7 نکته به بهانۀ سالگرد حملۀ 7 اکتبر / از برنامه وزیران تندرو اسرائیل تا نظرات “داییجان ناپلئونی”
حمله ۷ اکتبر، فرار زندانی بیگناه از زندان بود. و کیست که این زندانی را بابت فرار از زندان ملامت کند؟ / آنچه سران حماس درباره حمله به اسرائیل پیش بینی می کردند به مراتب کوچکتر از آن چیزی بود که در واقعیت رخ داد. به همین دلیل واکنش سنگین اسرائیل را پیش بینی نمی کردند.
عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – در اولین سالگرد 7 اکتبر، تل آویو با حمله موشکی روبه رو شد. آن هم از غزه. همان جایی که یک سال قبل قرار بود با حمله ارتش اسرائیل، به حملات موشکی و غیرموشکی پایان داده شود. حمله موشکی باعث شد صدای آژیر خطر در مرکز اقتصادی اسرائیل به صدا در بیاید اما در واقعیت این صدای زنده بودن حماس بود.
7 اکتبر زمینه ای را برای کابینه تندرو و راستگرای اسرائیل ایجاد کرد تا برنامه های تاریک خود را در غزه اجرایی کند. از قتل عام 40 هزار نفری تا اشغال دوباره این منطقه بعد از 18 سال. از برنامه ریزی برای بازگشت شهرک سازی در غزه تا اشغال دوباره تنها مرز و خط تنفس غزه یعنی مرز مشترک با مصر.
یک سال از حمله 7 اکتبر 2023 حماس به جنوب اسرائیل می گذرد. حمله ای که نه تنها فلسطین و اسرائیل، بلکه منطقه و جهان را وارد مرحله جدیدی از تحولات کرد. در این حمله 1143 نفر در اسرائیل، کشته شدند و 251 نفر هم به اسارت گرفته شدند. در این حادثه بیش از یک هزار فلسطینی هم کشته شدند.
1. حمله ۷ اکتبر، فرار زندانی بیگناه از زندان بود. و کیست که این زندانی را بابت فرار از زندان ملامت کند؟ اسرائیل در 8 دهه اخیر بیش از ۲ میلیون فلسطینی را از مناطق مختلف فلسطین تاریخی، از خانه و کاشانه خود اخراج کرده، بیرون رانده و به اجبار، با جنگ و گلوله به سمت غزه مهاجرت داده است.
اسرائیل، آنها را در منطقه ۳۶۰ کیلومتر مربعی محصور کرده و زندگی عادی را از آنها گرفته است. اکثر ساکنان امروز غزه، دهه ها در جای جای فلسطین تاریخی که امروز اسرائیل آن را مرزهای رسمی خود می داند خانه و زندگی داشتند اما حالا مجبورند به عنوان آواره با حداقل امکانات در این منطقه محصور زندگی کنند.
حمله 7 اکتبر
اسرائیل نه حاضر است منطقه غزه را بخشی از خاک خود اعلام کند و به ۲ میلیون فلسطینی ساکن آن شهروندی اسرائیل بدهد؛ نه حاضر به پایان دادن به اشغال خاک فلسطین و عقب نشینی از سرزمین های فلسطینی (کرانه باختری و غزه و قدس شرقی) و به رسمیت شناختن استقلال و حاکمیت کامل دولت فلسطین است. بلکه بر تحمیل زندگی تحت اشغال، غیرعادی و غیرانسانی و محاصره بر ساکنان غزه اصرار دارد.
۷ اکتبر واکنش حماس به اشغال خاک فلسطین توسط اسرائيل است. اگر اسرائیل به اشغال نظامی خاک فلسطین (کرانه باختری، غزه و قدس شرقی) پایان دهد و به مرزهای ۱۹۶۷ بازمی گشت و دولت مستقل فلسطین را در این مرزها قبول می کرد هیچ گاه ۷ اکتبر رخ نمی داد. تا اشغال ادامه دارد ۷ اکتبرها هم تکرار می شوند چون ادامه اشغال سرزمین یک ملت و تحقیر آنان ، بی هزینه و بی واکنش نخواهد ماند.
اصولا اسرائیلی راهی در برابر فلسطینی ها برای خروج از شرایط اشغال نگذاشته اند. در کرانه باختری و قدس شرقی که فلسطینی ها مثل غزه، دست به اسلحه نبرده اند سرزمین آنها همچنان از سوی اسرائیل مصادره و اشغال می شود. همچنان نظامیان اشغالگر اسرائیل در خیابان ها و کوچه های رام الله و جنین و بیت حانون در حرکت اند و دست به بازداشت و قتل و آزار و اذیت فلسطینی ها می کنند و به تحقیر آنها ادامه می دهند.
2. در حمله ۷ اکتبر شماری از غیرنظامیان اسرائیلی کشته شدند. حماس ضمن اعلام اینکه دست به کشتار غیرنظامیان نمی زند دلیل این اتفاق را خارج شدن کنترل شرایط از دست نیروهای خود به دلیل باز شدن مرز غزه و اسرائیل و ورود افراد عادی، غیرعضو حماس و خودسر از غزه به اسرائیل می داند. حماس کشتار غیرنظامیان در اسرائیل را نه قبول می کند و نه مسوولیت آن را برعهده می گیرد.
3. آیا سران حماس، کشته شدن ۱۲۰۰ نفر و به اسارت گرفته شدن ۵۰۰ نفر در حمله به اسرائیل را پیش بینی می کردند؟ آیا پیش بینی می کردند اسرائیل در واکنش، به حمله زمینی دست بزند و بیش از ۴۰ هزار نفر را در غزه بکشد؟ آیا پیش بینی یک سال جنگ و آوارگی و گرسنگی مردم غزه را می کردند؟ به نظرم نه.
آنچه سران حماس درباره حمله به اسرائیل پیش بینی می کردند به مراتب کوچکتر از آن چیزی بود که در واقعیت رخ داد. آنان فکر می کردند در حمله 7 اکتبر با تلفات کمتر در دو طرف موفق می شوند تعدادی از نظامیان اسرائیلی را به اسارت بگیرند اما در عمل، آنچه اتفاق افتاد، همه شرایط را تغییر داد. خط دفاعی اسرائیل (موانع مرزی غزه – اسرائیل) وقتی باز شد پس از آن خطوط دفاعی دیگری برای مقابله با حماس و حمایت از اسرائیلی ها وجود نداشت.
حمله 7 اکتبر
درنتیجه، نیروهای حماس به راحتی و آسانی تا عمق اسرائیل پیش روی کردند و توانستند تلفات خارج از تصوری را به اسرائیل وارد کنند. خط دفاعی اسرائیل نابود شد و نیروهای نظامی حماس بدون برنامه ریزی قبلی به عمق اسرائیل نفوذ کردند و این نفوذ را به صورت حداکثری ادامه دادند.
حماس برای حمله ای با 2 واحد آسیب به اسرائیل برنامه ریزی کرده بود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد 20 واحد آسیب وارد شد.
سران حماس فکر می کردند در حمله ای کوچکتر از آنجه اتفاق افتاد با واکنش پیش بینی شده اسرائیل روبه رو می شوند. از جنس واکنش هایی که قبلا هم اسرائیل داشت. صرفا حملات هوایی به غزه که برای یک یا چند هفته طول می کشید.
4. در حملات اسرائیل به غزه در یک سال اخیر، بیش از 40 هزار نفر کشته شدند که به جز تعداد اندکی، بقیه غیرنظامیان هستند. درصد بسیاری هم زنان و کودکان هستند. چرا اسرائیل در حملات خود چنین حجم بزرگ و فاجعه باری از انسان ها را به قتل رساند؟
اول اینکه ارتش اسرائیل، گرایش های نژادپرستانه و انسان ستیزانه ایی در برابر فلسطینی ها دارد. در نتیجه از هر فرصتی برای کشتار حداکثری فلسطینی ها استفاده می کند. اگر ارتش اسرائیل می توانست کل 2 میلیون و 200 هزار نفر ساکنان غزه را می کشت.
ثانیا فشار حداکثری و تحمیل شرایط ناممکن برای زندگی است. یکی از ابزارهای فشار حداکثری به اهالی غزه، همین کشتار گسترده است.
ثالثا تلاش برای کوچ دادن آنها به صحرای سینا مصر یا وادار کردن آنان به فرار به سمت مصر است.
رابعا و از همه مهم تر، بازدارندگی وحشت است. با این کشتار بالا، تلاش می کند برای دفعات بعدی، حماس و دیگر گروه های فلسطینی یا دیگر کشورها با پیش بینی چنین فاجعه ای، دست به تکرار حملات علیه اسرائیل نزنند.
بازدارندگی از طریق ایجاد وحشت و خسارت حداکثری انسانی و مالی علیه طرف مقابل، شاید دولت ها را از حمله در آینده منصرف کند چرا که براساس محاسبه سود و زیاد ، فعالیت های خود را پیش می برند اما برای گروه های مقاومت، چنین محاسبه ای وجود ندارد.
مقاومت ضداشغالگری براساس محاسبه سود و زیان انسانی – مالی فعالیت نمی کند بلکه اساس آن بر پایه آزار و آسیب مستمر علیه طرف مقابل است. در نتیجه کشتار یک سال اخیر اسرائیل در غزه (بیش از 40 هزار کشته) تاثیری در منع حملات بعدی گروه های فلسطینی علیه اسرائیل نخواهد داشت.
5. اسرائیل و کابینه تندروی آن به ریاست نتانیاهو و با حضور چهره های افراط گرای ملی – مذهبی، به 7 اکتبر به عنوان یک فرصت نگاه کردند. فرصتی که می تواند برنامه های آنها را علیه فلسطینی ها در غزه و کرانه باختری اجرایی کند. برنامه هایی که اجرای آنها در شرایط غیرعادی، تقریبا غیرممکن بود.
اول ارتش اسرائیل به غزه حمله زمینی کرد. این اتفاق اولین بار بعد از 2005 ( بعد از 18 سال) رخ داد. تندروهای اسرائیلی آرزوی حمله زمینی به غزه و اشغال نظامی دوباره این منطقه را داشتند که محقق شد. ارتش اسرائیل با کشیدن جاده “نتساریم” در وسط منطقه غزه، آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده است. هم چیز حکایت از برنامه ریزی اسرائیل برای باقی ماندن طولانی مدت در غزه دارد.
علاوه بر این ارتش اسرائیل، خط مرزی مصر – غزه را نیز اشغال کرد و درآن مستقر شد تا تنها مرز و نقطه تماس غزه با جهان خارج نیز از کنترل فلسطینی ها خارج شود و در دست اسرائیل باشد. حالا روی زمین علاوه بر سه جهت شمال و شرق و غرب، جنوب هم در اشغال و کنترل نظامیان اسرائیلی است.
همچنین اسرائیل با استفاده از فرصت جنگ، همه مظاهر تمدن و امکانات زندگی و زیرساخت های حیات انسانی را در این منطقه نابود کرد. زیرساخت هایی که حتی در جنگ 1967 و اشغال آن نیز آسیب ندیده بودند. غزه هیچ گاه به مدت یک سال در جنگ و زیرحملات همه جانبه زمینی دریایی و هوایی قرار نداشت.
اسرائیل، غزه و اهالی آن را به معنی واقعی کلمه، نابود کرد.
در کنار این موارد کابینه تندرو اسرائیل تلاش کرد ایده کوچ دادن اجباری اهالی غزه به سمت صحرای سینا مصر را اجرایی کند تا در عمل، هم مسئله غزه بسته شود و هم اسرائیل بتواند سرزمین غزه را بدون مردم آن اشغال و به خاک خود اضافه کند اما این طرح شکست خورد.
هم مقامات مصری با این طرح مخالفت کردند و مرزهای غزه را باز نکردند هم مردم غزه با وجود همه فشارها، کشتار و گرسنگی و …، به سمت مرزهای مصر فرار نکردند چرا که می دانند این رفتن، برگشتی ندارد و به مانند همه 7 میلیون فلسطینی که در جنگ های سابق مجبور به ترک کشورشان شدند دیگر نمی توانند به سرزمین خود بازگردند.
حمله 7 اکتبر
تلاش برای بازگشت شهرک سازی در غزه هم از دیگر برنامه های تندروها در کابینه اسرائیل است که تاکنون البته عملی نشده اما وزیران تندرو کابینه اسرائیل به شدت به دنبال اجرای آن هستند. حتی همایش ها و برنامه های مشابه نیز برای پیش واگذاری خانه در غزه به اسرائیلی ها برگزار شده است.
ارتش اسرائیل در سال 2005 با ترک یک طرفه غزه، همه شهرک های موجود در این منطقه را نیز تخلیه کرد اما حالا بازگشت شهرک سازی و شهرک نشینان اسرائیلی به غزه به طور جدی مطرح است تا اشغال این منطقه، نهادینه شود.
تندروها همچنین زندگی باثبات و فعالیت های اقتصادی موجود در غزه قبل از 7 اکتبر نیز تحمل نمی کردند. با وجود محاصره غزه توسط اسرائیل اما فعالیت های اقتصادی و زندگی در این منطقه در جریان بود. 7 اکتبر و جنگ اسرائیل علیه آن، فرصتی را برای نابودی اقتصادی و زندگی در غزه بود که ارتش اسرائیل به خوبی ان را انجام داد.
ایده ها و نظرات “دایی جان ناپلئونی” مطرح می شود مبنی بر اینکه مقامات اسرائیل از حمله 7 اکتبر اسرائیل اگاه بودند اما اجازه دادند این حمله اجرا شود تا در واکنش به آن بتوانند برنامه های خود را اجرا کنند. اساس این نظر بر نگاه صفر و یک به اسرائیل استوار است. اینکه اسرائیل، صد است و امکان هیچ نوع اشتباه و یا ضعفی در آن وجود ندارد. در حالی که هر سیستمی هر قدر هم هوشمند و قدرتمند باشد باز هم دارای نقاط ضعف است که می تواند از سوی رقیب یا دشمن، مورد استفاده قرار بگیرد.
سخن صحیح این است که 7 اکتبر با همه آسیب هایی که به اسرائیل وارد کرد اما فرصت هایی را در مقابل کابینه تندرو اسرائیل برای اجرای برنامه های تاریک خود علیه فلسطینی ها و غزه فراهم کرد.
6. بعد از وقوع حمله 7 اکتبر، نتانیاهو برای جنگ علیه غزه، چند هدف را تعیین کرد. نابودی حماس، کنار زدن حماس از حکمرانی بر غزه، آزادسازی اسیران و جلوگیری از حملات آینده از غزه علیه اسرائیل.
با وجود گذشت یک سال جنگ اسرائیل علیه غزه و اشغال نظامی این منطقه، اما همچنان هیچ کدام از این اهداف محقق نشده اند. حماس همچنان قوی ترین گروه موجود در غزه است. به طوری که جنگ و درگیری با سربازان اسرائیل در غزه همچنان ادامه دار و ارتش اسرائیل هنوز در غزه تلفات می دهد. تنها تعداد اندک شماری از اسیران اسرائیلی، در حملات تل آویو زنده بازگشته اند و این منطقه هنوز برای اسرائیل تهدید است.
امروز با گذشت یک سال از آغاز جنگ و در سالگرد 7 اکتبر، حملات موشکی از غزه اشغال شده علیه تل آویو انجام شد تا نشان دهد حماس به رغم یک سال جنگ، همچنان قدرت هجومی علیه اسرائیل را حفظ کرده است.
اینکه نیروهای نظامی حماس چگونه در مدت یک سال اخیر با وجود محاصره همه جانبه منطقه غزه، همچنان در حال جنگ با ارتش اسرائیل است از معماهای تاریخ جنگ های جهان است.
7. انتشار جزئیات حمله 7 اکتبر در جهان از دریچه اسرائیلی ها با انتشار پرحجم خبرهای جعلی و گمراه کننده همراه بود. خبرهایی جعلی از اقدامات وحشیانه و غیرقابل تصوری که نیروهای حماس با غیرنظامیان، زنان و کودکان اسرائیلی داشتند. با این حال، بررسی شماری از خبرنگاران و روزنامه نگاران رسانه های اسرائیلی جعلی بودن و غیرواقعی بودن این ادعاها را ثابت کرد. ادعاهایی که بارها به زبان مقامات ارشد اسرائیل و حتی جو بایدن رئیس جمهور امریکا مطرح شد. حجم انتشار این خبرهای جعلی و غیرواقعی آنچنان بود که بخش زیادی از افکارعمومی غرب را شوکه کرد و زمینه را برای کشتار و قتل عام در غزه، مهیا ساخت.