خطر سقوط نظام سلامت
مهدیه بهارمست در جهان صنعت نوشت: «وقتی میگیم سه سال دیگه باید گدایی پزشک بکنید حرف بیربطی نزدیم.» این بخشی از توئیت سخنگوی سازمان نظام پزشکی است. «رضا لاریپور» در بخش دیگری از پیام خود نوشت: «از همین الان یادتون باشه تعداد انصرافیهای امسال رزیدنتی رو بشمریم، فقط سال یکی و تازه وارد!» این سخنان در حالی گفته میشود که برخی پزشکان بر این عقیدهاند که یکی از دلایل انصراف دانشجویان تحصیل در رشته پزشکی و حتی ادامه طبابت، کاهش درآمد پزشکان است. «ایرج خسرونیا» رییس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران با اشاره به تعرفههای پزشکی سال ۱۴۰۲ که اخیرا اعلام شده، گفت: «در حالی با تعرفههای جدید یک پزشک فوقتخصص برای ویزیت سه دلار درآمد دارد که در افغانستان، عراق، پاکستان و سوریه، درآمد پزشک برای ارائه خدمت بیش از ۱۰ دلار است، در نتیجه پزشک متخصص به کشور دیگر مهاجرت میکند، آنهایی هم که نمیتوانند مهاجرت کنند تغییر شغل میدهند.» بر اساس ابلاغیه هیاتوزیران مصوب ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ در بخش خصوصی ویزیت پزشکان عمومی ۹۰ هزار تومان، ویزیت پزشک متخصص ۱۳۵ هزار تومان، ویزیت پزشک فوقتخصص ۱۷۲ هزار تومان، ویزیت متخصص روانپزشکی ۱۷۹ هزار تومان، ویزیت فوقتخصص روانپزشکی ۲۰۴ هزار تومان، نرخ ویزیت کارشناسان ارشد پروانهدار در رشتههای پیراپزشکی ۷۳ هزار تومان و ویزیت کارشناسان این رشتهها ۶۳ هزار تومان تعیین شده است. این در حالی است که به باور بسیاری از پزشکان این تعرفهها مطابق با تورم جامعه نیست، چرا که این روزها طبق گزارشهای رسمی تورم حدود ۵۰ درصد است اما تعرفه پزشکان ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. بنابراین جامعه پزشکی معتقد است تعرفهها باید به سود مردم باشد، یعنی وقتیکه تعرفهها کم است مردم ضرر میکنند چراکه پزشکان مجبور میشوند با افزایش تعداد پذیرش بیمار هزینههای مطب را جبران کنند و این کار به ضرر مردم میشود. در همین راستا ۵۷ انجمن علمی گروه پزشکی ایران خطاب به رییس سازمان نظام پزشکی اعتراض خود را نسبت به تعرفههای نامتعارف اعلام کردند. در بخشی از این نامه آمده است: «ما برای مقابله با خطراتی که امنیت سیستم سلامت کشور را تهدید میکند مصمم هستیم به طور هماهنگ از روز شنبه ۱۶ اردیبهشت دریافت هزینه تمامشده خدمات پزشکی سال جاری را که در مهرماه سال گذشته مورد تصویب شورایعالی نظام پزشکی قرار گرفته ملاک عمل قرار دهیم.» اما در این نامه ویزیت پزشکان عمومی را ۲۴۰ هزار تومان، پزشک متخصص ۳۱۹ هزار تومان، پزشک فوقتخصص ۳۸۰ هزار تومان ملاک عمل قرار گرفته است.» چرا که به عقیده آنها اگر ویزیت پزشکان غیر از این باشد نهتنها دیگر دانشجویی در رشته پزشکی ورود نمیکند بلکه پزشکان نیز از این رشته کنار میروند یا به کشورهای همسایه مهاجرت میکنند. البته طی چند سال اخیر بسیاری از جراحان و متخصصان برای درآمد بهتر از ایران مهاجرت کردهاند زیرا به گفته آنها هزینه نگهداری مطب در شهرهای ایران ماهانه ۱۵۰ میلیون تومان است اما درآمد آنها کفاف دو هفته را هم نمیدهد. به همین دلیل مطبهای بسیاری در گوشه و کنار شهرهای ایران ورشکسته شدهاند و برای کسب درآمد بیشتر به شهرهایی مانند دوبی، ترکیه، عمان و اتحادیه اروپا مهاجرت کردهاند. این افراد بر این عقیدهاند که پزشکان در کشورهای دیگر نهتنها معاف از مالیات هستند بلکه در رفاه کامل زندگی میکنند. این در حالی است که بسیاری از پزشکان بر این باورند که درآمد یک پزشک عمومی با سابقه و مدت تحصیلات ۷ ساله با یک فردی که به صورت تجربی کار تعمیرات انجام میدهد، برابری میکند. همین موضوع اعتراض متخصصان زیادی را برانگیخته است. زیرا این روزها مهاجرت پزشکان با درآمد آنها گره خورده است؛ طی سالهای گذشته کم نشنیدهایم که اگر درآمد پزشکان ارزش سالها درس و تحصیل را نداشته باشد آنها ترجیح میدهند بهجای ماندن در ایران مهاجرت کنند. این روزها به قدری اوضاع وخیم اعلام شده است که در یکی از استانها نهتنها متخصص بیهوشی نیست بلکه پزشک عمومی هم پیدا نمیشود!
کمبود پزشک عمومی در شهرهای ایران
دکتر «لطفالله عسگری» فوقتخصص گوارش و کبد با اشاره به عوارض تعرفه پزشکی نامتعارف به «جهانصنعت» گفت: در حالی قیمت ارائه یک خدمت در تمام جهان با خدماتی که ارائه میشود توازن دارد که طی سالهای اخیر چنین موضوعی همیشه در ایران مغفول مانده است. به نظرم تعرفههای پزشکی اعلامشده منطقی نیست و منجر به تعطیلی مطبها میشود. چرا که برخلاف تصور برخی مسوولان تعرفهها صرفا شامل دستمزد پزشک نیست، بلکه شامل کرایه مطب، حقوق و بیمه منشی، آب، برق، گاز، تلفن، دفع پسماند و البته باید شامل محاسبه ریسکپذیری ارائه خدمت باشد. دیه یک فرد در ماه حرام یک میلیارد و دویست میلیون تومان است، باید موقع محاسبه تعرفهها ریسکپذیری ارائه خدمات پزشکی را هم حساب کرد. وقتی تعرفهها متناسب با تورم و نوع خدمات افزایش پیدا نمیکند سبب میشود که کیفیت خدمات کاهش پیدا کند و یکسری از مراکز تعطیل شوند تا ارائه خدمت پزشکی متوقف شود. در این وضعیت برخی مراکز مجبور میشوند کمبود تامین هزینهها را با افزایش تعداد ویزیت بیمار جبران کنند، در این صورت مثلا یک پزشک به جای ۳۰ بیمار، در روز ۷۰ بیمار را ملاقات میکند تا بتواند هزینهها را جبران کند، این اتفاق حتما کیفیت ارائه خدمات را کاهش میدهد.
وی افزود: از طرفی دولت باید ۷۰ درصد تعرفه پزشکان را پرداخت کند و فقط ۲۰ درصد تعرفهها را مردم بپردازند، این در حالی است که برخلاف تصورات این درصد بالعکس است. به گونهای که مردم ۷۰ الی ۸۰ درصد ویزیت را پرداخت میکنند و دولت فقط ۲۰ درصد آن را پرداخت میکند. بنابراین جامعه پزشکی مجبور میشود از جیب خودش سوبسید بدهد تا کمکاری دولت جبران شود، مردم هم مجبور میشوند پول درمان را از جیب خودشان بدهند و ضرر کنند. همچنین در برخی مواقع بیماران در مراحل اولیه بیماری بهدلیل هزینههای زیادی که به عهده آنان افتاده است از مراجعه به پزشک خودداری و در مرحلهای که بیماری به اوج رسیده برای دریافت خدمات پزشکی اقدام میکنند. لذا از هر طرف به این روش تعرفهگذاری نگاه کنیم ایراد دارد. در حالی این روزها دوبی قطب جهانی پزشکی شده که نیمی از متخصصان آن ایرانی هستند.
این پزشک با اشاره به مهاجرت متخصصان ایرانی بیان کرد: درآمد پزشکان ایرانی به نسبت دیگر کشورها به حدی کم است که نیمی از آنها مطب را تعطیل و به شغل رانندگی در تاکسیهای آنلاین رجوع کردهاند، چرا که این روزها درآمد یک پزشک عمومی با سابقه و مدت تحصیلات ۷ ساله با یک فردی که به صورت تجربی کار تعمیرات انجام میدهد، برابری میکند. چند روز پیش یکی از بیماران برای تخلیه کیسه صفرا به دکتری مراجعه کرده اما منشی آن دکتر گفته جدیدا در این مطب کارهای زیبایی انجام میشود. تقصیر مردم چیست؟! چرا دود برخی تصمیمات نادرست باید به چشم بیماران برود؟! در هر صورت وضعیت جامعه پزشکی وخیمتر شده و اندک متخصصانی که در ایران کار میکنند نیز به فکر مهاجرت هستند. وضعیت به قدری خطرناک شده است که در شهر کرمانشاه یک پزشک عمومی پیدا نمیشود. چه بسا اخیرا در استان کرمانشاه ۱۱ نفر برای تخصص داخلی قبول شدند اما ۹ نفر از آنها برای ثبتنام نیامدند. چنین موضوعاتی نشانگر بیمیلی افراد به تحصیل در رشته پزشکی است. آنها بر این عقیدهاند که وقتی درآمدی در این رشته نیست چرا باید نیمی از عمر خود را در دانشگاه بگذرانند اما شغل مناسبی پیدا نکنند. به همین دلیل نهتنها در استان کرمانشاه بلکه در تمام شهرهای ایران با کمبود متخصص بیهوشی دسته و پنجه نرم میکنیم.
او ادامه داد: در حالی دچار کمبود پزشک عمومی و متخصص در ایران هستیم که تعداد مراکز خدمات زیبایی در هر شهر و روستایی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. بنابراین تعرفهها باید به گونهای تعیین شود که تعداد پزشکان کم نشود، البته تصمیمگیران فکر میکنند کمبود پزشک را با پزشکان سهمیهای جبران میکنند، در صورتی که پزشکان سهمیهای، کسانیکه نفر آخر هستند اما سر کلاس پزشکی مینشینند. سواد پزشکی ندارند و دانش پزشکی افت میکند. امروز بهترین پزشکان ما مهاجرت میکنند. یک پزشک با بیش از ۱۰ سال تحصیل و نبود درآمد کافی به کشورهای اطراف ایران مهاجرت میکند و با درآمد چهار، پنج برابری مشغول به کار میشود.
دکتر عسگری با اشاره به ورشکستگی مطبها و بیمارستانهای خصوصی گفت: در حال حاضر بیمارستانهای خصوصی در معرض ورشکستگی قرار دارند، بهخصوص بیمارستانهای درجه چهار یا کمتر، زیرا با این تورم و گرانی آنها توانایی تامین هزینههای بیمارستان را ندارند. بیمارستانهای دولتی هم ضرر میکنند، چراکه آنها هم باید بخشی از حقوق کادر درمان و کارمندان را از ارائه خدمات پزشکی تامین کنند. بودجهای که برای آنها در نظر گرفته میشود جوابگوی هزینههای آنها نیست، با این وجود این تعرفهها به ضرر همه است. تصمیمات دولت همیشه درخصوص تعرفههای پزشکی اشتباه بوده است. با چنین روندی در روزهای نهچندان دور باید به دنبال پزشک گشت، پزشکان باسابقه هم به زودی بازنشسته میشوند. چند روز پیش سازمان نظام پزشکی رسما از کمبود پزشک گله کرد اما هنوز دولت واکنشی نسبت به آن نشان نداده است. در هر صورت وضعیت جامعه پزشکی ایران بسیار وخیم است و امیدوارم هر چه زودتر دولت فکری بیندیشد.
انتهای پیام