فرهاد دفتری: اسماعیلیان و شیعیان 12امامی وجوه اشتراک بسیار دارند | افسانههای حشاشین جعل صلیبیون بود
گفتوگو با فرهاد دفتری اسماعیلیه شناس برجسته ایرانی
علی نیلی، انصاف نیوز: فرهاد دفتری به اعتبار سالها مطالعه و پژوهش درباره اسماعیلیان و اعقابشان بهترین مرجع برای پاسخ به سوالات بیشماریست که پخش سریال حشاشین دربارهی اسماعیلیان، حسن صباح و قلعه الموت، به وجود آورده بود. به ویژه آنکه حمایت تمامعیار ایران از زیدیان یمن، نشان داد میتوان به فِرَق شیعی، به مثابه فرصتی برای گسترش گفتمان علوی بهره برد؛ چه شیعیان زیدیه باشند و چه شیعیان اسماعیلیه.
گفتگوی انصاف نیوز با آقای دفتری چند ماه پیش به بهانهی پخش این سریال انجام شده بود؛ حال با درگذشت کریم آقاخان، امام چهل و نهم شیعیان اسماعیلیه و انتخاب آقاخان پنجم، واکنشها و تحلیلهای درست و نادرست دیگری دربارهی اسماعیلیان مطرح شده است.
شما در مقدمه کتاب «تاریخ معاصر اسماعیلیان» بخش بزرگی از شناخت ما از این فرقه شیعی را ناشی از محتوایی دانستهاید که دشمنان و مخالفان اسماعیلیه تولید کردهاند. مخالفان را در چه گروههای عمدهای میتوان تقسیمبندی کرد و چه انگیزهای از معرفی اسماعیلیه به اشتباه و خطا داشتهاند؟
تا اواسط قرن بیستم میلادی، اسماعیلیان عمدتاً بر اساس منابعی مورد مطالعه و قضاوت قرار میگرفتند که توسط دشمنانشان تدوین یافته و یا بعضاً جعل شده بودند. در نتیجه، داستانهای بیشماری در مورد اصول عقاید و تعلیمات این جماعت شیعه برای بیش از هزار سال در جریان بودهاند.
اسماعیلیه از ابتدا به عنوان انقلابیترین جناح تشیع با دستگاه مستقر عباسی-سنی به مخالفت برخاسته و کوشش میکردند که خلافت جدیدی را تحت رهبری امام اسماعیلی تأسیس نمایند. این مخالفت بالقوه پس از پدیدار شدن خلافت فاطمی در سال ۲۹۷/۹۰۹ تحقق یافت.
از آن تاریخ امام اسماعیلی که اکنون به عنوان خلیفه فاطمی بر دولت مقتدری حکمرانی میکرد، میتوانست مرجعیت خلیفه عباسی را به چالش کشیده و به عنوان رقیب با نفوذی در مقابل او قرار گیرد.
از همان تاریخ، یک نهضت ادبی-جدلی ضد اسماعیلیه به جریان افتاد. هدف این نهضت که از جانب خلفای عباسی و علماء اهل تسنن آنها حمایت میشد، معرفی اسماعیلیه به عنوان یک گروه الحادی و نیز رد اصل و نسب علوی خلفاء فاطمی بود. در نتیجه، این نهضت جدلی شروع به ساختن و پرداختن عواملی کرد که طبق آنها میتوانست به طعن و رد اسماعیلیه به عنوان گروهی از ملحدین بپردازد. این نهضت جدلی که منجر به تدوین «افسانه سیاهی» در مورد اصول عقاید و تعلیمات اسماعیلیان شد، بهگونهای گسترده در جهان اسلام شایع شد و به تدریج به عنوان توصیف صحیح و قابل اطمینانی از اهداف و عقاید اسماعیلیه مورد پذیرش اکثر مسلمانان قرار گرفت.
یکی دو قرن بعد، صلیبیون و مورخین اروپایی آنها نیز که به خاورمیانه آمده بودند، درباره اسماعیلیان نزاری شام که با آنها تماس یافته بودند، داستانهای دیگری تدوین کردند. این اروپاییان که اطلاعاتشان در مورد اسلام بسیار اندک بود، داستانهای اغراقآمیزی در مورد شجاعت فدائیان اسماعیلی شنیده بودند که به همین خاطر بهعنوان مسئول انجام هر قتل مهمی در دنیای اسلام معرفی میشدند. این افسانههای موسوم به «حشاشین» عمدتاً بر محور گزینش و تعالیم مخفیانه فدائیان اسماعیلی ساخته و پرداخته شده بودند. افسانههای حشاشین نیز، که ریشه در جعل صلیبیون داشت، به مرور در اروپا و گروههای صلیبی به جریان افتاد و در نهایت به عنوان توصیفی دقیق از واقعیات مورد پذیرش قرار گرفت.
اسماعیلیان همواره دستمایه رمانها، فیلمها و سریالها بودهاند؛ علت این جذابیت چیست و چهمیزان از آن اطلاعات غلط و اشتباه در بازنمایی از ایشان مورد استفاده قرار میگیرد؟
این دو سری از داستانهای تخیلی در طول زمان، به خصوص در یک قرن اخیر، مورد استفاده رماننویسان و فیلمسازان نیز قرار گرفته، زیرا این داستانها بهخصوص افسانههای حشاشین با توجه به مواردی که در آنها یافت میشود، مانند باغ بهشت و لذتهایی که در آنجا برای فدائیان فراهم میشده است، از جذابیت خاصی برای مخاطب برخوردار بودهاند.
میتوان بخشی از جذابیت اسماعیلیه را ناشی از رازورانه بودن آن در زمان شکلگیری تا قرون بعدی دانست. آیا این رازگونگی و اختفا اکنون به یک مشخصه و ممیزه رفتار و کردار اسماعیلیان معاصر تبدیل شده یا تنها دستمایه دراماتیزهکردن محتواهای سرگرمکننده است؟
ادبیات اسماعیلی که بیشتر از ماهیت باطنی برخوردار بوده است، تا دهههای اخیر چندان در دسترس افراد غیراسماعیلی نبود و این موضوع به ایجاد زمینههای مساعدی برای خیالپردازیهای دشمنان اسماعیلیه کمک میکرده است. اما با کشف منابع اصیل اسماعیلی و مطالعه آنها توسط پژوهشگران، که از دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی آغاز شد، کمکم واقعیات جانشین داستانهای اساطیری گردید و ما اکنون شناخت دقیقتری از تاریخ و اصول عقاید اسماعیلیه پیدا کردهایم.
شما به عنوان کسی که با تشکیلات اسماعیلیه ارتباط داشتهاید، هیچگاه این انگیزه را در آنان دیدهاید که با حمایت از تولید محتواهای سرگرمکننده، یا تشکیل اجلاس و تدوین مقاله و نشر کتاب، گامی در جهت نزدیکی با دیگر فرق شیعی و از جمله اثنیعشریان بردارند؟
شیعیان اسماعیلی و اثنیعشری هر دو در تاریخ اولیه خود و نیز اصل امامت، متفقالقول هستند. در مورد امامان نیز تا زمان امام جعفر صادق(ع) هر دو پیرو یک سلسله از امامان بودند. بنابراین بین این دو جماعت مسلمان شیعی وجوه مشترک بسیار است. خود اسماعیلیان نیز بسیار مایل به ایجاد روابط حسنه با دیگر گروههای مسلمان هستند و از دیدگاه آنها مانعی برای ایجاد چنین روابطی وجود ندارد.
برآوردتان از تعداد اسماعیلیان حال حاضر جهان چند نفر است و در کجا پراکندهاند؟ آیا جمعیتشان در ایران قابل توجه است؟
جمعیت فعلی اسماعیلیان که در بیش از ۲۵ کشور پراکندهاند، به حدود ۱۰ میلیون نفر میرسد. آنها عمدتاً در افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، هند، ایران، سوریه و نیز در بعضی از ممالک آفریقایی بهخصوص کنیا، تانزانیا و اوگاندا، و در اروپا به ویژه در انگلستان، پرتغال و فرانسه، همچنین در کشورهای آمریکای شمالی پراکنده هستند.
قلعه الموت چه جایگاهی در میان اسماعیلیان دارد؟ آیا مکانی با ارزش مذهبی است و حکم زیارتگاه را دارد یا صرفا ارزش تاریخی دارد؟
اسماعیلیان نزاری سنت زیارت ندارند و آن را مردهپرستی میدانند. لذا در مورد الموت نیز تنها از دیدگاه تاریخی برای آنها دارای اهمیت است و جنبه زیارتی ندارد.
در ادبیات اسماعیلیه «امام» و «داعی» زیاد به چشم میخورد. تفاوت این دو چیست؟
در کوتاهترین توضیح ممکن باید بگویم اسماعیلیان فعلی، به دو شاخه تعلق دارند: شاخه نزاری و شاخه طیبی. اسماعیلیان نزاری در حال حاضر آقاخان چهارم را به عنوان چهل و نهمین امام خود میشناسند، حال آنکه امامان شاخه طیبی طی هشت قرن اخیر در غیبت بودهاند و در غیاب آنها، جامعه توسط داعیان، رهبری میشود.
انتهای پیام