خرید تور تابستان

توصیه کلیدی «حاج قاسم» به من و شما

«محسن مهدیان» فعال اصولگرا در یادداشتی تلگرامی با عنوان «توصیه کلیدی حاج قاسم به من و شما» نوشت:

لابه لای توصیه‌های اخیر حاج قاسم سلیمانی، یک جمله‌ی کلیدی وجود داشت که برای من وشما است؛ درس آموز و آموختنی.

تعبیر حاج قاسم چنین بود: «سینه سپاه برای مردم سپرست. برای ما بالا و پائین شهر فرقی نمی کند».

📍 از این جمله چه برداشتی داریم؟ اینکه سپاه وظیفه‌ی امنیت مردم را برعهده دارد و طبیعتا نباید بین مردم فرق بگذارد؟ چون پای امنیت وسط است همه‌ی مردم یکی‌اند؟ امنیت را چه چیز تعریف می‌کنیم؟ فقط مقابله با هجمه‌های نظامی؟

جمله‌ی دیگر حاج قاسم پاسخ به این سوالات است؛ وقتی «تضعیف ارزش»ها را هم «هجمه» می‌بیند و می‌گوید: «اینجا رابطه‌ی حزب اللهی با حزب اللهی موضوعیت ندارد و بلکه رابطه‌ی حزب اللهی با غیرحزب اللهی اهمیت دارد».

📍 این جمله‌ی حاج قاسم سرفصل دهها جلسه‌ی آسیب شناسی است.

سوال اساسی اینست که رابطه‌ی انقلابی‌ترها با مردم به چه نحوی است؟

جریان انقلابی سالهاست «محفلی» و «گعده‌ای» شده است و «ذوقی» رفتار می‌کند. یعنی چی؟ یعنی عمده‌ی فعالیتش در نسبت با رفقا و هم فکرانش تعریف می‌شود تا مردم. این آسیب جدی، از جریان انقلابی یک «گعده سیاسی» ساخته است. انقلابی ما خواسته و ناخواسته جایی ورود می‌کند که بیشتر «حظ گفتمانی» ببرد، نه اینکه باری از روی زمین انقلاب بردارد.

📍 نتیجه‌ی این آسیب جدی چیست؟ نتیجه‌اش «محفلی زیستن» است؛ «زندگی»اش را جدا می‌کند و «شهرک» می‌سازد. «سینما و جشنواره»اش را جدا می‌کند و وارد «رقابت» نمی‌شود. پارک و رستورانش نیز. مدرسه و کلاس زبانش هم و قس علی هذا.

البته این محافل اگر برای «برهم افزایی» و انجام ماموریت‌های مهمتر در میان مردم باشد، توصیه می‌شود. ولی اگر قرار بر محفلی زیستن و جدا شدن از متن مردم باشد، همین می‌شود که قدرت «هم زبانی» و «همدلی»اش را از دست می‌دهد.

📍 اثر سیاسی این محفلی زیستن چیست؟

1⃣ اولین اثرش این است که قدرت و زندگی‌اش را از مردم نمی‌بیند. رای بیاورد و نیاورد، سرکار است. مردم اقبال کنند یا نکنند، فیلمش را می‌سازد. مخاطب بخرد یا نخرد، نشریه‌اش منتشر و سایتش بروز می‌شود.

2⃣ اما اثر دوم مهمترست. اثر دوم اینست که قدرت و توان ترجمه‌ی ارزش‌های انقلاب به زبان طبقات مختلف اجتماعی را از دست می‌دهد. «آتش به اختیار» را متوجه می‌شود اما از «کار فرهنگی تمیز» عبور می‌کند. «داد زدن» را دوست دارد اما «آتش بس» در امور فرعی را بر نمی‌تابد.

📍 راهبرد اصلی جریان انقلاب، تبدیل و ترجمه‌ی ارزش‌های انقلاب به زبان مردم است. اما زیست سیاسی محفلی، باعث «ندیدن دیگران» می‌شود. ندیدن هم در بلند مدت منجر به «عدم شناخت» می‌شود؛ لذا «بدفهمی مردم» را «دشمنی» تلقی می‌کند و گارد تهاجمی می‌گیرد.

🔴 در نهایت هم به این نتیجه می‌رسد، کار انقلاب را بدون مردم جلو ببرد. هرچند رهبری هست و اجازه نمی‌دهد و تذکر می‌دهد که؛ «صندوق رای فصل الخطاب است و اولویت انقلاب مشارکت حداکثریست. پس بروید با مردم کار کنید».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا