حالا زمان جوانگرایی است
«محسن عموشاهی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی زمان جوانگرایی مدیریتی نوشت:
پنجمین دوره انتخابات شورای شهر با همه فراز و فرودهایش به پایان رسید. فراز و فرودهایی که بیش از همه در فرایند بستن لیست خود را نشان داد. اعتراضهایی که در آن زمان آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. مبنای همه اعتراضهای گفته شده، عدم وجود شفافیت در فرایند تدوین لیستهای انتخاباتی بود. بی گمان شفاف کردن این فرایند به افزایش اعتماد نیروهای مردمی و ستادی جریان اصلاحات یاری خواهد رساند.
مستقل از عدم وجود شفافیت، جوانان و زنان، ناراضیان بزرگ این فرایند بودند. بر اساس فرایند از پیش تعریف شده قرار بر این بود که ۳۰ درصد سهمیه هر لیست به زنان و ۳۰ درصد آن به جوانان اختصاص یابد. این ضابطه، که در عمل اجرایی نشد موجب نارضایتی بیش از پیش زنان و جوانان، از بزرگان جریان اصلاحات، به خصوص در شهرستانها، شد. استدلال مخالفان تخصیص سهمیه، نبود تجربه و تخصص کافی در میان اکثریت جوانان و زنان بود. استدلالی که به تنهایی اشکالی نداشت.
مشکل از آنجایی آغاز میشود که هیچ یک از بزرگان جریان اصلاحات به این سوال جواب مشخصی نمیدهند که چرا زنان و جوانان، فاقد تجربیات لازم در نهادهای دولتی و عمومی هستند؟
زنان به عنوان نیمی از فعالین جامعه در طول این سالها همواره امکان حضور برابر با مردان را نیافتند. روندی که در هشت سال دولت احمدی نژاد پیگیری شد، منجر به پذیرش جنسیتی و استخدام جنسیتی در دانشگاهها و ادارات دولتی شد.
جوانان اصلاح طلب نیز در طول دولتهای نهم و دهم همواره به بهانههای گوناگون از حضور در نهادهای دولتی و عمومی منع شدند. بهانههایی که عمدتا ربطی به تخصص جوانان نداشته و در برگیرندهی چالشها و اختلاف نظرهای سیاسی بود.
در نتیجهی موارد مذکور، زنان و جوانان اصلاح طلب از بدنهی نهادهای دولتی و عمومی حذف شدند. حذفی که باعث شد آنان به سمت ادامه تحصیل و فعالیت در بخش خصوصی سوق داده شوند. خروجی این فرآیند برای زنان و جوانان اصلاح طلب چندان نامطلوب نبود. درصد بالایی از این دو قشر توانستند مدارج بالای تحصیل را در دانشگاههای خوب طی کنند. در کنار آن نیز در بخش خصوصی مشغول به کار شده و عملکردی مناسب از خود به جای گذاردند.
در مقابل افراد دارای تجربه بالا در جبههی اصلاحات روز به روز مسنتر شدند. به دلیل محدودیتهای گفته شده نیروی جوان نیز امکان کسب تجربه در نهادهای عمومی و دولتی نیافته و در نهایت میانگین سنی نیروهای با تجربهی جریان اصلاحات بالا و بالاتر رفته است. شواهد نشان میدهد که دولت اول حسن روحانی نیز نتوانسته به این مطالبه پاسخ دهد. استدلال دولت، شرایط ویژه کشور و عدم امکان سعی و خطا بود. نتیجهی استدلال این بود که در ایام انتخابات یکی از جدی ترین انتقادات به دولت، تیم مسن مدیریتی بود.
اینک و با توجه به نتایج به دست آمده میبایست توجه بیشتری به این قشرهای محذوف ولی مستعد شود. زنان و جوانان اصلاح طلب در عمل و در طول ۱۲ سال اخیر توانستهاند گلیم خود را از آب بیرون کشند. اما نبود تجربهی کار در نهادهای عمومی و دولتی موجب شده تا از ساختار تصمیم سازی، نظارتی و اجرایی کشور دور بمانند.
نتیجهی آن نیز موجب خواهد شد که جریان اصلاحات در درازمدت فاقد نیروهای موثر در سیستمهای عمومی و دولتی باشد. به عبارت دیگر، امروز بزرگان جریان اصلاحات میبایست برای جذب این دوقشر فراخوان دهند تا بتوانند به حیات سیاسی خود ادامه دهند. وگرنه جریان اصلاحات روز به روز پیرتر و غیر موثرتر خواهد شد. کسب موفقیت در انتخابات شوراهای شهر و روستا میتواند به عنوان بهترین و اولین فرصت در جهت رفع این نقیصه باشد.
شوراها و شهرداریها میتوانند به پایگاهی مناسب برای جذب، پرورش و توانمندسازی زنان و جوانانی که تا امروز حذف شدهاند تبدیل شوند. این سیاست در راستای شعار دولت صد درصدی، کسانی را که تا به امروز حذف شده بودند، دوباره جذب خواهد کرد. این رویکرد موجب تزریق نیروی جوانی و حذف رخوت از بدنه نهادهای عمومی و دولتی شده و باعث تربیت نسلی نو خواهد شد. نسلی که اگر پرورش داده نشود، روزهای سختی برای کشور رقم خواهد خورد.
انتهای پیام
گدايي راي از بي بند و بارهاي فرهنگي جامعه اسلامي
مشکل سر راه جوانگرایی در کشور ما این است که بازنشستگی شخصیت ها تنها در ید قدرت جناب ملک الموت است . بر همین اساس وقتی این عزیزان که ظاهرا تنها سرمایه های اسلام هستند امروز حرفی میزنند و فردا حرفی مغایر آن ، معاندان حمل بر فرصت طلبی میکنند ، در حالیکه ناشی از فراموشی است که عارض بر این بزرگان شده است !