چالشها و راهکارهای تحقق عدالت زیستمحیطی در دولت پزشکیان
دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب، در مناظرات انتخاباتی تحقق عدالت را اولویت دولت معرفی کرد. اما در میان چالشهای متعدد امروز ایران، عدالت زیستمحیطی چه جایگاهی دارد؟ ایران در قلب منطقه خشک و گرم خاورمیانه، با معضلات عدیدهای در حوزه محیطزیست روبروست. تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای پیاپی، آلودگیها و سوء مدیریت، زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. در این مصاحبه، با دکتر محمدحسین شیخ محمدی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر محیطزیست، به بررسی وضعیت وخیم محیطزیست ایران و راهکارهای نیل به عدالت زیستمحیطی میپردازیم. آیا عدالت زیستمحیطی در ایران قابل تحقق است؟ چه اقداماتی باید برای نجات محیطزیست کشورمان برداشته شود؟ در این گفتگو، به این پرسشها و پرسشهای مهم دیگر پاسخ خواهیم داد.
در ابتدای بحث، نگاهی به وضعیت فعلی محیطزیست ایران بیندازیم و مهمترین چالشهای زیستمحیطی کشور را از دیدگاه خودتان بیان کنید. این چالشهای زیستمحیطی چه تأثیراتی بر سلامتی انسان، اقتصاد و امنیت ملی ایران دارند؟ به نظر شما چه عواملی و چه تغییراتی باعث شدهاند که محیطزیست ایران در حال حاضر در وضعیت شکنندهای قرار داشته باشد؟ ریشههای این مشکلات را در چه میدانید؟
ایران با چالشهای فزایندهای در حوزه محیطزیست روبروست که ثبات بلندمدت آن را به مراتب بیشتر از دشمنان خارجی به خطر میاندازد. کمآبی و خشکسالی، تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین، نابودی جنگلها، افت شدید سطح آب سفرههای زیرزمینی و تالابها، تغییر در الگوی بارش ها و افزایش بروز سیل، انباشت زبالههای صنعتی، آلودگی هوای کلانشهرها، انقراض تنوع زیستی، بیابانزایی، خشک شدن دریاچهها و رودخانههای فصلی و پدیده ریزگردها، تنها نمونههایی از این معضلات هستند که کیفیت زندگی و رفاه عمومی را به شدت تحتالشعاع قرار دادهاند.
تخریب منابع طبیعی و محیطزیست پیامدهای هولناکی به همراه دارد که فراتر از مرزهای یک کشور میرود و امنیت و رفاه آن را به خطر میاندازد. نابودی منابع طبیعی میتواند منجر به تخریب سرزمین، بیکاری، آوارگی، تنشهای قومی و منطقهای، جنگ داخلی و ناامنی شود. تاریخ شاهد درگیریها و جنگهای متعددی بر سر منابع طبیعی، به ویژه آب، بوده است. این مسئله نشاندهنده ارتباط ناگسستنی میان عدالت زیستمحیطی و امنیت ملی است. یعنی بهبود وضعیت و جایگاه محیطزیست به نوعی در تقویت حاکمیت مؤثر است.
درحالیکه بحرانهای زیستمحیطی در ایران نزدیک به دو دهه است که به دغدغه اصلی مردم و سیاستمداران تبدیل شده، متأسفانه هنوز به عنوان یکی از اولویتهای اصلی کشور به آن توجه کافی نمیشود. مدیریت ناکارآمد دولتی، توزیع ناعادلانه منابع، تغییرات اقلیمی و سیاستهای نادرست اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، امروزه دسترسی عادلانه به منابع طبیعی مانند آب، خاک و هوا را برای مردم دشوار کرده است. فقدان سیاستهای منسجم و کارشناسی برای مقابله با بحران و اجرای سیاستهای بخشی بدون توجه کافی به کمبود منابع طبیعی، فشار زیادی بر منابع زیستمحیطی کشور وارد کرده و چالشها را روز به روز پیچیدهتر میکند.
عدالت زیستمحیطی به چه معناست و چه مفهومی دارد؟ با توجه به تأکید رئیسجمهور بر عدالت، چه اقدامات و گامهایی میتوان برای اجرای این مفهوم در حوزه محیطزیست ایران برداشت؟ به نظر شما چه اقدامات و الزامات کلیدی برای تحقق عدالت زیستمحیطی در ایران ضروری است؟
عدالت زیستمحیطی به معنای توزیع عادلانه منابع و مواجهه منصفانه با پیامدهای زیستمحیطی است. این مفهوم بر این اصل بنیادی استوار است که حق بر محیطزیست سالم، آبوهوای پاک، حق مسلم و طبیعی همه جوامع بشری است. متأسفانه، در جوامع مختلف، این دهکهای پایین درآمدی هستند که بیشترین بار فجایع زیستمحیطی و اقلیمی را بر دوش میکشند. این گروههای آسیبپذیر، بنیه و ظرفیت کمتری برای مقابله با خطرات و آسیبهای زیستمحیطی دارند، درحالیکه نقشی در ایجاد آنها نداشتهاند.
گزارش هیئت بینالمللی تغییر اقلیم (IPCC) با تأیید این موضوع، هشدار میدهد که امواج گرمایی و تغییرات اقلیمی در خاورمیانه، مرگومیر ناشی از سیلابهای مکرر و خشکسالی را در میان اقشار آسیبپذیر افزایش خواهد داد و به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی دامن میزند. به همین دلیل، عدالت اقلیمی و زیستمحیطی نه فقط یک ضرورت، بلکه یک حق اساسی برای همه انسانها است و تحقق آن باید در کانون توجه سیاستگذاران و دولتمردان قرار بگیرد. ما امیدواریم که دکتر پزشکیان در مقام ریاست جمهوری، عدالت زیستمحیطی و عدالت اقلیمی را بهطورجدی پیگیری کند و برای تحقق آن گامهای مؤثری بردارد.
برای پیشبرد عدالت زیستمحیطی در دوران دولت رئیسجمهور چهاردهم، چه اقداماتی باید انجام شود؟
دولت چهاردهم، با همکاری مجلس دوازدهم، میتواند گامهای مؤثری برای پیشبرد عدالت زیستمحیطی و کاهش نابرابریهای زیستمحیطی بردارد. عدالت در دسترسی به منابع و مزایای زیستمحیطی باید برای همه اقشار جامعه، بهویژه در مناطق محروم و آسیبپذیر، لحاظ شود. حمایت از جوامعی که از بحرانهای زیستمحیطی متأثر شدهاند، بهویژه در مناطق محروم، از طریق برنامههای حمایتی و سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار، امری ضروری است. این امر به افزایش تابآوری و پایداری این جوامع در برابر چالشهای زیستمحیطی و ارتقای سطح زندگی آنها کمک خواهد کرد.
قانونگذاری دقیق و وضع آییننامههای شفاف، همراه با تعیین ضمانتهای اجرایی اداری، حقوقی و کیفری، گامهای نخستین در این مسیر هستند. قوانین وضعشده باید بهطور جامع، چالشهای مختلف زیستمحیطی را در نظر گرفته و با لحاظ کردن جریمههای متناسب، ضمانت اجرایی لازم را برای بازدارندگی از تخلفات و حفاظت از محیطزیست فراهم کنند. صرف وضع قانون کافی نیست؛ دولت باید با نظارت دقیق بر عملکرد نهادهای متولی و تخصیص منابع لازم، ضمانت اجرای قوانین را به اثبات برساند.
تقویت مشارکت فعال جامعه مدنی در تصمیمگیریهای زیستمحیطی، نقشی حیاتی در تحقق عدالت زیستمحیطی ایفا میکند. سازمانهای مردمنهاد و گروههای محلی میتوانند با آگاهسازی جامعه، پیگیری حقوق زیستمحیطی و نظارت بر عملکرد نهادهای دولتی، به عنوان پل ارتباطی بین مردم و دولت عمل کرده و به حصول اطمینان از اجرای مؤثر قوانین و سیاستهای زیستمحیطی کمک کنند.
دولت، مجلس و جامعه مدنی باید با همکاری و همدلی، در مسیر حفاظت از محیطزیست و تضمین عدالت زیستمحیطی برای همه گام بردارند. با اتکا به قوانین دقیق، اجرای مؤثر و مشارکت فعال مردم، میتوانیم آیندهای پایدار و عادلانه برای نسلهای آینده رقم بزنیم.
یک نگاهی به تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی بیاندازیم. بنابرگزارش برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد، سال 2023 گرمترین سال ثبتشده در تاریخ بوده و دما در هفتههای اخیر همچنان در حال رکورد زدن است. گرمایش زمین چه تأثیری بر اقلیم ایران دارد و برای مقابله با این تغییرات اقلیمی چه اقداماتی میتوانیم انجام دهیم؟
بزرگترین چالش زیستمحیطی قرن حاضر تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی است که بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی را نیز به همراه دارد. در کشوری مانند ایران که از نظر اکولوژیکی حساس است، این تغییرات تأثیر قابلتوجهی بر منابع آب، کشاورزی، انرژی، مهاجرت اقلیمی و شرایط زیستمحیطی خواهند داشت. افزایش دما باعث تغییر در سطح آبهای زیرزمینی، دمای آب و کیفیت آن، و همچنین کاهش شدید منابع آب زیرزمینی به دلیل کاهش بارش و افزایش تبخیر شده است. دفعات و شدت بلایا و حوادث غیرمترقبه طبیعی، مانند سیل و توفان، که نتیجه تغییرات اقلیمی هستند، در حال افزایش است.
علاوه بر این، اکثر مدلهای اقلیمی که وضعیت آینده را شبیهسازی میکنند، به بحرانیتر شدن شرایط اشاره دارند، بهطوریکه بارش در بسیاری از مناطق کاهشیافته و دما روند افزایشی خواهد داشت. با توجه به ابعاد گسترده اثرات تغییر اقلیم، سیاستهای کنونی مقابله با آن غالباً ناکافی یا کماثر هستند. بنابراین دولت چهاردهم باید بر سازگاری با تغییرات اقلیم متمرکز شود. «تدوین و اجرای برنامه سازگاری با تغییر اقلیم در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی» ، «ادغام برنامههای تغییرات آبوهوا در تمام سیاستها و فرآیندهای تصمیمگیری قوه مجریه»، «سرمایهگذاری در علوم آبوهوا با هدف کاهش اثرات و سازگاری با تغییرات اقلیم»، «سرمایهگذاری در زیرساختهای سبز» و.. از مهمترین گامهایی است که توسط دولت مسعود پزشکیان باید برداشته شود.
در دولت چهاردهم به نظر شما کدام سیاستها باید به عنوان اولویتهای اصلی سازمان محیطزیست در نظر گرفته شوند؟ چه اقداماتی برای بهبود وضعیت محیطزیست کشور ضروری هستند؟
در مسیر مقابله با بحرانهای زیستمحیطی ایران، سهگام کلیدی میتواند مدنظر قرار گیرد: تغییر رویکرد از مدیریت «سازه محور» به «طبیعتمحور» در حوزه محیطزیست، افزایش شفافیت در سیاستگذاری زیستمحیطی و یکپارچهسازی سیاستهای زیستمحیطی در سطوح مختلف.
در عصر حاضر، حفظ و پایداری منابع طبیعی و زیستبومهای کشور، ضرورتی انکارناپذیر است. به همین دلیل، تغییر رویکرد از مدیریت «سازه محور» به «طبیعتمحور» امری حیاتی به شمار میرود. این تغییر رویکرد نه تنها به حفاظت از محیطزیست کمک میکند، بلکه تعادل بین توسعه انسانی و حفظ اکوسیستمها و منابع طبیعی را نیز به ارمغان میآورد. در دهههای گذشته، رویکرد «سازه محور» در مدیریت محیطزیست، تغییرات قابلتوجهی در چشمانداز طبیعی و زیستبومهای کشور ایجاد کرده است. این رویکرد اغلب با پیامدهای منفی مانند تخریب زیستگاهها، کاهش تنوع زیستی و بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی همراه بوده است. با توجه به چالشهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی و کاهش منابع طبیعی، اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک تغییر اساسی در رویکرد مدیریت محیطزیست احساس میشود.
رویکرد «طبیعتمحور» با تمرکز بر عدالت زیستمحیطی، به حفظ منابع آب، خاک و جنگلها کمک میکند و از تخریب زیستبومها جلوگیری میکند. این رویکرد در پی توزیع عادلانه منافع و هزینههای زیستمحیطی بین تمامی افراد جامعه، به ویژه گروههای کمدرآمد و آسیبپذیر است. درحالیکه پروژههای «سازه محور» اغلب نابرابریهای زیستمحیطی را تشدید میکنند، مدیریت «طبیعتمحور» تلاش میکند تا اطمینان حاصل کند که تمامی اقشار جامعه از مزایای حفاظت از محیطزیست بهرهمند شوند و هیچ گروهی بار نامتناسبی از تخریب زیستمحیطی را متحمل نشود.
هر چه سیاستگذاران در تدوین و اجرای سیاستهای زیستمحیطی شفافتر عمل کنند و مشارکت فعالانه مردم را در این فرایند جلب نمایند، احتمال موفقیت این سیاستها در حل مشکلات جامعه افزایش خواهد یافت. شفافیت به معنای تشریح دقیق چالشهای زیستمحیطی، ارائه راهحلهای علمی و مبتنی بر شواهد، و درگیر کردن ذینفعان مختلف در فرآیند تصمیمگیری است. این امر اعتماد عمومی را به سیاستها افزایش میدهد و زمینه را برای همکاری و مشارکت فعالانه مردم در حفظ محیطزیست فراهم میکند.
بحرانهای زیستمحیطی پیچیدگی ذاتی دارند و حل آنها مستلزم همکاری و همافزایی بین تمامی دستگاههای ذیربط است. متأسفانه، در حال حاضر شاهد عدم یکپارچگی در سیاستگذاری زیستمحیطی در کشور هستیم. این امر به معنای آن است که گاه سیاستهای یک دستگاه، تلاشهای دستگاه دیگر را خنثی میکند. برای غلبه بر این چالش، ضروری است که تمامی دستگاههای ذیربط، فارغ از منافع سازمانی، در یک جبهه واحد برای حل بحرانهای زیستمحیطی همکاری کنند. این امر مستلزم ایجاد یک ساختار مدیریتی یکپارچه و هماهنگ در سطح ملی و همچنین تقویت همکاریهای بینبخشی در سطوح محلی و منطقهای است.
به عنوان سخن پایانی، اگر نکته خاصی دارید که میخواهید با ما و مخاطبانمان به اشتراک بگذارید، خوشحال میشویم بشنویم.
نکته اول اینکه مشکلات زیستمحیطی ایران که طی دههها ریشه دواندهاند، یکشبه حل نخواهند شد. انتظار راهحل فوری یا «چوب جادویی» برای رفع یکباره این معضلات، غیرواقعی است. حل این چالشهای پیچیده نیازمند راهحلهای جامع، تصمیمات سخت و همکاری همهجانبه است. با توجه به اینکه برخی از ریشههای اصلی مشکلات زیستمحیطی ایران در خارج از حیطه وظایف سازمان محیطزیست قرار دارند، هماهنگی بینبخشی و مشارکت فعال ذینفعان مختلف در تدوین راهحلهای پایدار امری اجتنابناپذیر است. هیچ راهحل واحدی نمیتواند به تنهایی تمامی مشکلات زیستمحیطی ایران را حل کند. بسیاری از آسیبهای وارد شده به اکوسیستمهای کشور در بازههای زمانی کوتاه قابل جبران نیستند. از این رو، علاوه بر تلاش برای پیشگیری از تخریب بیشتر و ترمیم آسیبهای گذشته، سرمایهگذاری برای جلوگیری از تکرار این مشکلات در سراسر کشور ضروری است.
نکته دوم اینکه تحلیل دقیق بحرانهای زیستمحیطی ایران، بررسی علل ریشهای آنها و یافتن راهحلهای مؤثر بدون آسیبشناسی و درک صحیح از مفهوم «حکمرانی زیستمحیطی» امکانپذیر نیست. مدیریت و حکمرانی دو مقوله لازم و ملزوم یکدیگر هستند. بدون وجود حکمرانی پایدار در حوزه محیطزیست، ابزارهای مدیریتی نیز کارایی لازم را نخواهند داشت. توجه به این نکته ضروری است که سهم «مسائل تخصصی و طبیعی» مانند تغییرات آبوهوایی در بحرانهای زیستمحیطی امروز کشور، از ناکارآمدی مدیریت زیستمحیطی کمتر است.
نکته سوم اینکه در مسیر توسعه پایدار، «پایداری» باید به عنوان یک اصل بنیادی در تمامی سیاستها، در سطوح خرد و کلان، لحاظ شود. این امر به معنای توجه به ابعاد مختلف توسعه، از جمله اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی، در بلندمدت است. با در نظر گرفتن «پایداری» در سیاستگذاریها، میتوانیم به نسلهای آینده میراثی ارزشمند از منابع طبیعی، محیطزیستی سالم و جامعهای عادلانه و پیشرفته تحویل دهیم.
نکته پایانی اینکه آینده محیطزیست ایران در نهایت به همکاری پایدار دولت و مردم وابسته است. دولت و مردم باید دستبهدست هم داده و برای اجرای راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدت جهت حل بحرانهای زیستمحیطی کشور تلاش کنند.
انتهای پیام
مصاحبه خوبی بود. ممنون
شنبه ویکشنبه بایدتعطیل شوداگه تعطیل نمیشودکشورومردم ایران آسیب جدی میخوردن