چند یادداشت در پاسخ به اظهارات یک سخنران خانم هیئت درباره 8 سال آینده و اخراج سلبریتی ها!
سایت برترینها نوشت: یک خانم سخنران هیات بانوان گفته ایران کمتر از ۸ سال آینده بهشت روی زمین خواهد شد و سلبریتیهای خودتحقیر جایی در این بهشت نخواهند داشت و به همان جهنمی که میخواهند اخراج میشوند.
این ویدئو واکنشهای زیادی را در فضای مجازی برانگیخت
رسول اسدزاده، روزنامهنگار درباره این ویدئو نوشت: در کنار اکران باربی و اوپنهایمر، هالیوود این روزها درگیر اعتصابات گسترده بازیگران، نویسندگان و دست اندرکاران سینما در آمریکاست. مساله اصلی اعتصاب در هالیوود درگیری شاغلان در صنعت سینما با کمپانیهای پخش آنلاین درباره سود حاصل از فیلمهاست. حالا پای هوش مصنوعی هم به میان آمده و تهدیداتی که ممکن است برای همیشه افرادی مانند سیاهی لشگر، گریمورها و حتی بازیگران را به حاشیه براند و بیکار کند. اما نکته جالب این اعتصابات، عدم بیتفاوتی ستارگان مولتی میلیاردر است. همین دیروز خبر آمد مریل استریپ، برد پیت، دواین جانسون، جورج کلونی و یک دو جین ابر ستاره دیگر نیز از اعتصابات در هالیوود حمایت کردهاند و هر کدام یک میلیون دلار به صندوق حمایت از این جنبش واریز کردهاند. عدم بیتفاوتی اغنیای هالیوود به دغدغههای صنفی و معیشتی همکاران کمتر برخوردارشان برای من یادآور رفتار جمعی آمریکاییها در قبال فاجعه جورج فلوید بود. انگار سعدیِ بزرگ شعر مشهور بنیآدم را برای باشندگانِ ینگه دنیا سروده، آدمهایی دغدغه مند، متحد و فوق العاده مسئولیت پذیر در قبال رنجهای عمومی…
اما در کشور ما اوضاع صنعت سینما و تولیدات بصری و افراد شاغل در این ورطه در یک سال اخیر، بیشتر شبیه به ذکر مصیبت است. بسیاری ممنوع الکار شدهاند، برخی خودشان از عالم هنر و بازیگری خداحافظی کردهاند، بسیارانی روزه سکوت گرفتهاند و اندک افرادی هم در حال برگزاری جشن عروسی، تجدید فراش یا افتتاح کار و کاسبی دیگری به جز بازیگری هستند. تعدادی هم همچنان در آشفته بازار سینمای خانگی و سینمای مستقل در حال دست و پا زدن یا زیرآبی رفتن هستند.
در این میان سخنان یک صاحب تریبون نظر خیلیها را جلب کرده است. زنی که درباره سلبریتیها میگوید اینها را باید از کشور اخراج کرد. او به خروج چارلی چاپلین از آمریکا در دهه پنجاه اشاره میکند و میگوید هنرمندی که از خط و ربط سیاسی یک کشور عدول کرد را باید پرت کرد بیرون… البته از این که چارلی چاپلین خودش به دلیل اعمال سانسور در دوران سناتور مک کارتی از آمریکا خارج شد و در نهایت سالها بعد با عزّت بسیار از او تجلیل به عمل آمد، بگذریم، انفعال و بیسخنیِ بازیگران و دست اندرکاران سینما در کشورمان حکایت تلخی است. جامعه ما برخلاف شعر مشهورِ بنی آدم، جامعهای تکه پاره و دور از هم شده، جامعهای که صنف هنرمند و بازیگر آن در قبال تهدید به بیوطن شدن توسط یک سخنران، حتی قادر به پاسخ داد به او هم نیست…
دامون قنبرزاده، منتقد سینما هم نوشت: راستش تماشای ویدیوی گفتههای این خانمِ نمیدانم چی چی، بسیار سخت بود. میدانستم چه چیزهایی قرار است بشنوم. فقط کافی بود به تصویر بیصدایش نگاه کنم تا از تهِ کاسهی چشمهایش بخوانم در مغزش چه میگذرد. با اینکه متأسفانه ویدیویش وایرال شده بود، اما من اعصاب شنیدنش را نداشتم. ضمن این که به این نتیجه رسیدهام معروف کردن این آدمها، دقیقاً خواستهی قلبیشان است. باید نادیدهشان گرفت. اما وقتی به شکلی اتفاقی دستم روی ویدیو رفت و صدایش باز شد، اولین کلمهای که از دهانش شنیدم «چاپلین» بود. مکث کردم ببینم چرا این اسم را به دهانش آورده است.
او داشت میگفت سلبریتیها بیمار روانیاند و باید درمان بشوند. اصلاً باید آنها را از کشور بیرون انداخت و دیگر راهشان نداد. سپس از چاپلین مثال زد که: وقتی آمریکا دید چاپلین برخلاف منافعش حرف زده است، او را از کشور «پرت» کرد بیرون. او دقیقاً از «پرت کردن» استفاده کرد. در واقع بدون اینکه هیچ اطلاعی داشته باشد، برای شاهد ادعای وقیحانهی خود، مثالی وقیحانهتر زد و به این شکل رسماً چاپلین بزرگ را روانیای خطاب کرد که از آمریکا «پرت» شد بیرون …
بهتر از من میدانید که چاپلین به خاطر لیست سیاه مککارتی و به اتهام کمونیست بودن از آمریکا اخراج شد (این را هم مدنظر داشته باشید که اصلیتِ او انگلیسی بود) اما چند سال بعد، وقتی رسوایی مککارتی پیش آمد، چاپلین شکوهمندانه به آمریکا بازگشت. در واقع این شخص بیسوادی که چنین مثالی میزند هنوز نمیداند چه شد که چاپلین اخراج شد و چه شد که برگشت. در مورد دوم که قطعاً تصورش این است او برنگشت و مانند سلبریتیهایی که در خیال باطل خودش از کشور اخراج کرده، چاپلین هم برای همیشه پشت دروازهها ماند! غافل از این که همان آمریکا بعداً به چاپلین اسکار افتخاری اهدا کرد. در واقع آمریکا چاپلین را از دست داد، نه برعکس.
ادعای ترسناک این خانم (که ادعای جدیدی هم نیست) نشان از واقعیتِ سیاه دوروبرمان دارد. واقعیتی که به ضرب و زور اطلاعات غلط و آدرس اشتباه و صدای کلفتکرده و رفتار حقبهجانب، بر ما مسلط میشود. واقعیتِ سیاهی که حتی میتوان بدون هیچکدام از این موارد، و تنها با تماشای یک ویدیوی چندثانیهای صامت هم متوجهش شد؛ واقعیتی که در همان کاسهی چشمها نهفته است
انتهای پیام