باربی از نگاهی روانشناسانه
ترجمهی یادداشتی در سایت روانشناسی روز که در خبرآنلاین منتشر شده را در ادامه میخوانید:
باربی فیلمی به کارگردانی گرتا گرویگ، تضادهای بسیاری درباره زنان را مورد بررسی قرار میدهد – گاهی با طنز و کنایه و گاهی اوقات با خیالپردازیهای سطحی سلطه زنان در مقابل سلطه مردان بر جهان. در این گزارش به برخی پیامهای منحصر به فرد فیلم پرداخته شده است.
فیلم به تناقضات بسیاری در مورد زنان می پردازد
اوج داستان زمانی اتفاق میافتد که کن پدرسالاری را کشف میکند و دنیای باربی را به دنیایی تبدیل میکند که مردان بر آن تسلط دارند. با تعداد زیادی تلویزیون و اسب همه چیز به سرعت تاریک و زشت می شود. خوشبختانه، در نهایت با بازگرداندن باربی به سرزمین خود به یک دنیای زنانه صورتی، روشن و تحت سلطه پیروز می شود. اما شاید منحصر به فردترین و قابل تامل ترین جنبه فیلم، پرداختن به مفهوم مادری بود. باربی مادر نیست مگر اینکه تأثیر او را روی میلیونها دختر جوانی حساب کنید که عاشق این نماد بودند و از آن متنفر بودند و آرزو داشتند دقیقاً مثل او باشند یا عهد کردهاند که شبیه او نباشند.
باربی که توسط روث هندلر در سال 1959 خلق شد، اولین عروسک بزرگسال برای دختران جوان بود. عروسکهای بچه برای کمک به دختر بچهها در تمرین مادر بودن و مراقبت از دیگران طراحی شده اند. باربی به دختران کوچولو اجازه داد تا تمرین کنند که چه کسی میتوانند بشوند اگر از خودشان مراقبت کنند.
مادری باربی را برای دخترش و به عنوان نماینده دخترش خلق کرد. روث هندلر (با بازی رئا پرلمن) در یکی از جذابترین دیالوگهای فیلم به باربی (با بازی مارگارت رابی) میگوید: «ما مادران بیحرکت میایستیم تا دخترانمان بتوانند به عقب نگاه کنند تا ببینند چقدر پیشرفت کردهاند».
مطمئنا باربی امروزه نزد افراد معنای متفاوتی نسبت به آنچه نزد بچههای دهه 60 میلادی داشت، دارد. اما این عروسک همچنان نماد این ذهینت است که : من میتوانم هر کاری را انجام دهم. که بسیاری از زنان جوان از آن استقبال میکنند.
خیلی از اوقات دیگران برای تحسین و تعریف دختران جوان، آنها را باربی خطاب میکردند و میکنند و برای زنانی که امروز در میانسالی خود به سر میبرند این فیلم به آنها امکان میدهد سنگینی این امیدها و آرزوها را در طول زندگیشان حس کنند و دوباره به این فکر کنند که باربی خطاب شدن چه تاثیری بر آنها داشته است.
باربیهای مسن در زندگی واقعی نهایتا به کجا میرسند؟
در یکی از احساسی ترین صحنههای فیلم، باربی در ایستگاه اتوبوس با پیرزنی مواجه میشود. باربی بیاختیار میگوید:«تو زیبا هستی». پیرزن بدون تردید پاسخ میدهد:«میدانم».
گرویک در مصاحبهها توضیح داد که این صحنه نزدیک بود حذف شود. مدیران به او پیشنهاد کردند که صحنه را قبل از اکران فیلم قطع کند. گرویک در مصاحبه با رولینگ استون توضیح داد:
«من آن صحنه را خیلی دوست دارم… پیرزن روی نیکمت، طراح لباس آن صحنه «آن راث» است. او یک افسانه است به نوعی، این یک نقطه بن بست یک لحظه است- به جایی نمیرسد. در برشهای اولیه، با نگاه کردن به فیلم، پیشنهاد شد: خوب، میتوانی آن را قطع کنی. و در واقع، داستان به همین ترتیب ادامه خواهد داشت. گرویگ گفت: اگر صحنه را قطع کنم، دیگر نمیدانم این فیلم درباره چیست. اینطور دیدمش برای من ، این قلب فیلم است».
مادران و زنان مسنتر نقش کلیدی و در عین حال نادیدهگرفته شدهای را در فیلم بازی میکنند.
باربی ساخته مادر است. دیدن اینکه گرویگ خلاقیت زنان مسنتر را تصدیق میکند و با احترام، قدردانی و تا حدودی یواشکی به مادران اشاره میکند، لذتبخش است. مادران و زنان مسنتر نقشی کلیدی و در عین حال به طور بالقوه نایدهگرفته شده در فیلم، مانند زندگی بازی میکنند.
انتهای پیام