دومینوی برکناری و استعفاها در دولتت سیزدهم
صلاح الدین هرسنی در روزنامه جهان صنعت نوشت: هنگامی که رییسی به پاستور راه یافت، اگرچه برخی از جریانهای سیاسی به ویژه اصلاحطلبان و تحولخواهان، راهیابی او به پاستور را مهندسیشده از سوی بلوک قدرت میدانستند، اما او با بیتوجهی به چنین انگها و برچسبهایی آمده بود که بتواند از مشکلات ایجادشده در دولتهای گذشته، آواربرداری کند. او حتی به نسبت دادن عناوینی چون: «سندروم پُست بیقرار»، «معلم انشای جلسه» و «سواد ششکلاسه حوزوی نه دکترای دانشگاهی» از سوی رقیبان آن هم در مناظرات انتخاباتی وقعی ننهاد و خم به ابرو نیاورد و تلاش داشت که سکان هدایت پاستور را به دست گیرد که گرفت. بنابراین انتخاب کابینهای همسو و هماهنگ با برنامههایش، از اولویتها و دغدغههای او بود. به همین خاطر او از سازوکارهای مربوط به نقشیابیهای افراد و عناصری در تشکیل کابینه بهره گرفت که بتواند محور اصلی کنش سیاسی و همگون و هماهنگ با سیاستهای عمومی خودش باشد. ویژگیهای شخصیتی و اولویتهای رییسی با توجه به پیشینهاش معطوف به طرح این موضوع بود که چگونه بتواند زمینه ارتقای موقعیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند؟ چگونه بتواند سطح بیکاری را کاهش و حجم سرمایهگذاری را افزایش دهد، نظام تحریمها را فرو چیند، به رکود تورمی پایان دهد و شرایط نرمالیزیشن و ثبات را در کشور برقرار کند؟ از همه مهمتر اینکه چگونه زمینه لازم برای جایگاه افرادی را به وجود آورد که از قابلیت لازم برای تحقق اهداف اعلامی و اعمالی کابینه برخوردار باشد؟
برای تحقق چنین اهدافی رییسی فهرست فراگیری از مشاوران و کارگزاران را دریافت کرد؛ افرادی که به لحاظ پیشینه و الگوهای رفتاری دارای تشابهات مشخصی با یکدیگر به ویژه انقلابی و دارای رویکرد جهادی بودند. در این میان، رییسی در صدد بر آمد تا افرادی را انتخاب کند که از اعتماد به نفس لازم برای تحقق اهداف گسترش یابنده و فراگیر برخوردار باشند. لذا ضرورت داشت که مواضع اصلی هر یک از کارگزاران و همکاران باید با الگوی رفتاری رییسی منطبق و هماهنگ باشند. رییسی موفقیت خود و کابینه را ناشی از همبستگی، هماهنگی و همدلی افرادی میدانست که دارای اهداف مشترکی باشند و ساز مخالفی را نشنود.
دولت و کارگزار خوب در انگارههای رییسی مبتنی بر نشانگان و جلوههایی چون: کارآمدی، مشارکت، همبستگی و ارتقای قابلیت ساختار اقتصادی و سیاسی کشور بوده است. به همین جهت رییسی در صدد بر آمد تا از الگوی اقتصادی و تجاری و مناسبات اقتصادی مقاومتی، اتکا به استراتژی درونزا، اتکا به شرق در سیاست خارجی به چین و روسیه، اقتصاد بدون برجام و فاصلهگیری از اقتصاد برای تحقق اهداف راهبردی خود در اقتصاد، سیاست و اقتصاد سیاسی بینالملل استفاده کند. موقعیت او با فرآیند موقعیت روسایجمهوری سلف خود یعنی علیاکبر هاشمیرفسنجانی فقید و محمد خاتمی، محمود احمدینژاد از همه بیشتر با حسن روحانی واجد تمایزات و افتراقاتی بود. واقعیت آن بود که تا قبل از انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری فضای سیاسی و اجتماعی ایران در وضعیت بیاعتمادی نسبت به کارگزارانی چون: جریان اصلاحطلبان و اعتدالیون بود. لذا بخشی از سرخوردگان جریان اصولگرا و حتی برخی از جریانهای اصلاحطلب و اعتدالیون به رغم آنکه همسو با روحانی بودند به همراه حجم اندکی از طبقات متوسط شهری و حتی برخی از تحصیلکردگان در موسم رقابتهای انتخاباتی به جای «عبدالناصر همتی» از رییسی حمایت کردند. همه فرآیندهای یادشده نشان میدهد که رییسی از سکوی اصولگرایان، اصلاحطلبان سرخورده و اعتدالیون برای ارتقای موقعیت خود بهره گرفت. ادبیات انتقادی به همراه ادبیات روشنگرانه و رمزگشایی از پشت سازوکارهای اقتصاد کشور در زمان صدارت در دوره روحانی، نقش موثری در پیروزی انتخاباتی رییسی داشته است. به این ترتیب او توانست از مجلس یکدست انقلابی و البته در عصر یکدستسازی قدرت آن هم تحت صدارت «محمدباقر قالیباف» برای اعضای کابینه خود رای اعتماد بگیرد. البته فقدان گزینهای مطلوب برای انتخاب وزارت آموزش و پرورش از همان ابتدا زنگ خطر را برای آینده عملکرد کابینه او به صدا در آورد، تا آنکه «یوسف نوری» از راه رسید تا بتواند از مخاطرات و چالشهای این وزارتخانه عریض و طویل بکاهد. یوسف نوری که تصدی وزارتش هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی و حوزه کاریاش یعنی «گردشگری و پتروشیمی» نداشت، سکاندار هدایت وزارت آموزش پرورش شد. اگرچه سایر وزارتخانههای تحت امر رییسی به ویژه اقتصاد، جهاد و کشاورزی، راهوشهرسازی و بیشتر از همه گماردن شخصیت فوقالعاده سیاسی یعنی «سیدمسعود میرکاظمی» در سازمان برنامه و بودجه با انگارههای روحانی منطبق نبود، اما طولی نکشید که داستان پرآب چشم رتبهبندی معلمان و تعویق در پرداخت حقوق اسفندماه آنان سبب شد که یوسف نوری برکنار شود. به این ترتیب داستان رتبهبندی معلمان، یوسف نوری را از قطار دولت پیاده کرد. طولی نکشید که «مسعود میرکاظمی» نیز از کسوت ریاست سازمان برنامه و بودجه برکنار شد. البته قبل از یوسف نوری، حجتالله عبدالملکی وزیر پرحاشیه تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا همان وزیر پروعده و وعید، پیش از استیضاح استعفا داد تا شاید از خطر استیضاح نجات یابد. به دنبال استعفای وزیر کار «سیدجواد ساداتینژاد»، سرپرست وزیر جهاد کشاورزی از سوی رییسی عزل شد. البته تا قبل از این استعفاهای زنجیرهای، «رستم قاسمی» وزیر راهوشهرسازی نه به خاطر بیماری بلکه به عنوان وزیر نفت و به جهت گم شدن دکل نفتی در زمان محمود احمدینژاد و همچنین فرو غلتیدن در دام پرستو گیت و علی صالحآبادی هم به دلیل افزایش قیمت دلار و ثبت رکوردهای تاریخی در مقام ریاست کل بانک مرکزی، از قطار دولت پیاده شده بودند. با توجه به دومینوی برکناریها و استعفاها به نظر میرسد که زنجیره استعفاها و برکناریها به سایر وزارتخانهها نیز کشیده خواهد شد. در این ارتباط به نظر میرسد که احسان خاندوزی وزیر اقتصاد به جهت تورم ۴۷ درصدی و گرانی افسارگسیخته و خانمانبرانداز، حمید سجادی به جهت اتخاذ سیاست آونگی یا پاندولی در امور جوانان و ورزش به ویژه در غائله حضور بانوان در ورزشگاهها و عدم پرداخت دستمزدها به مربیان خارجی و حذف باشگاههای استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا، سیدرضا امینفاطمی وزیر صمت به دلیل بروز برخی ناکارآمدیها به ویژه در حوزه خودرو و حتی حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه به جهت عدم تسلط کافی بر ماموریتهای وزارت خارجه به ویژه عدم تسلط کافی به زبان انگلیسی و از همه مهمتر کارسپاریها و احاله ماموریتها به علی شمخانی در مناسبات منطقهای و بینالمللی به جای او، گزینههای بعدی تغییر کابینه رییسی باشند. به این ترتیب و با عملکردی که از سوی افراد کابینه رییسی دیده و شنیده میشود، به نظر میرسد که موسم برگریزان دولت رییسی آغاز شده است.
از منظر نشانهشناسی، عدم تخصص کافی و ناآشنایی با حوزه تخصصها و در نتیجه فقدان شایستهسالاری آن هم در شرایطی که کشور به وزرای کارکشته و کاربلد نیازمند است، از دلایل و اسباب دومینوی این استعفاها و برکناریهاست. قطعا صرف رویکرد جهادی، جوانگرایی، تفردگرایی، محرومیت به جای شایستگی، وعده و وعید به جای خلاقیت و ابتکار تجربه مناسبی برای گردش هدفمند کابینه و در نتیجه کارآمدی نیست و عرصههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی کشور بهویژه در شرایط حاضر به وزرای کارکشته و کاربلد نیازمند است و وقت آن است که رییسی بتواند با شایستهسالاری از بحران ناکارآمدی جلوگیری کند.
انتهای پیام