حمله ای در فارس به سروش محلاتی
سعید صلح میرزایی در فارس طی یادداشتی نوشت: سروش محلاتی در سخنرانی روز دوم تیرماه در شرح نماز دهه اول ذیحجه گفت:«اگر برای مردم جهنم درست شد نمیتوان توقع داشت مردم اصول و قواعد یک زندگی مطلوب را که شرع مقدس ارائه کرده است رعایت کنند. خداوند ابتدا آتش را خاموش کرد و آرامش را به زندگی آنها برگرداند، سپس به موسی بن عمران فرمود بیا آماده شو و برنامه زندگی انسانها را دریافت کن. در این شرایط میتوان از مردم توقع و انتظار داشت.»
در این یادداشت با مرور نکاتی به 2 سؤال پاسخ داده شده است: آیا احکام و الزامات دین برای دوران آسایش مادّی است؟ هدف امثال سروش محلّاتی از این سخنان چیست؟
1- سالها است که سروش محلاتی، نقل محفل جریانهای متمایل به غرب و سخنران محافل سران فتنه است. رسانههای آنها نیز دوست دارند که از عنوان «آیتالله» برایش استفاده کنند. سخنرانیهایش کمککار روحانی و خاتمی و رسانههای ضدّ انقلاب بوده است. حال سؤال این است که مسألهی او چیست؟ و کجای بازی دشمن با سخنان او کامل میشود؟
2- از این بخش سخنرانی او برداشت میشود که میانگارد: دین برای دوران خوشی است و احکام شریعت، در زمانههای سخت و عسرت، نازل نمیشود. او از قرآن کریم برداشت کرده است که تورات پس از نجات بنیاسرائیل و گذر ایشان از نیل و غرق شدن فرعونیان، نازل شده است و قبل از آن، تکالیف و احکام و الزامات شرعی برای بنیاسرائیل وجود نداشته است.
2- او در همین سخنرانی به تخلّف بنیاسرائیل و گوش سپردن به سامری اشاره کرده است و انگارهای که در ابتدای سخنرانی گفته است را فراموش کرده است. اگر تکلیفی برای بنیاسرائیلیان وجود نداشته چه دلیلی برای توبیخ ایشان پس از بازگشت حضرت موسی (علیهالسّلام) وجود داشت؟
3- گویا این شخص که ظاهراً ادّعای اجتهاد نیز دارد و مدرّس درس خارج است فراموش کرده است که شریعت موسوی، دنبالهی شریعت ابراهیمی بوده است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»(سورهی نساء، آیهی 125) دین حنیف، از حضرت ابراهیم به حضرت اسحاق و از او به فرزندش حضرت یعقوب منتقل گردید و بعد در فرزندان و نوادگان ایشان دنبال شد و پس از حکومت حضرت یوسف (علیهالسّلام) در مصر، بنیاسرائیل به آنجا کوچ کردند و لذا نمیتوان گفت که بنیاسرائیل بدون احکام و شریعت بودهاند بلکه برخی از آیات(سورهی آلعمران، آیهی 93)، نشان میدهد که براساس حکم حضرت یعقوب، برخی از امور حلال، بر بنیاسرائیل حرام بوده است.
4- انگارهی باصطلاح دینشناسانهی سروش، با اصل فلسفهی دین که جهت دادن به همهی حرکات و سکنات انسان و جامعه برای به تکامل رساندن انسان است، در تضاد میباشد. با نگاه به تاریخ ادیان نیز در مییابیم که از ابتدای بعثت پیامبران الهی که دائماً با مشکلات و دشمنیها همراه بوده، تکالیف وجود داشته است.
شاید بتوان گفت جز در سال آخر عمر پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) هیچگاه راحتی و آسایش مادّی به طور کامل وجود نداشته است امّا در تمام آن 22 سال، تکالیف متعدّدی برای مسلمانان وجود داشته است چه دوران مکّه که دوران سخت شکنجه و شعب را در خود داشت و چه دوران مدینه که توام با جنگ و حمله و خیانت کفّار و اهل کتاب و منافقان بود. و اصلاً در این دوران است که مردان اصلی دین ساخته میشود.
کمااینکه امیر المؤمنین (علیهالسّلام) در نامهی 45 نهجالبلاغه فرمودند: «بدانید آن درخت که در بیابانها پرورش یافته، چوبى سختتر دارد و بوتههاى سرسبز و لطیف، پوستى بس نازک. آرى، درختان بیابانى را به هنگام سوختن، شعله نیرومندتر باشد و آتش بیشتر.»
5- البتّه اصل تدریج در فعلیّت یافتن احکام و همچنین در نظر بودن شرایطی همچون اضطرار و عسر و حرج برای صدور احکام ثانویه قابل انکار نیست و این با انگارهی عالم مورد پسند رسانههای زرد، تفاوت دارد.
6- فارغ از بحث علمی و سستی انگارهی سروش محلّاتی، این نکته باید در نظر خوانندهی محترم باشد که چرا در دوران جهاد فرهنگی و حقوقی مؤمنان برای مقابله با جنبش گناهکاران و دشمنان پوشش عفیفانه، و در دورانی که شهدا و مجروحانی در زمینهی نهی از این منکر تقدیم شده است، کسانی همچون سروش، اصرار دارند این مطالبه را با به رخ کشاندن مشکلات معیشتی، غیر دینی جلوه دهند. آیا او و همفکرانش که ملبّس به لباس روحانیت هستند، معتقدند که بقیهی تکالیف الهی هم باید فقط در دوران آسایش پیگیری شود؟ واقعاً مسألهی سروش محلاتیها چیست؟
7- او همچنین تلویحاً با سیاهنمایی شرایط کشور و ندیدن پیشرفتها و تلاشهای مسؤولان خدوم و گروههای خودجوش مردمی برای سازندگی کشور و کم کردن آلام مردم و همچنین افزایش رفاه نسبی، همچون همقطارانش، تکمیلکنندهی جنگ شناختی دشمن است.
انتهای پیام
دقیقا چون از اعضای انجمن حجتیه است کسی کاری باهاش نداره