ایران و آمریکا؛ «بزنگاهی تاریخی» | حمید ابوطالبی
حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی رییس جمهور در دولت حسن روحانی، در شبکهی اجتماعی ایکس نوشت:
انتخابات آمریکا به پایان رسید. خانم هریس که «ایران را بزرگترین دشمن آمریکا میخواند» شکست سختی را متحمل شد؛ و آقای ترامپ، مدعی بازگرداندن صلح و ثبات از طریق هنرِ معامله (کتاب Art of The Deal)، به پیروزی وسیعی دست پیدا کرد.
اینک جمهوریخواهانِ آمریکا با در دست داشتن قدرت ریاستجمهوری، مجلس سنا، و دادگاه قانون اساسی، برای تسخیر تمام ارکان اصلی قدرت در آمریکا تنها در انتظار نتیجهی مجلس نمایندگاناند. اتفاقی که قدرت رییس جمهور را به بالاترین حد برای تغییر میرساند.
آقای ترامپ، بنا به گفتهی خودش: در پیِ پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین؛ برقرارکردن آتشبس در خاورمیانه؛ و تحدید قدرت رو به رشد اقتصادی سیاسی چین، از طریق اعمال تعرفههای سنگین است. سیاستهایی که در آن به اذعان جناب مکرون، اروپا و اقتصاد آن در اولویتهایش نخواهد بود. لذا اروپا در سرگردانی استراتژیکی میان شرق و غرب فرو خواهد رفت؛ چراکه صحنه آرایی قدرت جهانی در حالِ گذاری مهم است.
اما در این میانه، بر ایران و ایرانیان چه خواهد گذشت؟
از آغاز این هزاره و در ربع اول قرن جدید، روسای جمهور اصلاحطلب و اعتدالگرای ایران دو سیاست، یکی بیهدف و دیگری بینتیجه، را در قبال آمریکا اتخاذ نمودند: از عدم شرکت در عکس هزاره در سازمان ملل تا تسلیت فاجعهی ۱۱ سپتامبر؛ و از گفتگوی تلفنی با اوباما برای مذاکرات هستهای و رفع تحریم و امضای برجام تا عدم گفتگو با ترامپ- داستان مکرون- برای جلوگیری از شکست مذاکرات و نابودی برجام. سیاستهایی که اکنون هر دو رییس جمهور نسبت به آن «احساس پشیمانی» میکنند.
جناب آقای پزشکیان
در صحنه آرایی جدید قدرت جهانی؛ آیا ایران:
۱)در راستای «ماندن در گذشته»، تلاش برای کنترل تنشهای روزافزون!، تحریمهای بیشتر و بیشتر، و… و نابودی اقتصادِ ویرانِ ایران حرکت کرده؛ و منتظر خواهد ماند تا ثمن معاملات احتمالی قدرتهای جدید و قدیم گردد؟
۲)یا آنکه رویکردی تازه اتخاذ خواهد کرد؛ و به راهبردی نوین در امنیت ملی خویش خواهد رسید؟ راهی که ریشه در «عقلانیتِ دیپلماتیکِ رو به آینده»، انجام مذاکرات جامع، حل معضلات ایران و آمریکا، و ماندگاری در تاریخ ایران دارد؛ و ایران را از نظارهگر رویدادهای منطقه، مستقیما بر سر میز تصمیمگیریها برای آیندهی منطقه خواهد نشاند؟ تعادلی عقلانی میان شرق و غرب، و قدرتهای قدیم و جدید.
راه نخست، پیوستن به جرگهی روسای جمهور پشیمانِ ایران است؛ و راه دوم، گشودن مسیر آینده و بازسازی اقتصاد و رفاه ملت و تثبیت قدرت ایران در منطقه و جهان.
جناب آقای رییسجمهور
مصلحتِ کشور انتخاب راه دوم است. پس در آغاز راه و در جهت رعایت آداب دیپلماتیک، همچون تسلیت آمریکا در خصوص رییسجمهور پیشین:
در یکی از سخنرانیهایتان پیروزی آقای ترامپ را تبریک بگویید؛ سخنگوی دولتتان نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا ابراز امیدواری نماید؛ و کنترل روابط ایران و آمریکا را خودتان در دست بگیرید.
با توجه به علاقهی رییس جمهور آتی آمریکا، به تبدیل شدن به رونالد ریگانِ آمریکا در قرن ۲۱، قدرت بالا و متمرکز او که در آمریکا کمتر روی میدهد، و افتخار حل مشکلات ۴۵ سالهی ایران و آمریکا برای هر دو رییسجمهور، تنها راه کشور این است که راهبردی نوین جهت حل جامع مشکلات فیمابین طراحی و اجرا نمایید. چراکه شهامتِ ترامپ در تغییر، امکان تبدیل تفاهمات به مصوبات سنا در آمریکا، و تمرکز قدرت در دست جمهوریخواهان؛ وضعیت «ایران و آمریکا» و منافع ایران در منطقه را در «بزنگاهی تاریخی» قرارداده است.
وضعیتِ تاریخیِ «حالا یا دیگر هیچ وقت»؛ و اینکه شهامت، شهامت میطلبد!
انتهای پیام