آتشبس در لبنان یا…؟
صابر گلعنبری، کارشناس روابط بینالملل، در یادداشتی تلگرامی، نوشت: «در پی انتشار اخباری از منابع اسرائیلی و اظهارات نخستوزیر لبنان درباره نزدیک بودن توافق در جبهه لبنان و آتشبس، خوشبینیها بالا گرفته است.
نجیب میقاتی نخستوزیر لبنان امشب اعلام کرد که عاموس هوکشتاین فرستاده آمریکا با او تماس گرفته و گفته است در حال عزیمت به اسرائیل بوده و امیدوار است که طی ساعات آینده آتشبس اعلام شود.
میقاتی همچنین بیان داشت که حزبالله در تفکیک جبهه لبنان از جبهه غزه دیر کرد. مفروض این گزاره نخستوزیر لبنان پذیرش این تفکیک از جانب حزبالله است.
شبکه دولتی اسرائیل هم پیشنویس توافقی را منتشر کرد که نظر به مواضع و سیاستهای معروف حزبالله بیشتر به تجویز «تسلیمنامه» برای آن شباهت دارد تا متنی مورد توافق
اما این اخبار درباره آتشبس قریبالوقوع در لبنان در حالی منتشر میشود که عصر چهارشنبه دبیرکل جدید حزبالله در نخستین سخنرانی خود تاکید کرد که تحرکات دیپلماتیک هیچ نتیجهای تاکنون نداشته است و از اعلام آمادگی حزبالله برای آتشبس اما تحت شروط آن گفت.
در کنار آن هم روز چهارشنبه، تحولات میدانی لبنان سیر صعودی قابل توجهی داشت و سه روز پس از درخواست حزبالله از ساکنان 25 شهرک اسرائیلی برای تخلیه، ارتش اسرائیل امروز از نقاط پرجمعیت شهر 100 هزار نفری بعلبک خواست که آن را تخلیه کنند.
اما واقعیت چیست؟
به نظر نگارنده «تا این لحظه» تحول جدی و مهمی در جبهه لبنان برای دستیابی به آتشبس طی ساعات و دو سه روز آینده رخ نداده و در جبهه نوار غزه نیز مذاکرات تاکنون هیچ نتیجهای در بر نداشته و فعلا چشمانداز روشنی برای آتشبس در غزه وجود ندارد.
چنان که دو روز قبل از حمله اسرائیل به ایران گفته شد، موج دیپلماسی شروع شده در منطقه نشانه نزدیک بودن این حمله است و دو هدف عمده را دنبال میکند:
نخست مهار و کنترل تبعات حمله اسرائیل و به نوعی مهندسی واکنش ایران پس از آن و هدف دوم بهرهبرداری انتخاباتی دولت بایدن از این دیپلماسی به نفع کامالا هریس در ایالتهای سرنوشتساز برای کسب آرای اقلیت عرب و مسلمان.
اما هدف از اعلام قریبالوقوع آتشبس چیست؟
اکنون نیز در کنار همان انگیزه انتخاباتی، با توجه به انتشار اخباری در برخی منابع آمریکایی مبنی بر احتمال پاسخ ایران در آینده نزدیک و قبل از انتخابات آمریکا میتوان گفت که اشاعه فضای «آتشبس نزدیک» با این مساله پیوند دارد.
اما انگیزه دیگر نیز میتواند عملیات روانی اسرائیل علیه حزبالله و فشار بر دولت لبنان برای واداشتن حزب به پذیرش توافق بر اساس شروط تلآویو باشد.
واقعیت هم این است که دولت لبنان هم در روزهای اخیر فشارهای سیاسی خود را بر حزبالله افزایش داده و علنیتر کرده است؛ به گونهای که میتوان گفت که حزب اکنون در دو جبهه درگیر است؛ جبهه جنگ با اسرائیل و جبهه فشار سیاسی داخلی؛ به گونهای که حتی برخی متحدان مسیحی آن هم موضعی مخالف گرفتهاند.
در این راستا هر چند زیاد محتمل نیست، اما بعید هم نیست که آمریکا و دولت لبنان آتش بسی را اعلام کنند که مورد موافقت حزبالله نباشد؛ تا تحت فشار پذیرش آن قرار گیرد و در غیر این صورت در مظان اتهام و مسئولیت تداوم جنگ واقع شود.
با این حال دور از ذهن نیست که ارتش اسرائیل تلاش کند که در چند هفته آینده حمله زمینی خود را پایان دهد و یا بسیار محدود کند و به حملات هوایی ادامه دهد. در صورت وقوع چنین تحولی، میتوان علت و نتیجه این حمله را بهتر تحلیل کرد.»
انتهای پیام