مشکلات اقتصادی افسردگی را در جامعه افزایش میدهد
احسان انصاری در آرمان ملی نوشت: «بازنشستگان، افراد بیمار و زنان سرپرست خانوار با نگرانی و اضطراب منتظر به پایان رسیدن ماه هستند تا در ماه جدید حقوق دریافت کنند. در اغلب موارد حقوق خانوادهها تا پایان ماه نمیرسد و در پایان ماه خانوادهها با مشکلات شدید اقتصادی مواجه هستند. در اغلب موارد به دلیل مشکلات اقتصادی افراد با مشکلات روحی و روانی و افسردگی مواجه میشوند. در چنین شرایطی اصطکاک بین افراد مختلف جامعه بیشتر شده و آسیپپذیری بیشتری در جامعه به وجود میآید. بدون تردید ادامه این روند آسیب پذیری روانی را در بین افراد خانواده و جامعه بیشتر خواهد کرد. مشکلات روانی و اجتماعی به شکلی است که اگر در درازمدت وجود داشته باشد درمان آن نیز نیازمند یک پروسه بلندمدت خواهد بود.» جملات ذکر شده اظهارات دکتر مجید ابهری، جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی در گفتوگو با «آرمان ملی» است. ابهری در این گفتوگو به مهمترین پیامدهای اجتماعی افزایش فشار اقتصادی به مردم پرداخته که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
تأثیر دولت سیزدهم بر جامعه در طول بیست ماهی که از عمر دولت میگذرد چگونه است؟ آیا میزان رضایت مردم از زندگی به دلیل عملکرد دولت افزایش پیدا کرده است؟
دولت آقای رئیسی وعدههای زیادی به مردم داد که برخی از مهمترین آنها از جمله مهار تورم و تقویت وضعیت معیشتی مردم هنوز محقق نشده است. بدون تردید دادن وعده به مردم و عمل نکردن به آن باعث بیاعتمادی بین مردم و دولت میشود. در چنین شرایطی باید عنوان کرد با بیاعتمادی اجتماعی نمیتوان تورم را مهار کرد. مسئولان در زمانی که قرار است در مسند کار قرار بگیرند باید نسبت به وعدههایی که به مردم میدهند حساسیت داشته باشند و اگر گمان میکنند شرایط تحقق برخی وعدهها به دلایل مختلف وجود ندارد از دادن چنین وعدههایی خودداری کنند. هنگامی که مسئولان به مردم وعده میدهند در مردم امید و انگیزه برای بهبود وضعیت زندگی ایجاد میشود. با این وجود هنگامی که این وعدهها عملی نمیشود در بین مردم بیاعتمادی ایجاد میکند. واقعیت این است که به دلیل ضعف مشهود عملکرد دولتهای گذشته و دولت فعلی شرایط کنونی جامعه به شکلی است که خبرهایی که شبکههای معاند ماهوارهای و برخی درفضای مجازی علیه دولت مطرح میکنند مورد پذیرش مردم قرار میگیرد. از سوی دیگر ضعف رسانههایی مانند صداوسیما باعث شده که برخی اخبار خود را از رسانههای بیگانه دنبال کنند. در بیست ماه گذشته دولت آقای رئیسی نتوانست به برخی از وعدههای خود درباره مسکن، ایجاد اشتغال و فراهم کردن زمینههای ازدواج آسان برای جوانان عمل کند. عمل نکردن به وعدههایی که دولت داده باعث بروز بیاعتمادی در بین مردم میشود. هنگامی که مهار تورم و کاهش قیمت کالاهای اساسی بدون قول و وعده و سوگند و قسم امکان پذیر است مشخص نیست چرا این اتفاق رخ نمیدهد؟ نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که امور باید در اختیار افراد متخصص قرار بگیرد که در صورت عمل نکردن به وعدههای خود بتوان آنها را مورد مواخذه قرار داد. متأسفانه باید عنوان کنم عمل نکردن به وعدهها باعث کمرنگ شدن اعتماد اجتماعی بین دولت و مردم و مردم و مردم شده است. امروز اقشار آسیبپذیر جامعه با چالشهای جدی برای گذران زندگی خود مواجه هستند و گرانیها کمر مردم را خم کرده است.
دولت برای جلوگیری از ادامه این وضعیت باید چه رویکردی در پیش بگیرد؟
اگر به آمارهایی که در این زمینه از سوی نهادهای رسمی منتشر میشود دقت کنیم متوجه این نکته میشویم که تعداد کسانی که زیر خط فقر زندگی میکنند در حال افزایش است. امروز بسیاری از خانوادههای آبرومند به دلیل مشکلات اقتصادی با چالشهای جدی مواجه هستند و ساحت خانواده از جنبههای مختلف تحت تأثیر فشارهای اقتصادی قرار گرفته است. اغلب مردان در خانوادهها برای گذران امور زندگی خود مجبور هستند در چند شغل فعالیت کنند تا بتوانند امور اقتصادی خانواده خود را مدیریت کنند. من بر این باور هستم که اشتباهات برخی مدیران جامعه را به چنین روزی انداخته است و به همین دلیل باید برای برخی مدیرآنکه با تصمیمات اشتباه خود به زندگی مردم آسیب میزنند مجازات در نظر گرفته شود. جابه جایی مدیران و برداشتن یک مدیر و گماردن وی به مسئولیت دیگر در حالی که کارنامه قابل قبولی نداشته تنها باعث دلخوری مردم خواهد شد. در شرایط کنونی قیمت کالاهای مورد نیاز غیر قابل کنترل است و در هر ساعت یک قیمت دارد. به همین دلیل نیز اغلب مردم نمیدانند که کالایی که امروز خریداری کردهاند آیا میتوانند آن را در روزهایی بعدی نیز به همین قیمت خریداری کنند و یا خیر. در چنین شرایطی بازنشستگان، افراد بیمار و زنان سرپرست خانوار با نگرانی و اضطراب منتظر به پایان رسیدن ماه هستند تا در ماه جدید حقوق دریافت کنند. در اغلب موارد حقوق خانوادهها تا پایان ماه نمیرسد و در پایان ماه خانوادهها با مشکلات شدید اقتصادی مواجه هستند. در اغلب موارد به دلیل مشکلات اقتصادی افراد با مشکلات افسردگی مواجه هستند. در چنین شرایطی اصطکاک بین افراد مختلف جامعه بیشتر شده و آسیپپذیری بیشتری در جامعه به وجود میآید.
در سالهای اخیر همواره چرخه تأثیر مشکلات اقتصادی بر ساحت خانواده وجود داشته است. ادامه این روند چه پیامدهایی برای افراد جامعه و خانوادهها خواهد داشت؟
بدون تردید ادامه این روند آسیبپذیری روانی را در بین افراد خانواده و جامعه بیشتر خواهد کرد. مشکلات روانی و اجتماعی به شکلی است که اگر در درازمدت وجود داشته باشد درمان آن نیز نیازمند یک پروسه بلندمدت خواهد بود. به همین دلیل نیز ما باید پیامدهایی وضعیتی که امروز افراد جامعه و خانواده با آن مواجه هستند بیندیشیم. اتفاق دیگری که در جامعه ما رخ میدهد این است که افرادی که مسئولیتی ندارند به خود اجازه میدهند در زمینههای مختلف آنچه که دوست دارند را مطرح کنند و به دیگران توهین کنند. این رویکرد باعث تضعیف دولت خواهد شد. به همین دلیل اگر کسی میتواند در چنین شرایطی به دولت کمک کند باید در صحنه حاضر شود اما اگر چنین توانایی در خود نمیبیند نباید با سم پاشی در مسیر حرکت دولت اختلال ایجاد کند. شرایط به شکلی است که برخی از افراد به خود اجازه میدهند در همه زمینهها دخالت و اظهار نظر کنند. به عنوان مثال در موضوع توافق بین ایران و عربستان برخی بدون اطلاع از جزئیات و پیامدهای این توافق اظهارنظرهایی کردند که سبب تخریب دولت شد.
تغییر مدیران که به تازگی در دستور کار رئیسجمهور قرار گرفته به چه میزان میتواند به بهبود وضعیت موجود کشور کمک کند؟
کارآمدی بارزترین ویژگی در رشد وپیشرفت یک سازمان و یک جامعه پویاست. به همین دلیل گزینش افراد علاوه بر وجود شرایط تخصصی وحرفهای باید برخوردار از توانمندی از ایفای مسئولیتهای مرتبط باشد. یک مدیر موفق علاوه بر تحصیلات و تجربیات لازم باید از امتیازات شغلی و ضرایب حرفهای مثل سلامت روح و روان توانمندیهای حرفهای باشد. چنین مدیری باید دارای تواناییهای علمی وتجربی، قدرت تصمیم گیری وتوانایی پذیرش نقاط ضعف وتلاش برای جبران آنها را داشته باشد. شوربختانه در دوران گذشته به توانمندیهای حرفهای چندان توجه نمیشد و قبیله سالاری مبتنی بر روابط را میشد در اکثر انتصابات مشاهده کرد. اولین فاز منفی در اینگونه گزینشها انتخاب افراد غیر بومی برای مسئولیتها بود. محدود شدن دانش اینگونه مدیران به اطلاعات تعداد محدودی از اطرافیان اداری بود که موجب انباشت مشکلات خاص محلی شده ومیشود. بیان برخی وعدههای نسنجیده از سوی برخی از گزینههای اجرایی باعث بدبینی مردم مخصوصا لایههای نخبگانی به کلیت دولت میشود. مورد بسیار آشکار و ماندگار در این زمینه ایجاد اشتغال با یک میلیون تومان از سوی عالیترین مقام در اشتغالزایی بود که هنوز بهرغم خروج مدیر مربوطه از بدنه دولت عوارض وآسیبهای این بیان دامنگیر دولت سیزدهم است. در شرایط کنونی نیز کم توجهی به نیروهای موجود در خود سازمانها وجود دارد. در بدنه اجرایی بسیاری از دوایر و وزارتخانهها نیروهای متعهد، متخصص و امین حضور دارند که مورد قبول و احترام کلیت یک سازمان هستند؛ با بهکارگیری اینگونه عناصر ضمن جلب اعتماد و همکاری اجزای یک سازمان میتوان زودتر و موثرتر بر موانع و مشکلات غلبه کرد. نا آشنایی مدیران تازه وارد با سازمانهای غیر رسمی در بدنه سازمان موجب تنشهای اجرایی و در نتیجه تضعیف سیستم خدمترسانی به مردم میشود. محدود شدن دایره انتصابات و ارزیابیهای مدیران جدیدالورود به فرصتطلبان و اعضای ناکارآمد در یک سازمان موجب ایجاد خدشه در عدالت اجرایی میشود. در چنین شرایطی نزدیک شدن به مدیران ارشد و تازه وارد برای نیروهای دلسوز و مخلص دشوار است و به همین دلیل باعث دلسردی اینگونه نیروها میشود.
دولت چگونه میتواند در رویکرد مدیران خود تغییر ایجاد کند به شکلی که آثار آن در زندگی مردم قابل مشاهده باشد؟
بیتوجهی به توصیهها در انتصابات ممکن است در مسیر حرکت دولت موانع یا مشکلاتی ایجاد کند ولی در مجموع در ارزیابیها و حرکات کلی به سود دولت ومدیر ارشد اجرایی خواهد بود. از آنجا که رابطه قانونمند و منطقی خود نوعی ضابطه استاندارد است و در صورت بهره گیری از آن میتوان به بهبود شرایط امیدوار بود. مصیبت از آنجا آغاز میشود که رابطه بهصورت محض و بیدخالت منطق و معیارهای علمی و تجربی ملاک قرار گیرد از اینجا به بعد دیگر نمیتوان امیدی به خیر و صلاح داشت. تا امروز اکثریت لطمات و زیانهای وارده به جامعه و مردم ناشی از همین نوع بیتوجهی به واقعیتها و تقدم رابطه بر ضابطه بوده است. رئیس دولت سیزدهم به درستی زیانهای حضور افراد ضعیف را در بدنه اجرایی دولت تشخیص داده است. به همین دلیل امروز نخبگان و همه کسانی که در چهل سال گذشته زیانهای حضور افراد نالایق را در مسئولیتهای مختلف دیده و حس کردهاند امید به تحقق این تشخیص اساسی دارند و دعا میکنند تا مبادا این حکمت اجرایی نیز به سرنوشت برخی از وعدههای انتخاباتی گرفتار آید. ارجاع همه کاستی و ناکامیها به میدان تحریم و دخالتهای بیمورد بهانهای برای فرار از عوارض گزینشهای نامناسب و بیضابطه دیگر، حنای بیرنگ از سوی برخی از مدیران کم تدبیر است.