فرهنگستان زبان تُرکی؟! | تقسیم بیسر و صدای قومی و زبانی ایران
منوچهر جوکار، دانشآموختهٔ دکترای زبان و ادبیّات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، در واکنش به تلاش برای تشکیل فرهنگستان زبان ترکی نوشت:
بیهیچ گمان و گزافهای آذربایجان درگسترهٔ تاریخی و فرهنگی و انسانیاش و با مردمانِ فرهنگمدار و ادیبان و شاعران و هنرمندان و علما و دانشمندان و سردارانِ بزرگش از تأثیرگذارترین بخشهای ایرانِ بزرگ در طول تاریخِ حیاتِ این سرزمین بوده و هست؛ همانطور که سهمِ هر یک از دیگر مناطقِ این سرزمین دیرسال: گیلان، مازندران، خراستان، سیستانوبلوچستان، خوزستان، کُردستان، لرستان، بوشهر، هرمزگان، فارس، کرمان و بختیاری، سمنان و … در استحکام و اعتلای ایرانِ عزیز محفوظ و محترم و مغتنم است و هر یک پارهٔ تن و قوامبخشِ این کشور بوده و هستند.
این نکته را پیشاپیش یادآوری کردم تا بیماردلانِ ایرانگریز (اگر نگوییم ایرانستیز) بدانند همهٔ اقوام و نقطهنقطهٔ این سرزمین و خُردهفرهنگها (Subculture) و زبانها و گویشهایِ درونِ این سرزمین برای هرکس که دل در گروِ ایران داشته و دارد و با صدای بلند، خود را ایرانی اعلام میکند، عزیز و محترم و ارجمند است.
در خبری آمده که هیأت امنای [بنیاد] فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان در شهر تبریز برای تشکیل «فرهنگستان زبان تُرکی با محوریّتِ ایرانی – اسلامی» رایزنی کردهاند. طبق اطّلاع، مدیرانِ کل محترمِ فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی و [آذربایجان] غربی و اردبیل و زنجان هم در این جلسه حضور داشتهاند! چشممان روشن! در حضورِ این حضراتِ مسئول، دارند بیسر وصدا ایران را تقسیمِ قومی و زبانی میکنند! کسی نیست از این عزیزان بپرسد: مگر در هر کشور چند زبانِ ملّی وجود دارد که به تعداد آنها فرهنگستان یا آکادمی هم تأسیس شود؟ ایران از دورانِ کهن مجموعهای از اقوامِ مختلف بوده که در گذرِ زمان با انتخابِ یک زبان به عنوان زبانِ مشترکِ رسمی و ملّی، ذیلِ نام کشوری واحد و یکپارچه، موجودیّت یافته و ادامهٔ حیات میدهد؛ حال اگر یکی از این اقوام یا بخشی از این سرزمین به دنبال ایجاد فرهنگستانِ مستقل برای زبانِ خود باشد، آیا دیگر بخشها و اقوام نیز چنین حقّی را برای خود محفوظ نمیدانند؟ و اگر چنین شود و مثلاً ما شاهد ایجادِ فرهنگستانِ کُردی، طبری، بلوچی، لری و… باشیم، دیگر کشوری به نام ایران با زبانِ مشخصِ ملّی- زبانِ فارسی – (= زبانِ مشترک و گرامیِ همهٔ اقوام ایرانی) با هویت تاریخی معلوم وجود خواهد داشت؟
دوستانی که برای «فرهنگستانِ زبانِ تُرکی» تشکیل جلسه دادهاند، احتمالاً برای راضی کردن مدیران و مسئولانِ بالادستی، عبارتِ «با محوریّتِ ایرانی – اسلامی» را هم بدان پیوست کردهاند تا از اعتراضِ احتمالی جلوگیری کرده باشند و خیالِ دینداران را نیز از اقدامِ خود آسوده کرده باشند! شوربختانه دیدهایم برخی ایرانستیزان و هویّتطلبان، هرجا خواستهاند «ایران» را نادیده بگیرند، کار خود را با قیدِ «اسلامی» مطرح کرده و به پیش بردهاند! گویی میانِ این دو گزارهٔ عزیز، اختلاف و جدایی هست! یا برای دفاع از یکی، باید دیگری را فدا کرد و نادیده گرفت!
اصلاً «فرهنگستانِ زبانِ تُرکی با محوریّتِ ایرانی – اسلامی» یعنی چه؟ تُرکیِ ایرانی؟ تُرکیِ اسلامی؟ یعنی چه واقعاً؟ حقیقتاً اگر نیّتِ بدی در کار نباشد، در خوشبینانهترین حالت، آیا چنین کاری جز انشقاق و شکاف در وحدتِ ملّی ایرانیان، نتیجهای به دنبال خواهد داشت؟ مگر زبانِ فارسی متعلّق به قومی خاص یا بخشِ خاصّی از ایران است که سایر اقوام و بخشها نیز به دنبالِ طرح قوم و زبانِ خود و ایجاد «فرهنگستان» باشند؟ آیا بزرگان و نامآورانی همچون استاد دکتر محمدعلی موحد که خود آذربایجانی و از مفاخر فرهنگی و ادبی ایرانِ معاصر است و استاد دکتر ژاله آموزگار و استاد دکتر حسن احمدی گیوی و استاد دکتر سجاد آیدنلو و استاد دکتر باقر صدرینیا و دهها نام ارجمندِ دیگرِ برآمده از خطّهٔ آذربایجان در حوزهٔ زبان و ادبیات فارسی، چنین تصمیمی را لازم میدانند و آن را تأیید میکنند؟
عجالتاً منتظرِ هشدار و پیگیری فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی به عنوان دستگاه علمی و رسمی و متولّی دفاع و صیانت از زبانِ فارسی هستیم و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (برای پرسشِ مسئولانه از مدیرانِ خود در این موضوع) و وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری (به عنوانِ یکی از متولّیانِ پاسداشتِ زبانِ رسمی کشور در کارهای علمی و پژوهشی) میخواهیم پیگیریهای لازم و برخوردهای مقتضی را در این موضوع انجام دهند و تا بیش از این شاهدِ کارهایی که موجبِ تضعیفِ زبانِ فارسی و تخریبِ هویّتِ ملّی ایرانیان میشود، نباشیم.
منبع: کانال مرکز فرهنگی شهر کتاب
انتهای پیام
وجود ایران واحد به این شیوه ای که جناب جوکار فرمودند سندیت تاریخی ندارد و اینها زاده عصر جدید است و ایده دولت ملت رضاخان که با تاخیر زیادی بعد از فرانسه در ایران پیاده و شکست خورد، یک ملت یک زبان یک دولت برای اینده ما کارکردی هم ندارد، آنتونی اسمیت در کتاب «هویت ملی» (1991، ص14) ملت را «یک جمعیت انسانی دارای نام، قلمرو مشترک، اسطوره و خاطرات تاریخی مشترک، یک جمع، یک فرهنگ عمومی، یک اقتصاد مشترک و دارای حقوق و وظایف قانونی مشترک برای همه اعضایش» تعریف میکند. به همین ترتیب، ارنست گلنر (1983: ص 43) ناسیونالیسم را تلاش «یک فرهنگ» یا «قومیت» برای زندگی در زیر «یک سقف» مفهومبندی میکند. این تعریف از ملیت اساساً ملتها را بر روی سلسلهمراتب یا پیوستار تکاملی قرار نمیدهد. با اینحال، مورخان و آکادمیسینهای ایرانی نظیر عباس امانت، حمید دباشی و حمید احمدی از این تعاریف بهطور گزینشی برای جعل یک فرهنگ/ملت واحد ایرانی استفاده میکنند تا نشان دهند علیرغم قرنها تهاجمات خارجی و تغییر و تحولات داخلی برای سههزار سال پیوستگی و یکدستی خود را حفظ کرده است. برای مثال، سید جواد طباطبایی سعی دارد با توسل به خوانش هگلی از روح ملی (که در بستر ایدئالیسم آلمانی صورتبندی شده) وحدت ملی را از کثرتهای -بهزعم او- قومی و زبانی و غیره مستفاد کند، حال آنکه ایشان این کثرتها را فاقد ظرفیت و امکانات فرهنگی، شناختی و معرفتشناختی میداند؛ در نهایت، وحدت ملی مورد نظر طباطبایی ناگزیر متناظر و مترادف با فرهنگ و هویت فارس میشود! اگر قرار باشد به ماهیت ثابت و ازلی ملتها باور داشته باشیم، جغرافیای موسوم به فلات ایران آنطور که مورخان خاطرنشان کردهاند محل سکونت و زیست صدها ملت یا فرهنگ همزمان بوده است. این فلات در خلال تاریخ چندهزار سالهای که درباره آن نوشته شده، همواره منزل فرهنگهای گوناگون بوده است.
جناب آقای جوکار
شما مطلبتان را خودتان دوسه بار خواندهاید؟ از آن بوی ناسیونالیسم ایرانی نمیآید؟ بر فرض که کردها و بلوچها و گیلکها برای خود فرهنگستان تاسیس کردند. از زبان بسیار پرقدرت فارسی چیزی کم میشود؟ رقابت زبانهای قومی درون ایران با زبان شامخ فارسی، باعث تضعیف فارسی میشود یا تقویت آن؟ مگر زبان فارسی امروز پیشرفت خود را محصول رقابت با زبان جهانی انگلیسی نیست؟ جنابعالی قبل از اینکه این سوالها را از خود بکنید، شتابزده آنرا دادید برای چاپ که چه بشود؟ 《تقسیم زبانی و قومی ایران》یعنی چه؟ شما منکرید که ایران متشکل از اقوامی با زبانهای متفاوت است؟ اگر از زبان عربی بگذریم، تمام زبانهای درون این سرزمین جزو زبانهای ایرانی محسوب میشوند که زبان فارسی کنونی یکی از آنهاست و البته زبان ملی و رسمی کشور ایران.
این زبان برای ماندن و بالیدن نیازی به سرکوب زبانی دیگر زبانهای درون این سرزمین ندارد.
از جنابعالی انتظار میرود بدون شتابزدگی و بدون احساسات سطحی، در موارد اینچنینی نظر بدهید نه اینکه مثل طرفداران احزاب پادگانی برای مخالفان فکری خود شاخوشانه بکشید و دنبال داغودرفش باشید!
با سلام. آقای دکتر جوکار اولا هرکسی عضو هیات علمی باشد لزوما نبایستی در موارد غیر تخصصی نظر بدهد. در موضوع مورد بحث شما بایستی جامعه شناسان و سیاستمداران در خصوص پیامدهای آن صحبت کنند البته با پشتوانه یک کار علمی و پژوهشی، ثانیا، از کی تا حالا حفظ یک خرده فرهنگ به معنای تعارض با فرهنگ کلان است نکند به نظر شما برای حفظ زبان فارسی بایستی سایر زبانها را نادیده گرفت و از بین برد. تا جایی که بنده اطلاع دارم حفظ زبانها (که یکی از لوازم آن ایجاد فرهنگستان است) هم مورد تاکید سازمان ملل است هم مردم شناسان و حامعه شناسان و هم در قانون اساسی ایران به صراحت یک اصل به آن اختصاص داده شده است.
سلامتدریسزبانترکی…درمقاطع
تحصیلیبهعنوانزبانملیهر
منطقهدرکنارزبانرسمیوهمگانی
کشورتدریسشودفرهنگستانهم
بهایندلیلاستکهلغاتمثلا….یامندرآوردیبهآنزبانواردنشودوزبان
آسیبنبیندازبیننرود
.مگرانگلیسیعربی
درقبلوبعدانقلابتدریسنمیشود
آیاباتدریسدوسهساعتادبیات
عربیوحدتکشورمثلادر
خوزستانآسیبدیدهکشورهای
ریزودرشتعربیزبانهمهعربی
میخوانندوسابقاتحتحاکمیت
عباسیانو…بودندامامیبینید
یککشورنیستندمنشکدارم
دغدغهشماو…ازاینهشدارها
ایرانباشدآنحسشونیستیو
خودبرتربینیودراینمخالفتها
نکتهاصلیدرایرانوتمامجهان
میباشدموضوعدیگرحقو عقل
استکههیچدرنظرگرفتهنمیشود
درقانوناساسیاصل۱۵باحزم
واحتیاطتدریسزبانهایمحلی
رادرکنارزبانفارسیمجازدانسته
کسینگفتهکهزباناداریزبان
تدریسعمومیزبانشبکههای
اصلیتلوزیونبهزبانمحلیباشد
درثانیبایدبدانیدمذهبتشیع
عاملاصلیاتحادترکهاوفارسهای
و….ایرانبودهوهستانشاالله
خداوندهرآنچهبهخیروصلاح
ملکودینواصنافمردماناست
بهسرانجامرساندوعدهالهی
حاکمیتمستضعفیندرکره
ارضاست.
نویسنده محترم فرموده اند: «حال اگر یکی از این اقوام یا بخشی از این سرزمین به دنبال ایجاد فرهنگستانِ مستقل برای زبانِ خود باشد، آیا دیگر بخشها و اقوام نیز چنین حقّی را برای خود محفوظ نمیدانند؟ و اگر چنین شود و مثلاً ما شاهد ایجادِ فرهنگستانِ کُردی، طبری، بلوچی، لری و… باشیم، دیگر کشوری به نام ایران با زبانِ مشخصِ ملّی- زبانِ فارسی – (= زبانِ مشترک و گرامیِ همهٔ اقوام ایرانی) با هویت تاریخی معلوم وجود خواهد داشت؟»
ای کاش می فرمودند، تاسیس یک مرکز برای حفاظت از میراث زبانی یک گروه در داخل یک ملت، چه آسیبی به داشته های ملی وارد میکند!؟؟ آذربایجانی و طبری و لر و کرد مگر در این کشور مالیات و سربازی و … ندارند؟ این گروههای قومی و زبانی مگر برای این کشور هزینه نکرده اند؟ آن وقت چرا باید با تقویت زبان محلی آنها، زبان ملی تضعیف میشود؟ اگر اینگونه باشد، باید در همه عرصه ها اکثریت، اقلیت را حذف بکند که! اگر حساسیت ایشان به خاطر اسم «فرهنگستان» است، که البته نمیتوانم دلیلش را درک بکنم، اما میتوان یک نام دیگر گذاشت و از میراث فرهنگی و زبانی همه گروهها و اقوام حفاظت کرد. مگر تاسیس یک یا چند مرکز برای این کار، جا را برای فعالیت فرهنگستان زبان فارسی تنگ میکند؟ مسئله واقعاً چیست؟
فرهنگستان زبان ترکی و زبان کردی حتما نیاز است اینها حداقل ها برای گذار آرام و مسالمت آمیز به جدایی و تجزیه هست امید وارم مسالمت آمیز باشد
مزاح یا یاوه سرایی جدایی خواهانه ؟! ….با این که زبان مادری من آذری است ولی راست اینست که ریشه و تاریخ ،توان بیان مفاهیم، بالندگی ،فراوانی دانشمندان و نویسندگان و سخنوران و …. فارسی با با ترکی به هیچ روی سنجیدنی و مقایسه کردنی نیست !اگر تاریخ همه گویشهای (بسیار گوناکون ترکی ) آذری ، استانبولی ، قرقیزی ، ترکمن ، ازبکی و….(تازه اگر همه را از خانواده ترکی به شمار آوریم !!!) ژرف کاوی شود :حتا یک حکیم و سخنور همانند فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی و نظامی گنجه ای و ناصر خسرو و…. ندارد ! …ماندگاری زبان فارسی /پارسی در ریشه ، به خاطر درونداشت و توان و زیبایی و رسایی و شیوایی آن بوده است و نه برخورداری از یک رانت یا صدفه و اتفاق !!! چهره علم و حقیقت نباید با تعصب و خامی ،تیره گردد!!!
داداش زبان فارسی نو خیلی زیاد از واژگان عربی محسوب میشود حتی ما اسم زبان فارسی نداشتیم تاثیر عربی اینو فارسی کرد اولا پارسی بود
بعد اونم ترکی باید تدریس بشه و این تجزیه طلبی و جدایی طلبی محسوب نمیشه
بعدش هم با شاهد حذف تقویم جلالی باشیم البته به آرامی من موافق شوک به جامعه و براندازی و اینها نیستم ازار جامعه هستش اخلاقی نیست واقعا ولی آرام آرام باید ترکی فرهنگستان خودش را پیدا کند حتما کردی بلوچی هم
وبسایت خبری انصاف نیوز چرا نظر بنده را منتشر نمی فرمایید ؟
سنگینه براتون جواب مستدل و مستند نه؟
نویسنده اشتباه می کند. وجود فرهنگستان زبان ترکی، کردی، عربی، لری، گیلکی و … نه تنها به زبان فارسی ضربه نمی زند که می تواند برای آن مفید هم باشد. زبان فارسی محصول اقوام مختلف ایران است. برخی از مهمترین نثر نویسان و شعرگویان پارسی گو، زبان مادری کردی، ترکی و .. داشته اند. نکته مهم جلوگیری از شکلگیری چنین فرهنگستانی نیست. نکته مهم مدیریت صحیح مسیر آن است. زبان های درون ایران مستقل از آنچه در آن سوی مرزهای ایران می گذرد بسط یافته اند. این استقلال زبانی باید مشخص شده و از آن دفاع شود. لهجه های ترکی درون ایران از همه منطقه بیشتر و به گمان نگارنده زیباتر و تواناتر است. توانایی و استقلال زبان های درون ایران که ناشی از تعامل بسیار گسترده کاربران این زبان با زبان های دیگر به ویژه فارسی است باید بررسی و تقویت شود. باید توجه کار کرد که درین فرهنگستان چه خوهد گذشت. البته اگر ماجرا، تسلیم کردن زبان ترکی در ایران به گویش های موجود در کشورهای همسایه است باید با این جریان مقابله کرد؛ نه تنها برای حفظ وحدت ملی که برای محافظت از میراث زبانی ایرانیان.
پان فارس ها همه چیز را بنام خود زدند در فلات فرهنگی ایران اقوام مختلف ترک و کرد و بلوچ و عرب وجود دارد ایران یعنی تمدن باقی مانده اقوام فروپاشیده امپراطوری یعنی اقوام. نه یک قوم فارس . شکاف را شما ها با ارجحیت به فارس ایجاد کردید و هر قومی باید زبان مادری خود را شکوفا کند
استاد جوکار عزیز چرا باید ظهور و بروز یک محفل ادبی و فرهنگی موجب آزردگی شما را فراهم آورد ، آیا نه این که خفه کردن هر صدای ناهمگون با فکر شما موجبات جولان گرفتن جاهلان و ماجراجویان فرصت طلب را فراهم خواهد آورد . کدام یک از صاحبان اندیشه و فکر در ایران خواهان تضعیف زبان فارسی به عنوان یک میراث مشترک ملی بوده اند ! چنین استنباط میشود که از منظر شما ایرانیان غیر فارسی زبان طبق دلایل کسروی یا بمرور زمان ، زبانشان تحت سلطه بیگانگان تغییر یافته و با یافتن چند شخص معمر و در فلان نقطه از جغرافیای استانهای آذری زبان که در محاوره شان کلماتی از پهلوی قدیم یافت شد و لاجرم ایشان مورد هجمه فرهنگی واقع شده اند و یا همچون هموطنان عرب زبان که ایشان زبان محاوره خود را به عاریه گرفته اند از هجوم مسلمانان در هزار سال قبل . البته تاکنون هم یک مجلد و مصحفی از زبان پهلوی قدیم رو نکرده اید که لااقل ما عوام هم باورمند شویم که همچنین زبانی با خط الرسم و شیوه نگارش وجود داشته است بغیر از چند سنگ نوشته که آنهم بایستی مستشرقین انگلیسی زبان بایست کشف رمز کرده و برایمان خوانده باشند .
البته از انصاف نیوز عزیز انتظاری بیش نمی توان داشت که روزی از مخزن اسنادشان وحید بهمن را بیرون آورده و اساسا منکر حاکمیت ایران بر قره سو و آرارات کوچک شود و حکم بر بی همتائی رضا خان بزند و بذل و بخشش وی را نتیجه اهمال قجر و شاهزاده ماکوئی که از قضا طبق رندی های ایشان دشمنی با مشروطه داشته و از بیخ قره سو و نخجوانی نبود که رضا خان بخشیده باشدش و لاغیر
آقای دکتر بعنوان یک ایرانی و ترک و آذری زبان و هر آنچه که شما حکم بفرمائید ، متعصب به وطن و میراث ملی و زبان مشترک و رسمی آن هستم اما امید و آرزوی آن را دارم که لااقل بتوانم از زبان و گویش و آداب و رسوم و مثل ها و متل ها و اشعار و نثرهای پدران و آباء و اجداد خود بیشتر کسب نمایم . البته اگر به قبای شما برنخورده باشد .
متاسفانه در ایران ترک زبانان با طرح شعار ایجاد فرهنگستان زبان ترکی می خواهند کمر زبان فارسی را در ایران بشکنند و در افغانستان ، طالبان با شعار نیازی به زبان و ادبیات فارسی نداریم می خواهند کمر زبان فارسی را در افغانستان بشکنند در تاجیکستان هم با مخالفت مقامات ارشد تاجیک با تغییر رسم الخط از سریلیک به فارسی دارند کمر زبان فارسی را می شکنند .
چه کار باید کرد؟ مگر زبان و ادب فارسی جز توصیه به عشق و ایمان و میانه روی و … کار دیگری کرده است؟ پس گناه این زبان محجوب در حال مهجوی و نابودی چیست ؟!؟!
نقض بنیادین ترین حقوق و مطالبات اتنیک ها و ادامه دادن به تلاش صد ساله برای تضعیف و در نهایت آسیمیله کردن هویت های متکثر در ایران بی هیچ تعارف محکوم است، به نام انسانیت و به نام ارزش های جهانی دنیای معاصر.
چرا همه نظرات را منتشر نمی کنی با انصاف
ما باید در عمل عدالت قومی را در کشورمان ساری و جاری سازیم متاسفانه بعضی از ایرانشهری های حتی در شعار هم عدالت قومی را برنمی تابند و با این روش و نگاه خود باعث گسل قومیتی خود با زیاده خواهی می شوند و خیال می کنند ایرانی بودن یعنی مساوی فارس بودن ،ایرانمان باید در عمل مساوی تمام اقوام باشد.وگرنه خود این تفکرات مریض ایرانشهری باعث تجزیه طلبی خواهد شد.
درود بر دکتر جوکار، آفرین استاد
دوستات عزیز پان فارس لطفا هیجان زده نشید ،این حرفها که میشنوید صرفا شو تبلیغاتی پ یش از انتخابات هست، بعداز انتخابات هیچ احدی در مورد این مسئله حرف نمیزنه. تو دموکراسی که شما پان فارسها ساختید این حرفها ۱۰۰۰ سال دیگه هم محلی از اعراب ندارند.
تورکی زبان محاوره ای وفاقد دستور زبان هستش واینکه زبان قوم وحشی مغول ومتجاوز به ایران بوده که میلیونها ایرانی را کشته یا زنان ودختران را به بردگی جنسی بردند ..وکاملا از طرف پانتورک های بی هویت برای تجزیه ایران درحال دنبال شدن است
سلام.
استاد بهتر از من میدانند که فرهنگستان برای تولید آثار ادبی نیست، بلکه برای ایجاد وحدت رویه در املا و نگارش و تولید کلمات جدید است. فرهنگستان هم برای فارسی و هم برای ترکی لازم است.
من کارم ویراستاری است، بیشتر کارهایم حول متن و شعر ترکی است، هر متنی که به دستم میرسد، میمیرم و زنده میشوم، متنها مغشوش، املا ناهماهنگ، جمله بندی ناشیانه و….
وحدت رویه در نوشنار در دسترس نیست. هر کسی به شیوهای مینویسد. همین شعر حیدربابا را خبر کسی به طرزی مینویسد،
فرهنگستان واجبترین نهاد برای زبان ترکی در ایران است. در نبود فرهنگستان که وحدت رویه ایجاد کند، مخصوصا در نگارش ترکی با الفبای عربی، باعث میشود خیلی از جوانان از خیر نوشتن ترکی با الفبای عربی مرسوم، بگذرند و به سراغ نگارش ترکی با الفبای لاتین بروند.
ما باید یک نظام نگارشی ثابت داشته باشیم. نمیشود این زبان قدیمی و آثار عظیم آن را به دست باد سپرد.
باسلام به پیشگاه امام زمان عج
خدمت دوستان وهمکارانی که مخالف تاسیس فرهنگستان زبان وادب ترکی هستن باید بگم اولا زبان فارسی زبان ملی ایران نیست زبان رسمی واداری کشور هست دوما از لحاظ آماری هم حساب کنیم ترکها نصف بیشتر ایران از لحاظ جمعیت وسرزمین را تشکیل میدهند پس اینکه بگیم زبان اقلیت ومحلی یکمقدار جفا در حق ایران وایرانی کردی وبا تمام احترامی که به همه اقوام وزبان های محلی ایران میذارم این قضیه باید به سرانجام برسد
این به ظاهر استادان ،فاشیستهای آلمانی زمان حزب نازی را روسفید کرده اند
به جای علم ، انباشته از جهلند
با مقتضیات روز و زندگی مدرن سر جنگ و ستیز دارند
جناب استاد بفرمایند در کدام کشور بیش از چهل میلیون نفر را از آموزش زبان مادری محروم کرده اند
برای آشنایی با زندگی مدرن می بایست تور مسافرتی برای زندگی 6ماهه در هند یا بلژیک بگذارند تا نسیمی هم به مغز این جنابان برسد
فرهاد قنبری
زبان مادری یا زبان محلی
یکی از رفتارهای پرتکرار و مورد علاقهٔ تجزیهطلبان [در کنار جعل ریشهٔ تاریخی برای اقوام ایرانی]، تأکید بر «یکسانسازی دروغین» است. بهعنوان مثال «تجزیهطلبان تُرکزبان» همانقدر که بر دوگانهٔ جعلیِ زبانیِ «فارس و ترک» یا «ترک و کُرد» تأکید کرده و «قومیت» را در برابر «ملیت ایرانی» برجسته میسازند، در مواجهه با رنگارنگی و تنوع «قومی-زبانی» تُرکزبانان ایران راه یکسانسازی در پیش میگیرند. آنها مدام به مخاطبان خود القاء میکنند که مثلاً ما را چه به کرمان و اصفهان و… اما در مقابل سؤال یک تُرکزبان [مثلاً ساکن استان مرکزی] که میگوید: «ما را چه به باکو؟» سریعا به توهم و هذیان متوسل شده و سعی در جعل تاریخ و فرهنگ مشترک میان ترکزبانان ایران و باکو و استانبول میکنند.
واقعیت آن است که تُرکزبانان کشور ما به هیچوجه از لحاظ گویش و لهجه شباهتی به یکدیگر ندارند. بهعنوان مثال لهجه و گویش یک «تُرکزبان شاهسون ساوهای» یا یک «ترک زبان شهرکردی» با یک «تُرکزبان ارومیه ای» کاملاً متفاوت است و چه بسا به سختی زبان یکدیگر را متوجه میشوند. این مسئله در مورد تُرک قشقایی و ترکمن و تُرکزبانان اصفهانی و همدانی و تبریزی و… نیز وجود دارد و بسیاری از آنها در برخورد با یکدیگر به سختی زبان ترکی هم را متوجه میشوند. (تُرکی ترکیه که دیگر جای خود دارد و به ندرت تُرکزبانی در ایران میتوان یافت که در ترکیه زندگی نکرده یا آموزش زبان تُرکی ندیده باشد و مثلاً سخنان اردوغان را متوجه شود. بر اساس تجربه شخصی بهعنوان یک تُرک زبان ایرانی باید بگویم که در مواجهه با دوستان تُرکزبانِ بسیاری از نقاط کشور عموماً بعد از چند دقیقه مجبور به ادامهٔ گفتگو به زبان فارسی میشویم، چرا که توان فهمیدن درست لهجه و گویش یکدیگر را نداریم).
این مسئله نه فقط در میان تُرکزبانان ایران بلکه در میان کُردها نیز وجود دارد. بهعنوان مثال کلهرْزبان ایلام و کرمانشاه به هیچوجه زبان اورامی یا سورانی استان مجاور را متوجه نمیشود، مگر اینکه آشنایی و آموزشی از قبل دیده باشد. یا کلهرزبان به هیچوجه کُرمانجی آذربایجان را نمی شود چه برسد به گویشهای کُردهای عراق و ترکیه.
بنا بر این دلایل باید به خاطر داشت که «تُرکی» یا «کُردی» و.. در گویش های مناطق مختلف کاملا زبان متفاوت و وابسته به جغرافیای خاصی بوده و نه یک کلیت یکدست بلکه «زبان محلی» محسوب می شود.
مسئلهٔ دیگر رسومات و اعتقادات و فرهنگ و تاریخ و سبک زندگی مردمان یک جامعه است. فرد تجزیهطلب سعی در القای این جعل مضحک دارد که مثلاً تُرکزبان شهرکردی و تهرانی و قزوینی و… با پسوندِ [اُف]های باکو که دویست سال زیر سلطهٔ روسیه زندگی کرده و حتی نامشان نیز روسی است (و حتی پاشاهای نوعثمانی) خاطرهٔ مشترک فرهنگی و هویتی و تاریخی و مذهبی و… بیشتری نسبت به مثلاً فارس و لُر و کُردی دارد که سالهاست در همسایگی او زندگی کرده است. مسئلهای که فرد تجزیهطلب سعی در سرپوش گذاشتن بر آن دارد مسئلهٔ تضاد فرهنگی زیستجهان جامعهٔ ایرانی با جامعهٔ عثمانی است. بهعنوان مثال هنگامی که یک تُرکزبان ایرانی به ترکیه یا باکو مسافرت میکند، احساس غربت و بیگانگی بسیاری دارد، اما هنگامی که همین فرد به شیراز و مشهد و کرمان و… مسافرت میکند، مطلقاً دچار چنین احساسی نمیشود.(کافیست به ازدواجهای بین اقوامی در ایران بنگریم).
نکته دیگر تفاوت «تبار» و «زبان» است. ما در ایران نه «تُرک تبار» یا «کُرد تبار» و «لُرتبار» و «بلوچ تبار» بلکه لرزبان و ترک زبان و کُردزبان و بلوچ داریم و عموم ساکنان این سرزمین یک از یک تبار مشترک هستند. چیزی که گفتمانهای ضدایرانی درصدد جعل آن هستند یکسان پنداری «زبان» و «تبار» است. (به عنوان مثال تحت تاثیر استعمار غرب، زبان بسیاری مناطق آفریقا و آمریکای لاتین و آسیا به فرانسوی و اسپانیایی و انگلیسی و پرتغالی تغییر کرده است اما کسی تبار فلان قبیله برزیلی که پرتغالی تکلم می کند را تبار اروپایی و اسپانیایی نمی داند) و بدیهی است هم من ترک زبان هم در ایران به واسطه تلکم به زبان ترکی تبار ترکی پیدا نکرده و صرفا زبانم ترکی است.
زبان مادری یک ملت و یک سرزمین مولفه ای بسیار پیچیده تر از زبان و لهجه سخن گفتن است و آیین ها و سنت ها و رسومات و تاریخ زیسته مشترک را دربرمی گیرد. به عنوان مثال وقتی یک تُرک زبان اردبیلی یا همدانی که حتی تکلم به زبان فارسی را بلد نیست به صورت غریزی هنگام رقابت ورزشکار ایرانی در مسابقات جهانی احساس تعلق خاطر شدیدی دارد. تعلق خاطری که از زبان مشترک مادری (زبان در مفهوم مام وطن) نشآت می گیرد.
جایگاه اقوام در ترکیه
از همان کلمهی نخست قانون اساسی ترکیه ، قبلهگاه پانترکها ، هویت تاریخی و تبار بومیان آناتولی نادیده گرفته شد و جمعیت چند ده میلیونی غیر تُرک آناتولی بمانند کُردها و زازاکها و ارمنیها و آشوریها در شرق ترکیه، اقوام قفقازی تبار در شمال ترکیه (بمانند لازها و گرجیها و چرکسها و…)، اقوام یونانی تبار در غرب ترکیه، اقوام عرب در جنوب ترکیه و اقوام مهاجر از شرق اروپا (بمانند بلغارها، مقدونیهای، آلبانیاییها و …) با صفت قومی و تباری تُرک مورد خطاب قرار گرفت.
در آغاز متن قانون اساسی ترکیه اینچنین میخوانیم:
این قانون معین کننده موجودیت ابدی ملت و وطن ترک و تمامیت تجزیهناپذیر دولت بزرگ ترک ، در جهت اصول انقلاب و فهم ملیگرایی موسس جمهوری ، رهبر فناناپذیر و قهرمان تکرار نشدنی آن آتاترک است.
Türk Vatanı ve Milletinin ebedi varlığını ve Yüce Türk Devletinin bölünmez bütünlüğünü belirleyen bu Anayasa, Türkiye Cumhuriyetinin kurucusu, ölümsüz önder ve eşsiz kahraman Atatürk’ün belirlediği milliyetçilik anlayışı ve O’nun inkılâp ve ilkeleri doğrultusunda;
همه چیز حول یک مفهوم نژادی خاص چیده شده: وطن تُرک، ملت تُرک، شهروند تُرک و دولت تُرک
ترجمهی بخشی از اصل ۴۲ قانون اساسی ترکیه:
بجز زبان ترکی هیچ زبان دیگری بعنوان زبان مادری شهروندان تُرک در مراکز و موسسههای آموزشی و تعلیمی، آموزش داده نخواهد شد.
Türkçeden başka hiçbir dil, eğitim ve öğretim kurumlarında Türk vatandaşlarına ana dilleri olarak okutulamaz ve öğretilemez.
اصل ۶۶ قانون اساسی ترکیه: همه شهروندان دولت ترک، تُرک هستند.
MADDE 66- Türk Devletine vatandaşlık bağı ile bağlı olan herkes Türktür.
بر این اساس جمعیت چند ده میلیونی غیر تُرک آناتولی بمانند کُردها، زازاکها، ارمنیها، آشوریها، قفقازی تبارها (لاز، گرجی و چرکس)، یونانیتبارها و عربها و اقوام مهاجر از شرق اروپا(بلغار، مقدونیهای، آلبانیایی) به کل نادیده گرفته شده و با صفت قومی و تباری تُرک، خطاب شدهاند.
متن کامل قانون اساسی ترکیه را میتوانید از طریق لینک زیر و در تارنمای مجلس ترکیه مطالعه بفرمایید.
https://www.tbmm.gov.tr/anayasa/anayasa82.htm
تاسیس فرهنگستان زبان ترکی : در زمانیکه خود فارسی بانان تصریح میکنند که زمان هجمه به زبان فارسی است یا مثلا کلمات بیگانه زیاد وارد این زبان شده پس باید این زبان را حفظ کرد، چطور شد زبان فارسی را باید حفظ کرد از هجمه زبان های دیگر اما زبان ترکی نباید حفظ شود؟ آیا تضعیف زبان های ایرانی مورد رضایت دشمنان ایران نیست؟ تاسیس فرهنگستان زبان ترکی ایرانی حرکتی مقدس و پسندیده است در راستای زدودن غبار و سنگینی از لهجه های این زبان و آشکار کردن شیوایی و شیرینی و بالندگی این سرمایه ملی که البته اینکار از وظایف ذاتی متصدیان دفاع از کیان فرهنگی کشور است .ناراحتی مخالفان برای این است که با این کار و تاسیس فرهنگستان، تلاش های شبانه روزی و سیستماتیک آنها برای ضربه زدن به زبان ترکی نقش برآب میشود .به نظرم ما به خال هدف زدیم و آنها هم از همین سوختند
زبان دری(نه فارسی) مثل زبان اردو یک زبان جعلی و ساخته دربار تورکان هست لذا به آن زبان دری یا درباری میگویند. این زبان به دلیل این که از بطن جامعه و مردم شکل نگرفته و ساختگی میباشد لذا برای کلمات عادی مثل عشق، عاشق، معشوق، عروس، مهریه، طلاق، عواطف و احساسات، کتاب، مدرسه، قلم، قانون و مقررات حتی وسائل مرسوم زندگی مثل بشقاب، قاشق، چانقال، قابلاما، تاوا، سوفرا و غذاها مثل دلما، قیما، قوورما، خاما، لاواش و بربری که همگی تورکی است معادل ندارد. اولین مولفه تمدن و یکجانشینی که اتاق، اجاق، دووار، خانا و تندیر است معادل دری ندارد. اسم ابزارها مثل کولونگ، چکش، تشت، قمه، تاختا، موغار، آچار، لوله، میله، چیراغ و وسائل خانه مثل دشک، دشکچه، قالی، خالچا(قالیچه)، کیلیم و ججیم نیز تورکی است. حتی اصطلاحات جنگی مثل فشنگ، تفنگ، گولوله، گلن گدن، ماشا، قشون، اردو، قاراوول، چریک، چاپارخانا، باروت، توپ، توپخانا، توپانچا، قومقوما، چکمه، چادر، یاغلاوا، گزمه، دارقا و یوزباشی به دلیل حاکمیت هزاران ساله تورک ها و قشون کشی توسط آنان، تورکی هستند. وسائل خیاطی مثل دوگ، دوگمَه، قرقرَه، منجوق، سانجاق، کلفچَه، اوتو، شالوار، تومان، آستن، آستار و یاقا نیز تورکی هستند. عوارض طبیعی مثل گول، باغ، چیمن، دره و تپه معادل دری ندارند. شصت درصد این زبان، عربی و مابقی آن نیز تورکی و انگلیسی و غیره است که شبیه زبان اردو میباشد. قواعد جعل لغت در این زبان مصنوعی، کپی برداری ناشیانه از زبان تورکی است. مثلا از پسوند تورکی در کلمات یاتاک، ووراک و یازاک کلمات مصنوعی خوراک و پوشاک جعل کردهاند. از یاشار، سالار و آچار تورکی، کلمات کردار، نوشتار و گفتار جعل کردهاند. از پسوند “نده” مثل گِدَنده، گَلَنده، گولنده، کلمات جعلی با اسم فاعل مثل راننده، گوینده و شنونده دست و پا کردهاند. از پسوند مصدرساز “ش” در کلمات تورکی آلش وریش، باخش، ساتش، چالش، کلمات جعلی بارش، کاهش و دانش سرهم کردهاند. از پسوند مصدرساز “گی” در کلمات تورکی سِوگی، آلگی، ورگی، ساتگی، کلمات جعلی آلودگی، آسودگی، سازندگی سرهم کردهاند. از پسوند”ین” تورکی در کلمات چیرکین، آرخایین، کلمات جعلی دیرین، پیشین و نوین به خورد ملت دادهاند. از پسوند گون و گین تورکی در کلمات تورکی ساتگین، وورگون و اونوتگون کلمات جعلی نیلگون و گندمگون جعل کردهاند. پسوند قیدساز تورکی “انا” در کلمات تورکی ساللانا ساللانا، نازلانا نازلانا به شکل پسوند جعلی “انه” در کلمات مصنوعی متاسفانه، خوشبختانه کپی شده است. از پسوند تورکی در دییرمان و ساغمان نیز کلماتی مثل زایمان و گفتمان جعل شده.
اگر امکانات فرهنگی از فرهنگستان و بنیاد سعدی و آموزش پرورش و دانشگاه و رسانه های سراسری فقط در اختیار فارس باشد و پرژوه های آسیملاسیون علیه اقوام غیر فارس اجرا شود میشود وطن پرستی ایران پرستی ملی گرایی و…
اگر اقوام غیر فارس مطالبه حقوق فرهنگی سیاسی و اقتصادی برابر با فارس کنند میشود وطن فروشی ایران ستیزی قوم گرایی
متعفن تر از این فاشیستهای پانفارس که جای شاکی و متشاکی را هم عوض میکنند وجود ندارد!
ما از حرکت ایران به سمت پلورالیسم و داشتن چند زبان رسمی حرف میزنیم آنها برای انحصار نهادک فرهنگستان برای فارس یقه جر میدهند! خیلی وقت است که دیگر همدیگر را نمیفهمیم… اگر ایران و ایرانیت این چیزی است که فاشیسم فارسی تعریف و قبضه کرده است، بماند برای خودشان. ما عبد و غلام کسی نیستیم و اسیر و بنده کسی نخواهیم ماند.