بزرگداشت عطار، بدون یاد عطار
|پیام ما| نوشت: «شیخ فریدالدین ابوحامد محمد»، شاعر و نویسندۀ مشهور به «عطار نیشابوری» است که در قرنهای ۶ و ۷ قمری در نیشابور منطقۀ خراسان میزیست. تاریخ تولد و مرگ عطار که زندگی پرابهام و رمزآلودی داشت، روشن نیست اما دیروز ۲۵ فروردین بزرگداشت او بود. روزی که با اینکه در تقویم ثبت شده، نشانی از عطار نداشت و حتی آرامگاه شاعر هم برای برنامۀ بزرگداشت چندان آماده نبود.
روز ۲۱ فروردین فرماندار نیشابور از برگزاری مجموعه برنامههای متنوع علمی، فرهنگی و هنری برای استقبال از سالروز ملی بزرگداشت عطار نیشابوری خبر داده بود، اما تصاویری گویای نابسامانی آرامگاه این شاعر، در یک روز پیش از این بزرگداشت بود. ابوطالب جوان به «مهر» گفته بود که بعدازظهر جمعه آرامگاه عطار در حضور مسئولان و مردم گلباران میشود و قرار است نمایشگاههایی از نقاشیهای کمالالملک و کتابهای عطار برگزار شود و سی پرنده به نماد سیمرغ در آسمان رها شوند. اما بازسازی و بهسازی آرامگاه عطار در سال جدید، به موقع آغاز نشد و تصاویر منتشرشده نشان میدهد که کار بازسازی آرامگاه حتی تا یک روز مانده به آغاز برنامههای سالروز ملی بزرگداشت عطار ادامه داشته است.
آرامگاه عطار نیشابوری بنایی بازمانده از دورۀ تیموریان است که روی سنگ مزار عطار ساخته شده. این آرامگاه در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شماره ثبت ۱۱۷۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. علاوه بر نبود آمادگی در آرامگاه این ادیب نامآشنا، دیروز برخلاف سالهای گذشته، در روزی که به نام اوست، هیچ یک از مسئولان از عطار نیشابوری یاد نکردند.
روز ۲۱ فروردین فرماندار نیشابور از برگزاری مجموعه برنامههای متنوع علمی، فرهنگی و هنری برای استقبال از سالروز ملی بزرگداشت عطار نیشابوری خبر داده بود، اما تصاویر گویای نابسامانی آرامگاه این شاعر، یک روز پیش از این بزرگداشت بود
در اندیشۀ عطار
محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمۀ کتاب «تذکرة الاولیا»، دربارۀ زادگاه و زندگی عطار چنین نوشته است: زادگاه عطار و مزار پدرش شیخ ابراهیم در کدکن قرار دارد که کدکن مرکز جلگۀ رخ است. ما نمیدانیم عطار، در فاصلۀ کدکن تا نیشابور مرکزی که شهر اصلی بوده است، در چه وضعیتی از اقامت و سفر بوده است. کی از جلگۀ رخ و رَبْع شامات به شهر مرکزی رفته است و یا چگونه میان این دو نقطه در رفتوآمد بوده است. وقتی عطار در «منطقالطیر» از «دو ما» سخن میگوید بیگمان مقصودش کدکن است و وقتی از «نیشابور» سخن میگوید، یا «شهر»، منظورش همان شهر مرکزی نیشابور است.
اینکه چه مقدار از عمر عطار در کدکن گذشته است و چه مقدار در نیشابور مرکزی بر ما روشن نیست. آیا او از کدکن کوچ کرده و به نیشابور مرکزی رفته و در آنجا اقامت گزیده است یا گاهی مقیم نیشابور بوده است و گاهی مقیم «دو ما» که همان کدکن است؟ فرض دوم پذیرفتنیتر به نظر میرسد. ابوسعید ابوالخیر نیز میان مهنه (در دشت خاوران) و شهر مرکزی نیشابور در رفتوآمد بوده است و «زمستانها بیشتر به میهنه بودی و تابستان به نیشابور باشیدی».
زندگی عطار، در میان بزرگان فرهنگ ایران، ناشناختهترین زندگی است و از جزئیات زندگی شخصی او تقریباً هیچ اطلاعی در دست نیست. وقتی افسانهها را – که حاصل تخیل مردمان قرنها بعد از وفات اوست – به یک سوی نهیم، جز نام خودش و نام پدرش و نام زادگاهش و طبعاً محل دفن او چیزی دیگری باقی نمیماند. درصورتیکه از سنایی – که یک قرن پیشتر از او میزیسته- نکتههای بسیاری میدانیم که دربارۀ عطار یکدهم آن را هم نمیدانیم.
مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی از «الهینامه»، «مصیبتنامه»، «مختارنامه» و «اسرارنامه» عطار نیشابوری، «این کیمیای هستی؛ درباره حافظ»، «شعر معاصر عرب ما»، «رستاخیر کلمات»، «زبان شعر در نثر صوفیه: درآمدی به سبکشناسی نگاه عرفانی»، «درویش ستیهنده از میراث شیخ جام» و «در هرگز و همیشه انسان: از میراث عرفانی خواجه عبدالله انصاری» از دیگر کتابهای شفیعی کدکنی است که در نشر سخن و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است.
عطار به روایت زرینکوب
زندهیاد عبدالحسین زرینکوب، ادیب ایرانی، در کتاب «صدای بال سیمرغ: درباره زندگی و اندیشه عطار» با نثری استوار، زندگی عطار نیشابوری را با توصیفی از اشعار او به تصویر کشیده است. این کتاب که نشر سخن در سال ۷۸ آن را منتشر کرده، در گفتار نخست، مختصات روزگار عطار را برشمرده و تفاوت آن را با قرون متمادی یادآور شده است. زرینکوب در دومین بخش این کتاب نوشته: «دنیایی که عطار در آن میزیست از دنیای آرمانیاش فاصلۀ بسیار داشت. در آن ایام دیگر طریقۀ قدما از یاد رفته بود..» نویسنده به شرح و تبیین احوال عطار و ویژگی اشعار او پرداخته و در مثنویهای شاعر کندوکاو کرده و سرانجام، به جستوجو در حالات روحی و تصوف عطار رسیده است. زرینکوب در بخشی از کتاب مینویسد: «عطار، با آن که تمام مثنویاتش شعر تعلیمی است، داعیۀ تربیت یا تعلیم اخلاق ندارد. موعظۀ او ارائۀ راههایی است که سالک را در سیر الیالله کمک میکند، و به او امکان میدهد تا هر قدر ممکن است از دنیای مادی فاصله بگیرد و به دنیای روحانی نزدیک شود. هرچه تعلق خاطر انسان را به عالم جسمانی کم کند، او را به عالم روحانی نزدیک میدارد.»
زندگی عطار، در میان بزرگان فرهنگ ایران، ناشناختهترین زندگی است و از جزئیات زندگی شخصی او اطلاع چندانی در دست نیست. وقتی افسانهها را – که حاصل تخیل مردمان قرنها بعد از وفات اوست – کنار بگذاریم، جز نام و نام پدر و نام زادگاه و طبعاً محل دفن او، چیزی دیگری باقی نمیماند. درصورتیکه از سنایی که یک قرن پیشتر از او میزیسته، نکتههای بسیاری میدانیم که دربارۀ عطار یکدهم آن را هم نمیدانیم
آنچه از عطار ماند
از میان آنچه به عطار نیشابوری نسبت داده شده، صاحبنظران صحت انتساب چند اثر را قطعی دانستهاند. این آثار شامل «اسرارنامه»، «الهینامه»، «منطقالطیر (مقاماتالطیور)»، «مصیبتنامه»، «مختارنامه»، «تذکرهالاولیاء» و دیوان قصاید و غزلیات اوست.
هنرآنلاین در این مورد نوشته است که «منطقالطیر یا مقامات طیور» گزارشی است در حدود چهار هزار و هفتصد بیت از سفر رمزی و روحانی پرندگان به سوی سیمرغ. کتاب با مدح خداوند، پیامبر اکرم (ص) و خلفای راشدین آغاز شده است. سپس چند حکایت برای متعصبین نقل کرده است. پس از این سرآغاز، داستان اصلی «منطقالطیر» آغاز میشود. عطار نیشابوری همراه با داستان اصلی، حکایات عرفانی نیز نقل کرده است. هدهد رهبر، به همراه پرندگان به سمت قاف برای دیدار سیمرغ پرواز و هفت وادی را طی میکند. در پایان هفت وادی، سیمرغ به مقصد میرسند و در آنجاست که پرنده سیمرغ را نمییابند و پرنده سیمرغ قله قاف، وجود عرفانی همان سی مرغ است. هفت وادی بهترتیب چنین است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر که سرانجام به فنا میانجامد.
«الهینامه» (نام اصلی آن خسرونامه بوده است) داستانی است رمزی از تصویر جهان مطلوب و آرزوهای بزرگ ۶ شاهزاده که هر کدام با پدر خویش سخن میگوید و مطلوب خویش را بیان میدارد. این منظومه که مشتمل بر حدود ۶ هزار و پانصد بیت است، بیان داستان این شاهزادگان است و نقدی است که پدر بر هر یک از این آرزوها دارد.
«اسرارنامه» منظومهای است دارای حدود سه هزار بیت. موضوع این کتاب عرفان و تصوف اسلامی است.
«مصیبتنامه» حدود هفت هزار و پانصد بیت است. عطار آن را در بیان سیر آفاقی انسان نگاشتهاست. افزون بر ۴۰ بخش شامل حکایاتی است که مجموع آنان ۳۴۷ حکایت میشود.
در «دیوان قصاید و غزلیات» عطار توانسته است در کنار منظومههای بلند، دیوان قصاید و غزلیاتی در حدود هشت هزار بیت از خود به یادگار بگذارد.
«مختارنامه» عطار مجموعه رباعیات خود را در کتابی جداگانه و بیرون از دیوان قصاید و غزلیات خویش تدوین کرده است. حدود دو هزار و سیصد رباعی است.
«تذکرةالاولیا» مشتمل است بر مقدمه و ۷۲ باب که هر یک به زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان یکی از عارفان و مشایخ تصوف میپردازد و ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیزشان در این کتاب آورده شده است.
انتهای پیام