دوئل لاریجانی و جهانگیری در 1400

«علی نظری» نمایندهی مجلس ششم در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دوئل لاریجانی و جهانگیری در 1400» نوشت:
آیا اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری (1400) در مصاف با یکدیگر قرار خواهند گرفت؟
از روز 12 مرداد با تنفیذ رای ملت توسط رهبری دوره دوم ریاست جمهوری روحانی آغاز شد.
طبق اخباری که از گوشه و کنار و بویژه محافل نزدیک به دولت شنیده می شود، در درون دولت دوازدهم دو طیف اصلاح طلب و اعتدالی متمایل به اصول گرایان معتدل از حالا برای خرداد 1400 دورخیز کردهاند.
تجربهی سی و چند ساله نشان داده است که معمولا دولتهای ما در دورهی دوم آبستن حوادثی میشوند که رقم زنندهی سرنوشت جناحهای سیاسی در دولتهای بعدی بودهاند.
دولت هشت سالهی آیت الله خامنهای چون رییس جمهور وقت به مقام رهبری نائل آمد از این قاعده مستثنی بود.
دولت دوم مرحوم هاشمی که بر اثر فشارهای خاص جناح راست منفعل شد و مردم هم متوجه این پدیدهی خاص شدند، در اقدامی غیر قابل پیش بینی در انتخابات 76 به جریان راست نه بزرگی گفتند و جنبش اصلاحات به وجود آمد.
در سال 84 به علت عملکرد غلط اصلاح طلبان در منظومهی قدرت، بار دیگر مردم به اصلاح طلبان نه گفتند و اصول گرایان با محوریت احمدینژاد دولت را قبضه کردند.
در سال 92 طبق قاعدهی آسیاب به نوبت، تندروها در پایان دوران هشت سالهی احمدی نژاد از ملت کارت قرمز گرفتند، و ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدال گرایان به گردانندگی دو رییس جمهور قبلی با مدد از رای مردم اصول گرایان تندرو را از اسب قدرت پیاده کردند تا برخلاف انتظار، روحانی اعتدالی از صندوق 24 خرداد 92 بیرون آمد.
اکنون با استناد به این سیر تحولات دولتهای بعد از انقلاب میتوان حدس زد که در 1400 ما شاهد دوئل بین دو دیدگاه برجستهی سیاسی کشور نخواهیم بود.
بلکه برای نخستین بار پدیدهی سه قطبی در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری به وقوع خواهد پیوست.
یک ضلع این رقابت تندروها خواهند بود که با 16 میلیون رای از روحانی در 29 اردیبهشت شکست خوردند.
دو ضلع دیگر این مثلث را باید در اردوگاه اعتدالیون یافت.
شاخهی اصول گرایی معتدل جریان اعتدالیون با محوریت واعظی، نهاوندیان و نوبخت در صدد زمینه سازی برای ریاست جمهوری علی لاریجانی در 1400 هستند.
نقطهی قوت عمدهی این طیف حضور بلامنازع در پستهای کلیدی اقتصادی دولت دوازدهم است.
اما نقطهی ضعف عمدهی این طیف، عدم برخورداری از اقبال عمومی و رای آوری است.
معدل رای اصول گرایان معتدل در انتخاباتهای 84 و 92 بیش از دو میلیون رای نبوده است که نصیب علی لاریجانی و علی اکبر ولایتی شد!
در جریان انتخابات مجلس دهم از حوزه انتخابیه تهران دیدیم که علی لاریجانی برای اینکه دو نفر از عناصر خویش (بهروز نعمتی و کاظم جلالی) را به پارلمان بفرستد دست به دامان اصلاح طلبان شد، و وقتی این دو چهره در لیست امید قرار گرفتند به کسوت نمایندگی مجلس دهم دست یافتند.
اما طیف اصلاح طلب جریان اعتدالی که چهرههای شاخصی چون جهانگیری، زنگنه و حجتی را در کابینهی دوازدهم دارد، اگرچه این طیف بر دستگاههای اقتصادی موثری چون سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد احاطه و اشرافی ندارد، ولی دستگاههای حیاتی و درآمدزایی چون بخش انرژی و کشاورزی به عنوان موتور محرکهی این دولت را روحانی به اصلاح طلبان واگذار کرده است، اما دستگاههای تعیین کنندهی امور اقتصادی و معیشتی کشور همچنان در اختیار طیف اصول گرای معتدل دولت دوازدهم است.
نقطهی قوت طیف اصلاح طلب این دولت اقبال عمومی و قدرت جذب آرای تودهها در انتخابات است.
درخشش جهانگیری در مناظرههای انتخاباتی 96 و تحت حمایت سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان طبق تجربه توفیق صد درصدی لیست امید در مجلس دهم، خبرگان پنجم و شوراها برگ برندهی معتقدان به اصلاحات است.
طیف اصلاح طلب دولت دوازدهم در 96 امید وافری برای راهیابی کاندیدای اصلاح طلبان «اسحاق جهانگیری» به پاستور برای دوران پسا روحانی دارند.
به هر حال جریان اصول گرای معتدل مستقر در دولت فعلی از حالا روی رییس پارلمان زوم کردهاند و اصلاح طلبان هم قصد دارند تخم مرغهای خویش را در سبد معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم بچینند.
هرچند برخی از عقلای قوم بر نگارنده خرده بگیرند که طرح چنین مباحثی زود هنگام است و شاید تداعی شکاف در اردوگاه اعتدالیون است، اما عملکرد آقایان واعظی، نوبخت و نهاوندیان بر این مبنا بنیان شده است که رییس جمهور دورهی سیزدهم علی لاریجانی باشد.
هرچند که طیف حامیان اسحاق جهانگیری از چنین شکاف درون گفتمانی آزرده باشند و این دسته بندی صورت گرفته در دولت دوازدهم را برنتابند و ناخرسندی خویش به این استارت زود هنگام اطرافیان رییس جمهور را به نوعی اعلام کردهاند.
انتهای پیام




