خرید تور تابستان

فهم و اراده ملی گرایی، اصل اول در بقا و رشد یک ملت

عیسای درخشان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

وقتی به مطالب مختلف در مورد ملی گرایی نگاهی می اندازیم آن را ایدئولوژی یا مکتبی در جهت های تاریخی یا مدرن می بینیم که مردمی یا حکومت هایی را نشان می دهد که به واسطه ویژگی های مشترک زبانی، قومی، سرزمینی برای خود اصولی را تعیین می کنند و به آن توجه زیاد می کنند تا رشد کنند اما در اینجا می خواهم بگویم آنچه که غربیان یا روشنفکران ایرانی به آن پرداخته اند معنای واقعی این کلمه را روشن نکرده است و حتی با افراط در آن به بیراهه رفته اند.

در ایران بعد از انقلاب به این کلمه و اصطلاح از جانب برخی در حکومت برآمده، نگاهی دگرگونه و ضد اسلام و ضد انقلاب شده است (هر چند در باطن این حکومت نیز مجبور به ملی گرایی بوده است) و کسانی که خود را ملی یا ملی گرا می دانسته اند را مخالف خود قلمداد کرده است.

اما واقعیت ملی گرایی چیست؟

به شما می گویم که هیچ فردی که در یک اجتماع زندگی می کند نمی تواند ملی گرا نباشد. ملی گرایی در تعریف ما یعنی گرایش به ملت؛ یعنی نگاه و توجه فرد به ملت خود جهت زندگی بهتر. این موضوع یک امر طبیعی و منطقی است. این امر، طبیعی است چون در ذات انسان ها نهاده شده است و یک فرد دوست دارد که به یک ملت یا قوم و قبیله ای تعلق خاطر داشته باشد؛ به همین دلیل است که هر انسانی خواه ناخواه ملی گرا است حال این ملی گرایی چه در تعلق و وفاداری به یک خانواده باشد چه در تعلق و وفاداری به یک سرزمین پهناور و همچنین ملی گرایی یک امر منطقی در وجود یک اجتماع است. فرض کنیم در یک اجتماع تعلق خاطر افراد آن اجتماع به اجتماع خود وجود نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟ به همین دلیل ملی گرایی امری است که جامعه را حتی می سازد و باعث حرکت رو به جلو آن می شود و بدون آن ساختار اجتماع به تباهی می گراید و هر کس ساز خود را می زند.

نکته مهم در فهم ملی گرایی

غربیان و ایرانیان با تحلیل های خود ملی گرایی را یک ایدئولوژی و ساخت یافته نظری نشان می دهند که می تواند باشد یا نباشد در حالی که این، اصلی است که در درون یک جامعه وجود دارد و در برخی زمان ها به شکل های ناسیونالیسم غربی یا شرقی خود را نشان می دهد و ما آن را ملی گرایی می دانیم و می نامیم.

در حالی که ملی گرایی به معنای ساده یعنی دوست داشتن ملت (مردم) خود و تلاش برای شکوفایی آن است. نکته مهمی که این جا باید دقت کرد این ملت، مردم هستند نه زبان، نژاد، کوه و صحرا، تاریخ گذشته، آثار باستانی. این ها ملت را نمی سازند بلکه ملت یعنی مردم، مردمی که در یک سرزمین زندگی می کنند و ملی گرایی یعنی خدمت تام و تمام به این مردم است و همه چیز در تعلق خاطر به این مردم ختم می شود نه تعلق خاطر به زبان، نژاد آنها و … .

به طور مثال برخی خود را ملی گرا می دانند و تلاش می کنند بزرگی و عظمت باستانی خود را به رخ بکشند، برخی به مذهب خود می بالند و آن را افتخار می دانند و برخی زبان خود را و … اما همه این ها یک اشتباه درکی و موضوعی از ملی گرایی است که جا افتاده است. ملی گرایی یعنی با مردم بودن و برای آنها زندگی کردن.

ملی گرایی اصل اول در زندگی در اجتماع است و حتی مقدم بر هر موضوع دیگر

شما خود را مسلمان می دانی، ترک می دانی، ایرانی می دانی، معلم می دانی، سیاستمدار می دانی، اصلاح طلب و اصول گرا می دانی، مذهبی و متدین می دانی و … اما قبل از هر چیز به عنوان فردی که در میان یک ملت زندگی می کند شما یک ملی گرا باید باشی. البته همانطور که گفتم ما به ذات و به طور طبیعی ملی گرا هستیم ولی مقولات تبلیغی و یا منافع شخصی و یا گروهی در بعضی مواقع از یاد ما می برد که باید ملی گرا باشیم و مسخ می شویم. این مسخ شدن همانا و نابودی یک اجتماع همانا.

به عبارتی یک اجتماع بدون ملی گرایی نمی تواند وجود و هستی یابد که بتواند اسلامیت، شیعه گرایی و گرایی های دیگر را بر آن شکل دهد. مردم و ملتی اگر نباشند چگونه مسلمان و ترک زبان و … می تواند شکل بگیرد. پس اصل اول در یک اجتماع توجه به مردم و ملت است که وجود داشته باشند تا دیگر مقولات در حول آن شکل بگیرند.

چگونه ملی گرایی به معنی دقت و توجه به مردم شکل می گیرد؟

این، موضوعی است که نیاز به تفسیر بیشتر دارد که خود مقاله دیگری را می طلبد اما به طور خلاصه می توان گفت با توجه به معنایی که از این اصطلاح در این مقاله ارائه گردید؛ این موضوع با اصل قرار دادن منافع ملی و ملت شکل می گیرد؛ اصلی که مذهب، نژاد، زبان و هر موضوع اجتماعی تحت شعاع آن قرار دارند و ملی گرایی باید در اولویت باشد؛ پس از مسئولین یک کشور تا کارگر، معلم و هر فرد یک اجتماع باید یاد بگیرد که اول یک ملی گرا باشد بعد چیز دیگری. اینکه یک فرد مذهب، شغل، منافع شخصی و … خود را بر ملی گرایی اولویت قرار دهد دچار یک ساختار واپس گرای اجتماعی می گردد و موضوع زندگی اجتماعی را اشتباه متوجه شده است.
و همچنین اهمیت این موضوع به عنوان اصل رشد و شکوفایی یک جامعه نیاز است از بالا تا پایین اجتماع و از پایین تا بالای اجتماع مورد آموزش و توجه و فکر و عمل قرار گیرد و همه بدانند که بدون رعایت این نکته آن جامعه نمی تواند مشکلات خود را حل کرده و به پیش برود.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا