پیام عبدالله نوری در پی حمله تروریستی چهارشنبه
«عبدالله نوری» فعال سیاسی اصلاح طلب و وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی، در پیامی در پی فاجعه تروریستی روز چهارشنبه، هفدهم خردادماه ۱۳۹۶، واکنش نشان داد.
به گزارش انصاف نیوز، آقای نوری نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً»
فاجعه ی اسفناک تروریستی هفدهم خردادماه ۱۳۹۶، که قربانی و مجروح شدن جمعی از هموطنان عزیز و بی گناه را در پی داشت، موجب تأثر و تألم فراوان گردید. اینجانب ضمن عرض تسلیت و اظهار همدردی با بازماندگان داغدیده، نکاتی را متذکر می گردم:
۱ - ارزش جان یک انسان، به تعبیر قرآن، گویی معادل با ارزش جان همه ی انسان هاست و نباید کوچک شمرده شود.
۲ – هرچند مردم عزیز ایران، اقدامهای شوم تروریستی را بارها تجربه نموده، شهیدان بسیاری در این راه تقدیم کرده اند، ولی این اقدام، در نوع خود کم نظیر و نیازمند تامل و بررسی جدی تر است و بی توجهی به این امر، می تواند زمینه ساز فجایعی تلخ تر باشد که امنیت ملی را در معرض تهدید و خطر قرار دهد. امید که با پیگیری جدی ریشه ها و علل این فاجعه، از تکرار آن جلوگیری شود.
۳ – متاسفانه برخی به جای تأمل در ریشههای این فاجعه، آن را بهانهای برای حمله به دولت قرار داده و ضعف دستگاه اطلاعاتی دولت و یا سیاست تنش زدایی او را عامل آن دانسته اند. برخی دیگر آن را ناشی از ضعف سپاه پاسداران و اینکه بجای تلاش در حیطه وظایف خود به کارهای دیگر پرداخته است، میدانند. در چنین شرایطی آیا بهتر نیست به جای متهم ساختن یکدیگر، با نقد منصفانه و در راستای منافع ملی، برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی گام برداریم؟
۴ – امروز، افراطی گری در شکلی به ظاهر مذهبی، بزرگ ترین تهدید برای جهان است و مبارزه با آن نیازمند توجه به خاستگاه و ریشه های آن است. به نظر می رسد سرچشمه جریان های افراطی را در عوامل زیر می توان ردیابی کرد:
الف – رویکرد ظاهرگرایانه و سطحی به متون دینی بدون توجه به روح و گوهر آموزه های دینی که با تعصب و مطلق نگری همراه است. تبیین و نقد مبانی فکری این جریان، وظیفهی اندیشمندان مسلمان به ویژه علماء اهل سنت است که می تواند از گرایش نسل جوان به آن جلوگیری کند.
ب – رفتار نابرابر و تبعیض آمیز برخی دولت های برخوردار، با مسلمانان به ویژه مهاجران، که موجب بحران هویت و گرایش به افراطی گری در نسل جدید و جوان شده است.
ج - رفتار متعصبانه، خرافاتی، تبعیض آمیز و گاه توهین آمیز نسبت به باورهای مذهبی اهل سنت در میان برخی از شیعیان، که می تواند بهانه ای برای حرکتهای افراطی فراهم آورد.
د – در کنار همه این عوامل، نمی توان نقش اسراییل را نادیده انگاشت. به اعتقاد من، اسراییل بیشترین بهره را از وجود تروریسم می برد و هرگز نمی خواهد ترور و تروریسم که باعث خونریزی میان مسلمانان است و در اروپا هم (بجای زشت نشان دادن چهره اسراییل) موجب زشت نشان دادن چهره اسلام شده است، از میان برود. به نظر میرسد رفتار دولت فعلی امریکا هم بیش از اینکه در جهت تقابل با ترور و تروریسم باشد، در جهت منافع اسراییل است.
۵ - مشکل افراطیگری، با خشکاندن ریشهها و سرچشمههای آن امکان پذیر است و تنها از راه برخورد نظامی و استفاده از سلاح، قابل حل نیست. دستیابی به این هدف، افزون بر عزم جدی در بین کشورهای اسلامی، نیازمند ایجاد اجماع جهانی است و در این راستا تدابیر صحیح و هوشمندانه جهت کاهش تنشهای منطقهای و بینالمللی، ضرورت دارد. باید با رایزنیهای گسترده و بهبود و گسترش روابط با همسایگان و کشورهای منطقه و نه افزایش تنش و تخاصم، ضعفها را جبران و نقیصهها را برطرف کرد.
۶ - در داخل کشور نیز، نیاز به ارزیابی و رسیدگی جدیتر به مسایل گوناگون اقوام و مذاهب با حضور خود آنان است تا با بررسی و توجه به خواستهای قانونی آنها، هرگونه بهانه و یا توجیهی که موجب پیوستن برخی جوانان به گروه های افراطی میشود، گرفته شود.
۷- جریانات و افرادی که در کشور، به دسته بندی و یا درجه بندی شهروندان می پردازند و در آتش اختلافات ملی، مذهبی می دمند و اقدام به خودی و غیرخودی کردن شهروندان می کنند و از تفاهم و گفتگوی ملی و تالیف قلوب بیمناک هستند، بدانند که مستقیم، امنیت ملی ایران و اتحاد و همبستگی ملی را نشانه رفته اند، چرا که بهره ی اصلی از این مناقشات و خصومت ها را، جریان های تروریستی، ضدانقلاب و ضدمردم می برند.
انتهای پیام