چرا بچهت را تربیت نمیکنی؟ میترسم دچار تروما شود

نگار فیضآبادی، انصاف نیوز: کلیپی در اینستاگرام منتشر شده است که خانمی میگوید: «اشکالی نداره اگه بچهتون نمیخواد به دایی و عموش سلام کنه.» چیزی که این روزها باعث شده عدهای فکر کنند دهه هشتادیها «گستاخ»اند و دهه نودیها هم مدل خودشان از دست رفتهاند، احتمالا به نبودِ تربیت و فرزندپروری برمیگردد.
پدر و مادرهایی که عمدتا خودشان دهه پنجاهی هستند و با زور و باید تربیت شدهاند، حالا بچهها را به حال خودشان گذاشتهاند تا دچار «تروما» نشوند! بماند که اصلا نمیدانند تروما چیست و فقط یک چیزی به گوششان خورده است.
از طرف دیگر این توصیهی تکراری و مبهم به والدین که سعی کنید دوستِ بچههایتان باشید هم باعث شده پدر و مادرها بخواهند از نقش والدگری فاصله بگیرند. این وسط نه معلوم است منظور از رفاقت با بچهها چیست و نه اینکه تربیت چه اشکالی دارد که بعضی از والدین از آن گریزان هستند؟
مشکلات اقتصادی هم مزید بر علت شده تا برخی از والدین بگویند: «ما صبح تا شب اینقدر مشغولیم که دیگه وقت نمیکنیم به بچهها برسیم.» که البته این هم توجیهیست تا برخی والدین از نقش و مسئولیتشان فاصله بگیرند. حالا اینکه همان پدر و مادرها چند ساعت در گوشی وقت میگذارند هم نکتهی مهمی است که باید به آن توجه کرد.
با هر ملاکی که در نظر بگیریم، کودک را باید تربیت کرد تا حتما بعضی کارها را انجام بدهد و سراغ یکسری حرفها و کارها هم نرود. اینکه همهچیز را مشروط به حوصلهی کودک کنیم، در نهایت ما را با کسانی مواجه میکند که هرچیزی وابسته به تمایل و سلیقهی شخصیشان است.
چطور میشود کسی ساعتها برای حیوان خانگیاش وقت میگذارد تا به او یاد بدهد کِی، کجا، چه کاری را چگونه انجام بدهد اما وقتی صحبت از تربیت بچهها به میان میآید، خودمان را به آن راه میزنیم که نباید با چارچوبهای مختلف جلوی دست و پای او را گرفت؟ (البته پت و کودک انسان نه از نظر ارزشی با هم قابل مقایسه نیستند.)
ما میتوانیم دربارهی شیوهی فرزندپروری نظرهای متفاوتی داشته باشیم و منتقد والدگری خشن و مستبدانه باشیم اما اصل ماجرا یعنی «تربیت» نباید به هیچ وجه زیر سوال برود.
بعضی از والدین با این توجیه که «الان که بچهس عقلش نمیرسه» به فرزندشان چیزی نمیگویند اما چند سال بعد وقتی همان فرد بزرگسال شده است، میگویند: «دیگه الان که سن یادگیریش گذشته و باید از بچگی یاد میگرفت!» اینها توجیههای غیرمسئولانهای هستند که درنهایت باعث شکلگیری جامعهای میشود که هر کسی فقط و فقط به فکر خودش است تا مبادا آب در دلش تکان بخورد!
اگر میبینیم بعضی از دهه هشتادیها خواهان مرزهای بیشتری هستند و برخی از دهه نودیها هم از نه شنیدن خوششان نمیآید، شاید دلیل اصلیاش به خود پدر و مادرهایی برگردد که اعتقادی به تربیت فرزندشان ندارند و تا وقتی تربیت اصولی وجود ندارد، نتیجهاش میشود همین چیزی که امروز منتقدش هستیم.
انتهای پیام




