خاطرات هاشمی ۱۰ اردیبهشت سال ۸۰ | نمیخواستند هاشمی وارد مجلس شود
انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیتالله اکبر هاشمی در اردیبهشت سال ۱۳۸۰ را در ادامه میخوانید:
دوشنبه 10 اردیبهشت 1380 | 6 صفر 1422 30 آوریل 2001
آقای [سیدرضا] زوارهای، [عضو حقوقدان شورای نگهبان] آمد. برای نامزدشدن در انتخابات ریاستجمهوری مشورت کرد. گفتم، با توجه به اجبار استعفا از شورای نگهبان، لازم است با اعضای شورا مشورت کند. فکر میکند، در میزگرد [مناظره] تلویزیونی با نامزدان دیگر، میتواند نظر مردم را به برنامههایش جلب کند. محمدتقی، مباشر کارهایمان در بهرمان آمد. مریض است و عازم سفر کربلاست.
آقای [صادق] زیباکلام، [استاد دانشگاه تهران]، برای انجام سومین قسمت مصاحبه آمد[1] و گفت، کتابی در مورد انتقادات و جوابها مربوط به من در جریان انتخابات مجلس، به نام «هاشمی و دوم خرداد»[2] نوشته است. عصر آقای پروفسور [محمدنبی] نعمتی، [جراح مغز و اعصاب در دانشگاه بُن]، رئیس متخصصان ایرانی مقیم آلمان آمد و گفت، 2400 ایرانی در سازمانشان عضواند و به فکر راه انداختن بیمارستانی در جزیره کیش، به عنوان بیمارستان بینالمللی با بهترین استاندارد هستند. بناست برای بررسی، به کیش برود؛ تشویق کردم.
آقای [سیدحسین] موسویان آمد و گفت، اعضای حزب اعتدال و توسعه، حزب را جدی نمیگیرند و تعهدی را که برای روزنامه دادهاند، نپرداختهاند و حاضر نیستند، در انتخابات فعال باشند و آقایان [محمدباقر] نوبخت و [اکبر] ترکان، نامزدی را هم قبول نکردهاند و بعضیها خواستند که حزب از آقای [سیدمحمد] خاتمی حمایت کند که رأی نیاورد. پیشنهاد کرد که دکتر [حسن] روحانی، خوب است معاون اول رئیسجمهور بشود. سفر دکتر روحانی به پاکستان را موفق توصیف کرد.
دانشجویان و طلاب ممتاز بسیجی [شرکتکنندگان در نهمین مجمع سراسری دانشجویان و طلاب بسیجی ممتاز کشور] آمدند. آقای [علیرضا] زاکانی، [رئیس سازمان بسیج دانشجویی] گزارش داد. از میان چهارهزار داوطلب، 40 دانشجو و 15 طلبه انتخاب شدهاند. برای آنها صحبت مفصلی در اهمیت تعهد و تخصص با هم و ضرورت تلاش بیشتر علمی کردم.[3]
امروزدر اندونزی، مجلس گام دوم را در محکوم کردن عمل [آقای عبدالرحمن وحید]، رئیسجمهور برداشت که اگر یک گام دیگر بردارد، ساقط میشود. درگیریها در فیلیپین هم ادامه دارد.
[1] – دکتر صادق زیباکلام مفرد، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، حاصل پنج سال گفتوگو با آقای هاشمی در فاصله سالهای 1379 تا 1383 را که به اتفاق دکتر فرشتهسادات اتفاقفر انجام داد، در کتابی با عنوان «هاشمی بدون روتوش»، در 313 صفحه، توسط انتشارات روزنه در سال 1387 منتشرکرد و به چاپهای متعدد رسید. در بخشی از مقدمه کتاب درباره شکلگیری و ساختار این کتاب آمده است: «طبق توافقات اولیه با آقای هاشمی، قرار شد از دوران نوجوانی ایشان در زادگاهشان در روستای نوق کرمان و قبل از آمدن به قم در دهه ۱۳۳۰ شروع کنیم، اما این مسیر را نتوانستیم به صورت منظم انجام دهیم؛ بعضاً به دلیل اتفاقات، جریانات و تحولاتی که در فاصله سالهای ۸۴ ـ ۸۰ در کشور اتفاق میافتاد، روال تاریخی مورد نظرمان دنبال نشد و به جای آن موضوعات خاص روز، محور گفتوگوها قرار گرفت. نخستین گفتوگوها در اسفند ۱۳۷۹ و آخرین آنها که در این مجموعه آمده، در بهمن ۱۳۸۳ صورت گرفته. در طی این مدت، مجموعاً ۱۲ گفتوگو در مدت زمانی قریب به بیست ساعت صورت گرفت. با شروع سال ۱۳۸۴ و انتخابات ریاستجمهوری در آن سال، گفتوگوها معلق ماند و موکول به بعد شد. در طی این فرصتی که پیش آمد، به نظرمان رسید که آنچه تاکنون صورت گرفته، میتواند در قالب یک مجموعه کامل به چاپ برسد. موضوع را با آقای هاشمی در میان گذاردیم و ایشان هم موافقت کردند. لذا قرار شد، پس از چاپ این بیست ساعت گفتوگو، مابقی کار را با آقای هاشمی ادامه دهیم. میماند ذکر این نکته که هیچیک از ما شناخت قبلی و نزدیک از آقای هاشمی رفسنجانی نداشتیم. در طی این هفت سال، هرچه بیشتر با مشارالیه آشنا شده و کار کردیم، علاقه، اعتقاد و بالاتر از همه احتراممان به ایشان اضافه شد.»
[2] – کتاب «هاشمی رفسنجانی و دوم خرداد»، مجموعه مقالاتی است که دکتر زیباکلام، در جریان انتخابات مجلس ششم و کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۸ نوشته و در «عصر آزادگان» به چاپ رسیده است. عمده این مقالات در فضای سیاسی پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ به نگارش درآمدهاند. ارتباط میان آقای هاشمی و جریان اصلاحات، همواره پرسشی برای سیاسیون بوده است. در انتخابات مجلس ششم ۱۳۷۸، این جریان موضعگیریهای تندروانهای نسبت به آقای هاشمی نشان داد. دکتر زیباکلام با جمعآوری این مقالات، علاوه بر اینکه برههای از تاریخ معاصر را در این کتاب مطرح کرده، بلکه از درستی و یا نادرستی نحوه مواجهه «دوم خردادیها» با ایشان به چالش گرفته است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «تقابل و حمله جناح چپ دوم خرداد یا به عبارت دیگر جناح چپ اصلاحطلبان، علیه هاشمی رفسنجانی، متأسفانه به هیچوجه یک حرکت سالم و سلامت که به نفع جریان دوم خرداد و اصلاحطلب باشد، نیست. بیش از دو سال و نیم از خرداد ۷۶ گذشته است. در این مدت ما ندیدیم که جناح چپ دوم خرداد این چنین حدت و اصرار برای به نقد کشیدن هاشمی رفسنجانی نشان دهد. اینکه این اصرار درست از زمانی که ایشان در انتخابات ثبتنام کرد، شروع شد، نشان میدهد که هدف، نقد هشت سال نیست بلکه هدف بیشتر حمله و در حقیقت انتقاد شدید و در نهایت، تلاش در جهت بیاعتبار نمودن هاشمی است؛ به نحوی که نتواند رأی بیاورد و وارد مجلس شود.»
[3] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «دانش و علم با بسیج میتواند خیلی کارساز، کارآمد و فاقد جنبههای منفی باشد. این حرکت تربیتی و ارزشی که بستر آن بسیج مستضعفان است، میتواند برای دانش، علم و سواد، فضای مناسبی پیدا کند که کارایی علم را بیشتر میکند. «ترکیب تعهد و تخصص»، جملهای خوبی است که از اول انقلاب در افکار افتاد و با هم دیده شده است و نمونه آن شما هستید. حرف مهم من با شما که در حقیقت جامعه و مسئولان را مخاطب قرار میدهم، این است که باید فکر ویژهای برای این استعدادهای خوب کرد که قابل اعتماد هستند. زمان، زمانی است که ارزشهای تربیتی، اخلاقی و فکری، قطعاً باید با ارزشهای دانش، تخصص و آموزشهای سطح بالا، همراه باشد تا کارسازتر باشد.» رجوع کنید ←کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۸۰؛ «افراط در اختلاف»
انتهای پیام