنوشت جنگ به کربلا رسید؟ و در تمام این مدت، امام چه سیاستهایی دنبال میکرد؟ چه خطبههایی خواند و برای چه کسانی؟ در مقابل امام چه کسانی بودند و چه ویژگیهایی داشتند؟ بعد از حادثه در کوفه و بعدها در شام چه رخ داد؟ این حادثه چه اثراتی روی جامعهی اسلامی گذاشت؟
از بین کسانی که تعلق خاطر قلبی به امام حسین (ع) دارند و با شور و تعصب خاصی به هیئتهای مذهبی نگاه میکنند، چند درصد خواهند توانست پاسخهای خوبی به چنین پرسشهایی بدهند؟ چند درصد از افرادی که خود را هیئتی میدانند، دربارهی قیام امام حسین مطالعه کردهاند؟ و اگر مطالعه کردهاند آیا سعی کردهاند به منابع مختلف دست پیدا کنند و به درک حداقلی از شناخت گزارشهای موثق و غیرموثق تاریخی در این باره برسند؟ اگر هنوز به درک صحیحی از قیام نرسیدهایم و لزومی هم بر آن نمیبینیم، پس عزاداری چه معنی میدهد؟ و اگر هدفهای اصلی قیام را درک کردهایم پس چرا جامعهی ما، حسینی نیست؟ جامعهی حسینی با ظلم بیگانه است، دروغ نمیگوید، ریا کار نیست، اختلاف طبقاتی ندارد، و کرامت انسانی و آزادی و آزادگی را ارج مینهد. مگر محتوای قیام حسین چیزی جز اینها بود؟
شهادت امام حسین (ع) و یارانش، همچون یک راز اسطورهای تا ابد در حافظهی تاریخ خواهد ماند. این حماسه را میتوان از دریچههای مختلف بررسی کرد و فهمید و لذت برد و درس گرفت و به کار برد. ولی ما تابحال از چه زوایایی به این حادثه نگاه کردهایم؟ گریه و مصیبت هم بهرحال یکی از این دریچهها است؛ ولی سهم آن چقدر است؟ چرا ما تمام بزرگیها و زیباییهای این حادثه را فراموش کردهایم و تنها آن را به عزا و گریه و مصیبت تنزّل دادهایم؟ این نگاه کاریکاتوری به دین و شخصیتها و اتفاقات دینی، یکی از آفتهای بزرگ امروز جامعهی ما شده است. چقدر به ظواهر اهمیت میدهیم و از محتوا غافل ماندهایم؟ بله می دانیم که امام حسین برای اصلاح دین جدّش قیام کرد ولی نمیدانیم که این کژیهای دین جدّش چه بود که امام بر علیه آنها به پا خاست؟ می دانیم امام برای ارج نهاد امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد ولی معروف را به «نماز» و پارهای دیگر از مناسک دینی و منکر را به «بی حجابی» فرو کاستهایم. مگر جامعهی یزید (که خود را خلیفهی اسلام میدانست)، بی نماز یا بی حجاب بودند!؟
به نظر میرسد، به هر دلیلی، ما هنوز عمق و محتوای حرکت و قیام امام حسین را درک نکردهایم و در عین حال مدام در حال رنگ آمیزی پوستههای آن هستیم. «شور» حسینی ما سال به سال بیشتر میشود ولی آیا «شعور» حسینی ما هم به همان اندازه رشد میکند؟ چقدر بازی با احساسات مردم؟ همایش جهانی شیرخوارگان حسینی چه دردی از کودکان سرزمین من دوا کرد؟ این همه پرچم و علمات و پردهی مشکی و بنر تبلیغاتی و ایستگاه چای و شام و شلوغ بازی و پولهای هنگفت مداح و سخنران چه گرهای از مشکلات دنیا یا آخرت من دوا کرد؟ حتی اگر چنین برنامههایی را جزء شعائر دینی قلمداد کنیم، بالاخره این شعائر نباید خروجی مفیدی داشته باشد؟ متأسفانه عظمت عاشورا را که مملو از والاترین مفاهیم انسانی است، به یک نمایش بدلی تقلیل دادهایم. اگر فکر کردهایم صرفاً با پیراهن مشکی پوشیدن، برگزاری مراسم مذهبی، عزاداری، خواندن زیارت عاشورا، نذری دادن و … و بدون اینکه هدف امام حسین را بشناسیم و اخلاق و حقوق انسانی را در جامعه به صدر بنشانیم، خبری از سعادت دنیا و شفاعت آخرت باشد، خیر! چنین چیزی نه عاقلانه است و نه در آموزههای دینی جایگاهی دارد.
مگر زینب (سلام الله علیها) نگفت: «جز زیبایی ندیدم»؟ مگر جنگ و کشتار و سر بریدن و اسب بر بدن تازاندن و اسارت و تنهایی و غربت زیباست؟ پس منظور حضرت زینب چه بوده است؟ این کدام زیبایی معنوی و درونی و انسانی بوده است که زینب از آن سخن میگوید؟ آیا جز کرامت انسانی و آزادگی و شرف و ظلم ستیزی و عزت و انتخاب آزاد و آگاهی بخشی عمومی است؟ جایگاه این مفاهیم در منظومهی فکری هر کدام از ما کجاست؟ و از آن مهمتر این موضوعات در جامعهی ما (که نشانههای مذهبی از سر و رویش میبارد) در چه مرتبهای قرار دارند و در جلساتی که به نام مرثیهی امام بر پا میشوند چقدر روی چنین مفاهیمی کار میشود؟
مگر حسین (ع) در ساعات منتهی به شهادت، به یارانش نفرمود: «هر کس حق الناس بر گردن دارد، برگردد!» (نقل به مضمون). جایگاه «حقوق بشر» در جامعهی ما کجاست؟ جامعهای که در آن حقوق انسانها محترم شمرده نشود، جامعهی حسینی نیست، اگرچه صدهزار هیئت حسینی داشته باشد و صدها هزار برنامه و عزا و سینه زنی برپا کند.
مگر حسین (ع) به لشکریان اموی نفرمود: «چون شکمهایتان از حرام پر شده، پند و اندرز را در شما اثر نیست» (نقل به مضمون). پس تکلیف جامعهی ما با این همه فساد اقتصادی ریز و درشت کاملاً مشخص است!
مگر حسین (ع) به کوفیان پیمان شکن نفرمود: «اگر دین ندارید لااقل در دنیا آزاده باشید!» (نقل به مضمون). جایگاه آزادی و آزادگی در جامعهی ما کجاست؟
مگر در زیارت اربعین از زبان امام صادق (ع) نمیخوانیم که «امام حسین قیام کرد تا بندگان را از گردابهای نادانی و گمراهی و سرگردانی برهاند»؟ (نقل به مضمون). جلسهای که به نام امام حسین برپا میشود ولی در آن از «عقل گرایی» سخنی در میان نیست، حسینی نیست؛ جامعهای که در آن «دانایی» ارج و قربی ندارد، حسینی نیست. (وقتی صحبت از دانایی میشود، منظور تنها تحصیلات آکادمیک نیست، بلکه باید امکان دسترسی آسان مردم جامعه به خوانش و پردازش قرائتهای مختلف در هر شاخهای از علم، گردش آزاد اطلاعات، عدم ممیزیهای غیرمنطقی و غیرقانونی، و عدم رسوخ جهل و خرافه به بطن جامعه را هم در همان مسیر ارزشمند دانایی برشمرد.)
مطلب را که با بیت پایانی غزل بی نظیر منزوی ِ بزرگ در ستایش حضرت امام حسین (ع) آغاز شده بود، با چکامهای از «حسین جنتی» شاعر خوش قریحهی معاصر (از صفحه فیس بوک شاعر) به پایان میبریم؛ شعری که تمام حرفهای بالا را در چند جملهی کوتاه، به بهترین شکل ممکن، بیان کرده است:
او چه کرده است؟
روی حرف حق خویش ایستاده است!
تن به حرف زور نا کسان نداده است
او فریب زرق و برق دهر را نخورده است
دست کم،
سر به زیر پرچم ستم نبرده است
او چه کرده است؟
در مسیر خویش یک قدم نمانده است
ترس را ز روی ضعف، مصلحت نخوانده است!
با تمام آنچه داشته ست
از خطر گذشته است
تا مگر که دفع شر کند
ز خیر سر گذشته است!
ما چه میکنیم؟!
گوشهای نشستهایم
گریه میکنیم!
انتهای پیام
والله من عزاداری ندیدم، معرکهگیری دیدم و تظاهر اغراق امیز به اندوه.
ممنون از این متن. عالی و بسیار عمیق و تیزبینانه بود و حرف دل خیلی ها مثل من بود که ترجیح میدن ایام عزاداری تو خونه هاشون بمونن تا کمتر از این همه دورویی و ریا و اسراف و خرافات و سطحی نگری اذیت بشن. ترجیح میدم تو خونه بمونم و کتاب استاد شهید مطهری رو مطالعه کنم
درود بر جناب ایزد پناه ، من هم با سعیده عزیز هم نظر هستم
امیدوارم که انصاف نیوز این مقاله را در تیتر اول خود بگنجاند
تا مخاطبان بیشتری استفاده کنند.
فوق العاده بود ، عجب قلمی دارد این آقای ایزدپناه ، انشاالله بیشتر بنویسند و بیشتر به بیداری جامعه ما کمک کنند ، دمتون گرم پاینده باشید و سبز
عزاداری امام حسین ع بیشتر شبیه یه فستیوال سالانه شده و هیئت ها هر کدوم تلاش میکنند که مراسم با شکوه تری برا این فستیوال ارائه بدهند