اشتباه یا مغالطه؟
محمدحسین واحدی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
فرهنگ جامعه ایران همواره در طول تاریخ پر از فراز و نشیب هایی بوده که از جمله آنها می توان به دین اشاره کرد که معمولا با آداب و رسوم فرهنگ ایران عجین شده است گویا یک پوست و استخوان اند این موضوع نیز سبب شده است که تاریخ ایران پر از تضاد ها و پیچ خم های پر ابهام شود.
همین تضاد و تقابل ها باعث شکاف های عمیقی از جمله سنت و مدرنیته شده که می توان به انشقاق دین سنتی و مدرنیته اشاره کرد.
در جهان معاصر ابزارها و نیروهای برتری همچون رسانه، حمل و نقل آسان و دسترسی راحت تمام بشر تقریبا به تمام کشور ها و نقاط دنیا باعث شده تا مردم در سراسر جهان فرهنگ های همدیگر را تبلیغ کنند و تاثیرات مختلفی بر روی نگرش همدیگر بگذارند.
گسترش سریع مطبوعات، خبرگزاری ها، نیز تکمیل کننده این روند غلبه فرهنگی هستند.
دین همواره با اثر گذاری این رسانه ها و چیره شدن فرهنگ جوامع دیگر قدرت و تسلط خود را به نحوی از دست داده و جای آن را فرهنگ های دیگری که گلوبالیستی و عامه پسند است گرفته اند. از جمله موسیقی های کی پاپ، فیلم و سریال های هالیوودی، استارباکس، مک دونالد و…
این مدرنیزاسیون و جهانی شدن باعث شده یک سری جریان ها و افراد متجدد نه تنها مقابل دین سنتی بلکه مقابل ریشه و ساختار دین بایستند از جمله صادق هدایت ها و کسروی ها و برخی هم مانند دکتر سروش سعی کرده اند با ایجاد یک سری نوآوری ها و زدن حرف های تازه نوآوری یا بدعت در دین ایجاد کنند. برخلاف دکتر شریعتی که همواره سعی داشت دین سنتی را با مدرنیته ادغام کند و فرهنگ جدیدی ایجاد کند و از تقابل بین دو نیروی سنت گرا و متجدد بکاهد ولی گویا نتوانست و همواره در مجامع علمی او را نکوهش می کنند اما اهمیت کار دکتر شریعتی آن جا بود که چون همسرش پوران شریعت رضوی معتقد به حجاب نبود اما خود او از خانواده روحانی بود نمی خواست خانواده خود را دل آزرده کند سعی کرد دو فرهنگ سنت و مدرنیته را با هم تطبیق بدهد ولی گویا این اتفاق نیافتد و تضاد سنت و تجدد پا برجا ماند.
همواره در جامعه ایران یک حرف رایج وجود دارد که روشنفکری دینی نمی تواند وجود داشته باشد چون دین چهارچوب دارد ولی روشنفکری چهارچوبی خاصی ندارد و برپایه پیشرفت علوم تجربی غربی پیش می رود اما متاسفانه یک نکته متناقضی در بین نگرش مردم ایران وجود دارد این است که با وجود اینکه روشن فکری دینی را قبول ندارند از افرادی همچون عبدالکریم سروش عنوان روشن فکر را می دهند.
با گذر از این بحث میخواهم به یکی از سخنان دکتر سروش که برخی مجامع علمی و حتی مردم استقبال بسیاری کردند و ایشان را روشن فکر قلمداد کردند یاد کنم و این سخن شان را مورد واکاوی قرار دهم.
دکتر سروش در سخنان خودشان گفتند که به حضرت محمد (ص) وحی نشده است بلکه پیامبر تمام آیات قرآن را در خواب به طور شفاف دیدن و سپس به رشته تحریر در آوردند اما مشکل ایشان کجاست؟ در زمان قدیم پیامبران با دیدن رویا های شفاف آینده دور و نزدیک را پیش بینی می کردند همچون دانیال نبی و حتی مکان های خاصی را مشاهده می کردند در خواب و اطلاعات کافی از آن مکان را به دست می آوردند.
و حتی دانیال نبی که با رویا های شفاف و صادقانه اش مشهور است خواب های خود را در کتاب می نوشت به صورت ساده و تفسیر شده می نوشت. اما یک نکته اینجاست هر پیامبری در طول تاریخ قدرت خاصی داشت مطابق به زمان خودش مثلا حضرت عیسی (ع ) می توانست حتی دوران نوزادی خودش صحبت کند با دیگران و بیماران را شفا دهد چون در زمان مسیح پزشکی و قدرت معالجه رواج داشت. در زمان حضرت محمد ادبیات و سخن وری شاعری در بین جامعه رواج داشت.
اشتباه دکتر سروش اینجاست که چون پیامبران دارای قدرت روحی قوی بودند و خواب های بهتری می دیدند نسبت به انسان های معمولی گمان کرده که هرگز به پیامبر آیات وحی نشده و این آیه ها صرفا در خواب به پیامبر الهام می شده است در صورتی که هرگز اینطور نیست ما وقتی می خوابیم یا در عالم دیگری می رویم یا مکان های دیگری را می بینم یا حتی آینده مان را می توانیم ببینیم البته زمانی که خواب های ما صادقانه باشدچون ممکن است خواب های ما آمیخته با توهم نیز باشد اما برخلاف ما انسان های عادی پیامبرها که دارای قدرت الهی و فراطبیعی بودند که تقریبا تمامی خواب هایشان صادقانه و درست بود اما این دلیل نمی شود که بگوییم آیات در خواب به پیامبر نازل شده زیرا هیچ وقت یک متن مدون و نوشته شده بعید به نظر می رسد به خواب یک انسان بیاید در خواب فقط عالم ها، مکان ها و آینده و اتفاقات را می شود دقیق رویت کرد البته این معطوف به افراد با روحی قوی و پرقدرت است مثل پیامبران و افراد با تقوای زیاد اما آیات فقط از طریق وحی ممکن است نازل شوند.
برای اینکه موضوع برای تان مشخص شود بهتر است یک تعریف مختصری از وحی بدهیم وحی یعنی خدا از طریق یک فرشته یا یک فرد انسان نما پیام خود را به فرستادگانش(پیامبران)، منتقل کند که این امر برای پیامبران فقط میسر است سروش سعی کرده با این حرف خود وحی پیامبر را انکار کند زیرا خیلی از افراد چون نمی توانند موجودی فرا طبیعی همانند یک فرشته را ببینند سعی می کنند اصل دین را زیر سوال ببرند و پایه های مدرنیته خود را مستحکم کنند و با دین زدایی اعتقادات مردم یک جامعه را از بین ببرند.
دکتر سروش نیز سعی کرده خود را روشن فکر دینی جلوه بدهد و مانع دین زدایی کامل بشود در صورتی با این سخن خود نه تنها مانع این کار نشد بلکه برعکس هم نتیجه داده و شک و شبهه هایی در خصوص دین برانگیخت.
حالا شبهه و حرف اصلی دکتر سروش چه بود او می گفت به پیامبر وحی نشده بلکه او آیات را در خواب دیده حتی سنگین تر از خواب و آیات نیاز به خواب گزار دارند نه مفسر ولی اشکال کار آقای سروش کجاست؟ اگر فرض بگیریم وحی در کار نبوده آیا پیامبران قبلی هم باید در نظر بگیریم به آنها وحی نشده و خودشان مردم را به دین با دانش خودشان دعوت می کردند؟ با فرض درست بودن این گزاره کل دین زیر سوال می رود در صورتی که هرگز اینطور نبوده ما وحی داشتیم چون خداوند از طریق یک راهی باید پیام خود را به پیامبران خود ارسال کند و دوم اینکه یک خواب گزار خواب را چه کار می کند خواب را تعبیر می کند در لغت نامه واژه تعبیر به معنی تفسیر آمده و ما هم نیز قرآن تفسیر می کنیم پس نتیجه می گیریم که سخنان دکتر سروش نپخته و نابجاست.
طبق اسناد تاریخی اینکه بسیاری از اصحاب نزدیک پیامبر به وحی شدن آیات شهادت داده و در بیشتر جاها تقدیر کردن و اینکه وحی یک حالت غیر جسمانی است و به نوعی پیامبر در یک حالت خاصی بوده اما این حالت را نمیتوان بگوییم خواب بوده یعنی هر آیه برای یک اتفاق و بیان یک حکم الهی نازل میشد. نمیشود که همه جا برای وحی پیامبر بخوابد.
علاوه بر این سروش می گوید قرآن حاصل ذهن پیامبر است و با این گفته خود الهی بودن قرآن را زیر سوال می برد اما در رد این نظر باید از ایشان دو سوال پرسید اگه قرآن حاصل ذهن پیامبر است چگونه در عربستان آن زمان که به سرزمین جاهلیت معروف بود عقل یک فرد می تواند اینقدر قوی و قدرتمند باشد و سوال دوم این است که چگونه با توجه به اینکه توانایی مغز انسان ها محدود است یک فرد با عقل محدود خود می تواند وجود و عظمت خدا را درک کند بدون دریافت هیچ وحی یا پیامی زیرا عقل انسان ابزار تجزیه و تحلیل دیتا یا پیام هاست نه ابزاری برای درک اسراری که پنهان و درعالم غیب است.
انتهای پیام
فعلا دوره دست شماست،هرچی دلتان میخواد میگین،کی میخواد ثابت کنه درسته یا غلط، معیار و منبع و قاضی و تایید کننده همش خودتان هستید،اما شب دراز است قلندر بیدار
با سلام
خدمت نویسنده گرامی مقاله باید عرض کنم که بنظر بنده نقد و تحلیل جنابعالی بسیار کوته نظرانه و سطحی است و در جهت رفع ابهام و توضیح مساله برنیامده و صرفا با دیدگاه شخصی بمنظور پاک کردن صورت مساله عنوان شده است.
سلام جناب واحدی، نظر دکتر سروش این نبوده و نیست، خواهشا کامل مطالعه کنید و گوش کنید، استاد، قرآن رو ماحصل روح فوقالعاده قوی حضرت محمد و نزدیکی جان ایشان با خداوند متعال میدانند. اون جمله رو صرفا در مورد معراج گفتند… قرآن وحی بوده و هست. قرآن یه رود جاری و زاینده است که همیشه و برای هرکس که ضمیر روشن داره، پاک و مطهره
برادر عزیز سروش برای تئوری خود مصداقهای زیادی را مطرح کرده که میتوانید در سایت بی بی سی مجادله ایشان با جناب دستغیب را در ۳ اپیزود ببینید. متاسفانه استدلالهای بیشتر دینداران همه از خود متن دینی یا تاریخ دینی است و کمتر استدلالهای عقلانی بکار گرفته میشود.
یعنی واقعااا یه همچین ادمی با یه همچین سواد و همچین سطح نگرشی یه چیزی نوشته و فرستاده برا یه روزنامه و روزنامه هم چاپش کرده … خدا دین رو از شر واحدی ها نجات بده که فقط باعث دلزدگی از دین میشن …چقدددر کوته بینانس نوشتش و چقدررر هم بد نگارش شده
شخصا هوش و ذکاوت و قدرت قلم و قدرت بیان و نوشتار دکتر سروش را ارج میگذارم ولی این دلیل نمی شود چشم و گوش بسته بپذیرم… دقیقا آن مناظره یا گفتگوی طولانی را دیدم و شنیدم… باور کنید در پاسخ به وجدان خودم استدلالات دکتر شروش و دستغیب را کامل گوش کردم و بعضا به تکرار و در نهایت بدون تعارف حق را به دستغیب دادم
سلام، سروش نگفته که وحی بر پیامبر نازل نشده بلکه شکل و نحوه دریافت از منبع غیب الهی را به صورت رویا تعبیر کرده است که در این دریافت شخص پیامبر و عظمت روحی و مقام قدسی او هم نقش داشته است. خداوند افراد شایسته و متفکر و دلسوزی چون دکتر سروش را حفظ بفرماید.
به نام خدا
در هنگام نبود مخاطب جولان دادن آسان است. یاد داریم که اوایل جمهوری اسلامی تلویزیون عرصه مناظرات پر بیننده بود، امروز هم اگر مناظره بشود دانش جامعه را بالا میبرد. نویسنده در جایی اشاره کرده که “متاسفانه مردم…” یعنی میخواهد که مردم مانند او فکر کنند و طرز تلقی مردم را نمی پذیرد، این نوع تفکر مستبدانه است.
واقعا این گونه سخن گفتن در مورد استادی همچون سروش بی خردی است
دکتر سروش با تئوری رویای رسولانه، سعی در جهت تبیین عقلانی دریافت وحی توسط نبی اکرم (ص) داشته، و برخلاف باور رایج، آن را نه از بالا به پایین بلکه از پایین به بالا دانسته.
با سلام من هیچ وقت یادم نمیرود در زمان دفاع مقدس بمدت هشت سال یعنی اندازه دفاع مقدس آقای دکتر سروش هر شب در رادیو ایران ۴۵ دقیقه سخنرانی داشتن بعداز ساعت ۹ شب شروع می شد تا ۱۰ شب با این عنوان جهاد و شهادت در اسلام اگر حافظه بنده یاری کند هیچ وقت سخنرانی امشب اش با فردا شب یکی نبود فرق داشت بنده همه سخنرانی ایشان را تمام اون هشت سال گوش کردم چه در شهر بودم چه در جبهه میشه گفت یک نو اعتیاد پیدا کرد بودم نه من خیلی از رزمندگان گوش می کردن سخنانش گیرا روان و دلنشین بود و خیلی از رزمندگان از سخنان ایشان الهام می گرفتند و به جبهه می آمدند که بعداز دفاع مقدس پخش نشد آقای دکتر سروش انسانی باسواد و فرهیخته هستند شکی نیست ولی انحراف هم از همین قشر فرهیخته و دانشمند بروز و ظهور میکند و به ارزشهایی را که یه روزی خودشان بر آن پافشاری می کردند یه روزی هم به همان ارزشها پشت میکنند و علیه آن ارزشها قیام میکنند و بنده نگاه می کنم و به خودم میگویم یه روزی آقای دکتر سروش در باب جهاد و شهادت در اسلام و دفاع مقدس برمن تاثیر گذشت و برای دفاع از این کشور رفتم یک دفعه چه شد بنده کمترین در آن خط به توان خود استوار ماندم ولی آقای دکتر لغزید منظور من این هستش خیلی هم تعصب به خرج ندهید فترت انسان همینه تا بوده همین بوده
فکر میکنم سالک حقیقت از دانش رویگردان نیست
برای حرکت به سوی حقیقت باید بدیهیات را دوباره ازمود. کپرنیک به نظر بدیهی زمین مرکز شک کرد
شک کردن جرات میخواهد
ازادگی شرط جرات است