از ممنوعالتصویری تا ممنوعیت منازعه سیاسی
«محمد خانه زر» در بهارنیوز نوشت:
در حال حاضر و در اکثر نظامهای سیاسی و جوامع، منازعه سیاسی در عرصه سیاست برای دستیابی به قدرت، امری مقبول و پذیرفتهشده است. در واقع جوهره امر سیاسی، منازعه سیاسی است که در آن همه رقیبها برای کسب جایگاهی از قدرت سیاسی در عین وجود اختلاف در رویکردها و روشها به رقابت میپردازند.
در ایران هم عرصه سیاسی – اجتماعی کشور، عرصه رقابت گفتمانهای موجود است؛ هرچند که این گفتمانها در عین تفاوت در روشها و رویکردها، اهدافشان منطبق بر قانون اساسی و مصالح عالیه نظام و انقلاب است و بنابراین بایستی وجود رقابت و منازعه سیاسی میان این گفتمانها امری عادی و مقبول باشد، اما در عمل وضعیت اینگونه نیست.
آنچه وضعیت را برای رقابت سیاسی میان گفتمانها با مشکلاتی جدی روبرو کرده این است که مردم ایران آرزو میکنند که این منازعات سیاسی وجود نداشته باشند و یا به پایان برسند. به همین خاطر تلاشهای مستمری صورت گرفته است تا این منازعات سیاسی را حذف نمایند. غافل از اینکه سیاست عرصه تکگویی نبوده و حذف منازعه سیاسی منجر به تکصدایی و در نهایت تعمیق دشمنیها خواهد شد.
مهمتر اینکه امکان ادامه و تحقق این وضعیت، یعنی وضعیتِ بدون منازعه سیاسی میان گفتمانها در عرصه جامعه عملاً غیرممکن خواهد بود. بر این اساس به نظر میرسد تلاشها و اقدامات محدودکنندهای نظیر ممنوعالتصویر و ممنوع البیان کردن و ایجاد انواع محدودیتها برای به حاشیه راندن و حذف گفتمان اصلاحطلبی از عرصه سیاسی اجتماعی و در نهایت تلاش برای ایجاد تکصدایی و در راستای از میان بردن منازعات سیاسی بوده است.
گفتمان اصلاحطلبی بر پایه مفاهیم و شاخصههای آزادی، قانونگرایی، مردمسالاری، جامعه مدنی، توسعه سیاسی بنا شده است که این شاخصهها و ویژگیها در واقع مطالبات تاریخی و قانونی مردم ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی هستند. این گفتمان با محوریت قرار دادن و برجسته کردن نقش و جایگاه مردم در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری و با تأکید بر مشارکت سیاسی، شایستهسالاری، تسامح و تساهل و انتقادپذیری توانسته است تعاریف جدید و روزآمدی از این مفاهیم ارائه دهد که با مقتضیات زمانی و مکانی عصر کنونی جامعه ایرانی همخوانی و تطابق داشته باشد. از سوی دیگر ایجاد جامعهای مشارکتی بر مبنای قانون و با حقوق و وظایف مشخص شهروندان و نهادها، جامعهای مملو از سلایق و گرایشها و تمایلات گوناگون و به رسمیت شناختن حق مخالف و بهدوراز تفکر حذف دیگران و نفی حاکمیت مطلق اکثریت از اهداف و رسالتهای اصلی گفتمان اصلاحطلبی بوده است.
جذابیت مفاهیم و شاخصههای گفتمان اصلاحطلبی، میزان اقبال و تمایل اکثریت جامعه را به این گفتمان افزایش داده و گفتمان اصلاحطلبی را از مقبولیت بیشتری برخوردار کرده است. بنابراین تلاش برای حذف منازعه از سیاست و ایجاد محدودیتها، بههیچروی نتوانسته است از میزان تمایل و گرایش مردم جامعه به یک گفتمان خاص سیاسی بکاهد، بلکه برعکس اتفاقاً سرمایههای فرهنگی و میزان گرایش به آن گفتمان را بیشازپیش افزایش میدهد. آنچه بر میزان اقبال عمومی و تمایل به گفتمان اصلاحطلبی بهویژه در نزد نسل کنونی افزوده است، نحوه مواجهه منطقی بخش گستردهای از جامعه با این پرسش اساسی است که اساساً دلایل اینهمه ایجاد محدودیت برای یک گفتمان چه میباشند؟
تلاش برای فهم دقیق دلایل این محدودیتها مردم جامعه را به سمتوسوی بررسی و تأمل بیشتر درباره آن گفتمان و شاخصهها و ویژگیهای آن سوق داده و بدینصورت منجر به مقایسهای شده که در نهایت تمایلات جامعه را به این گفتمان بیشتر کرده است. با این اوصاف بر اساس آنچه از شواهد عینی موجود در جامعه برداشت میشود، این است که تلاش برای حذف منازعه سیاسی و ایجاد تکصدایی و اتخاذ محدودیتها و تنگنظریها از هر نوع آن در برابر گفتمانها نهتنها به تاکتیک و حربهای خنثی و ناکارآمد تبدیل شده بلکه با بر جای گذاشتن نتایج معکوس در نهایت به سود گفتمانهای تحت فشار تمام شده است.
انتهای پیام