«منافقین مردهاند چون منفورند»
«علی شکوهی» روزنامه نگار در یادداشتی در روزنامهی «اعتماد» با عنوان «منافقین مرده اند چون منفورند» نوشت:
✅ از سال ٦٠ كه خيانت رسمي منافقين به انقلاب آغاز شد تا همين چند روز قبل كه در پاريس گردهمايي برگزار كردند، هيچ برگ قابل دفاعي در پرونده عملكرد اين جريان وجود ندارد و اين واقعيتي است كه تقريبا تمامي جريانهاي سياسي ايراني – خواه طرفدار نظام و خواه مخالف جمهوري اسلامي – بر سر آن توافق دارند. بعد از انفجار حزب جمهوري اسلامي با استفاده از شبكه نفوذ، ترور سران نظام و مسوولان درجه اول انقلاب با هدف «زدن سر نظام» در دستور كار منافقين قرار گرفت. آنان تصور ميكردند با ترور تعدادي از رهبران و مسوولان نظام ميتوانند قدرت را به دست بگيرند اما چنين نشد و از آن پس با هدف «زدن سرانگشتان نظام» ترور مردم عادي كوچه و بازار كه هوادار نظام بودند در برنامه آنان قرار گرفت. كار اين ترورهاي كور به جايي رسيد كه حتي «سيكهاي هندي» ساكن تهران هم به خاطر آن عمامههايي كه بر سر داشتند و به تصور اينكه روحاني و آخوند هستند، ترور شدند.
✅ بعد از شكست نظامي منافقين در داخل، براي سازمان چارهاي نماند جز اينكه اصل تشكيلات خود را از ايران خارج كند و چنين شد كه منافقين به فرانسه و از آنجا به عراق رفتند و سرنگوني جمهوري اسلامي را با مشي مسلحانه و با تكيه بر حمايت خارجيها پي گرفتند. آنان در اين مرحله به اين نتيجه رسيدند كه بايد سراغ دولتهايي بروند كه با جمهوري اسلامي مشكل دارند و منافع آنان با ايران در تعارض است و ميشود روي حمايت آنان در درازمدت حساب باز كرد و به همين دليل با صدام به مصالحه رسيدند تا در سرنگوني جمهوري اسلامي با عراق همكاري كنند. از آن پس «ارتش آزاديبخش» منافقين به ابوابجمعي ارتش عراق تبديل شد.
✅ عراق در اين مرحله اقداماتي مانند شناسايي مواضع نظاميان ايران، تخليه اطلاعاتي ايرانيها و لو دادن عمليات طراحي شده از سوي ايران، به اسارت در آوردن سربازان ايراني و بازجويي از اسرا، سركوب مخالفان صدام در شهرهاي كردنشين، دادن اطلاعات دقيق از محل موشكباران شهرهاي ايران، زدن شهرهاي ايران با خمپاره و… را به منافقين سپرد و همين امر موجب شد كه نفرت عمومي از رجوي و دار و دستهاش به يك امر فراگير تبديل شود زيرا هيچ ملتي نميپذيرد كساني در كنار دشمنان متجاوز قرار بگيرند و عليه كشور و مردم خودشان بجنگند و باز هم انتظار حمايت شدن از سوي مردم داشته باشند. به خصوص آنكه بعد از رفتن از عراق هم جز خيانت و كسب اطلاعات از مراكز هستهاي و همكاري با اسراييل و امريكا در تحريم هستهاي ايران و احتمالا مشاركت در ترور دانشمندان هستهاي و… از منافقين مشاهده نشده است.
✅ تلاش ديگري كه منافقين از زمان رفتن از ايران انجام دادند، تعامل با دولتهاي غربي براي جلب حمايت دولتها و احزاب و سياستمداران ضدجمهوري اسلامي در جهان بود. آنان سراغ محافل امريكايي و انگليسي و فرانسوي و حتي اسراييلي رفتند تا همه آنان را قانع كنند كه سرنگوني جمهوري اسلامي بايد به يك خواست جهاني تبديل شده و بر سر آن در سازمان ملل توافق ايجاد شود. براي منافقين بهترين فرصت زماني ايجاد ميشود كه در ايران افراد تندرو و افراطي ميداندار شوند و با شعارهاي بيپشتوانه و پوچ، عامل همگرايي و وحدت در ميان همه دولتها و مجامع جهاني باشند. منافقين هميشه از روي كار آمدن جريان اصلاحطلب و اعتدالگرا ناراضي هستند چون باور دارند كه با حاكميت آنان ديگر نميتوان «ايرانهراسي» كرد. در آن صورت مناسبات دولتهاي غربي هم با جمهوري اسلامي بهبود مييابد و حتي ممكن است براي فعاليت منافقين در امريكا و اروپا هم محدوديت ايجاد شود.
✅ اكنون منافقين با روي كار آمدن ترامپ در امريكا و با توجه به صفبندي سياسي ايجاد شده در منطقه خاورميانه و از جمله با تشديد تعارضات ميان ايران و عربستان و نيز با تند و غيراخلاقي شدن مناسبات نيروهاي سياسي درون جبهه انقلاب، اميدوار شدهاند كه شايد دوباره بتوانند اهداف ترسيم شده عليه جمهوري اسلامي را پي بگيرند و بار ديگر از حمايت غرب برخوردار شوند. برگزاري نشست چند روز قبل در پاريس با اين هدف صورت گرفت كه قدرت منافقين بيشتر از ديگر گروههاي ضدانقلاب در خارج كشور نشان داده شود و دولتهاي بيشتري به صورت ضمني يا صريح از منافقين اعلام حمايت كنند ولي معلوم است كه اين جريان در داخل كشور فاقد پايگاه مردمي است و از نظر مردم ما مرده است.
✅ در اين ميان نوع برخورد صدا و سيما و برخي عناصر خاص با مساله منافقين قابل تامل است. اين روزها در بخشهاي مختلف خبري و برخي برنامههاي صدا و سيما سعي شد كه ميان اقدامات منافقين با برخي از منتقدان و معترضان در داخل ارتباط ايجاد شود و در اين زمينه ادعاي مريم رجوي درباره نقش منافقين در حوادث سال ٨٨ بزرگنمايي شد. ادعاي منافقين براي پررنگ كردن نقش خود در آن حوادث و با هدف بزرگ و مهم جلوه دادن منافقين مطرح شد و طبعا مسوولان سياسي و رسانهاي ما نبايد در دام منافقين بيفتند و آن ادعاهاي گزاف را باز هم بزرگتر كرده و به خورد مردم بدهند. اين كار شايد دستاورد كوتاهمدت داشته باشد اما تبليغ منافقين است. ما هم همان عبارت مشهور را در اين مقطع تكرار ميكنيم كه «تهمت بيديني و همراهي با قدرتهاي بيگانه مستكبر و افراد بدنام و جريانهاي منحوسي چون منافقين به فرض آنكه به حذف فيزيكي تعدادي از خدمتگزاران به اسلام و مردم منتهي شود، ناشي از چشم بستن به ماهيت مشكلات ملي كشور است. من بهعنوان يك دلسوز ميگويم منافقين با خيانتها و جنايتهاي خود مردهاند شما براي كسب امتيازهاي جناحي و كينهورزي آنها را زنده نكنيد».
انتهای پیام