نگاهی به سفرهای روسای جمهور ایران به آمریکا
روحانی پنج بار، احمدینژاد هشت بار و سایرین چهار بار. این تعداد سفرهایی است که روسای دولت جمهوری اسلامی ایران به نیویورک داشتهاند.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلاموالمسلمین حسن روحانی امروز (یکشنبه- ۲۶ شهریور) با همراهی وزیر امور خارجه و تعدادی از اعضای کابینه دولت، جهت حضور در هفتاد و دومین مجمع عمومی سازمان ملل تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد تا پنجمین سفر خود را به ایالات متحده در پنجمین سال ریاستجمهوریاش انجام دهد.
به گفته رئیس دفتر رئیسجمهوری، روحانی قرار است در این سفر کوتاه و فشردهی خود، علاوه بر سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، با ایرانیان مقیم نیویورک و جمعی از مسلمانان و نخبگان سیاسی این کشور دیدار داشته باشد. دیدار و گفتوگوی دو جانبه با تعدادی از روسای کشورهای مهم و همچنین انجام مصاحبه با اصحاب رسانه و مطبوعات از جمله دیگر برنامههای رئیسجمهور در حاشیه پنجمین حضور خود در مجمع عمومی سازمان ملل است.
روسای دولت ایران با احتساب این سفر تاکنون ۱۷ بار به نیویورک سفر کردهاند. اولین بار در مهر ۱۳۵۹ محمدعلی رجایی به عنوان نخستوزیر و رئیس دولت عازم نیویورک شد. البته سفر او نه برای حضور در مجمع عمومی بلکه برای شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. او به همراه هیاتی ۱۱ نفره به این سفر رفت و در جلسه شورای امنیت گفت: حضور ما در این شورا صرفا به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بهپاخاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از بابت خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیه خلقهای دربند است.
این سفر در حالی که تنها ۲۴ روز از تجاوز عراق به ایران میگذشت انجام شد و رجایی با اشاره به حمله صدام و حمایت شرق و غرب از رژیم بعث عراق تاکید کرد: در این جنگ تحمیلی، ایمان اسلامی و انقلابی مردم برنده واقعی و اصلی خواهد بود، نه آواکسهای آمریکایی و نه توپولوفهای روسی. این جنگ نه به خاطر اصلاح مرز بلکه برای نابودی انقلاب اسلامی بوده است.
از نکات حاشیهای جالب سفر شهید رجایی به نیویورک نشان دادن آثار شکنجه توسط او به خبرنگاران خارجی بود که نخستوزیر ایران برای نشان دادن شکنجههای ظالمانه رژیم شاه کفش و جوراب خود را از پا درآورد و آثار شکنجه را به خبرنگاران جهانی نشان داد.
بعد از شهادت رجایی و با به ریاستجمهوری رسیدن آیتالله سیدعلی خامنهای ایشان در سال ۱۳۶۶ یعنی شش سال بعد از ریاستجمهوری خود و هفت سال بعد از سفر رجایی راهی نیویورک شد و به عنوان اولین رئیسجمهوری اسلامی ایران در چهلودومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد. در آن زمان هفت سال از دفاع مقدس میگذشت و رئیسجمهور وقت هم محور اصلی نطق ۹۰ دقیقهای خود را روی جنایات عراق و حامیان شرقی و غربیاش متمرکز کرد. آیتالله خامنهای در سخنرانی خود، صدام را به هیتلر تشبیه کرده و خواستار استفاده از تجربه دادگاه نورنبرگ و طرح تنبیه عراق به عنوان متجاوز به منظور تضمین امنیت منطقه شد.
برشمردن اقدامات آمریکا برای مقابله با ایران، هشدار به مجمع عمومی سازمان ملل و افکار عمومی ملت آمریکا نسبت به خطر حضور نظامی دولت امریکا در خلیج فارس، درخواست برچیده شدن دو تبعیض ناروا در سازمان ملل یعنی حق وتو و عضویت دائم در شورای امنیت از محورهای دیگر سخنرانی رئیسجمهور وقت ایران در سفر به نیویورک بود.
در سال ۱۳۶۸ آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی به ریاستجمهوری رسید اما در طول هشت سال ریاست دولت خود هیچگاه به نیویورک سفر نکرد و وزیر خارجه او (علیاکبر ولایتی) در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل شرکت میکرد.
در سال ۷۶ سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور ایران شد. او یک سال بعد در بحران به شهادت رسیدن دیپلماتهای ایرانی در افغانستان و حضور طالبان در مرزهای شرقی ایران، با سفر به نیویورک در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد و در مقابل نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون، طرح گفتگوی تمدنها را مطرح کرد که با استقبال فوقالعادهای مواجه شد و علاوه بر تصویب در مجمع عمومی سازمان ملل ، سال ۲۰۰۱ هم از سوی سازمان ملل به نام سال گفتگوی تمدنها نامیده شد.
در این سخنرانی برای اولین بار رئیسجمهور وقت آمریکا (بیل کلینتون) جای خود را ترک نکرد و سخنرانی رئیسجمهور ایران را گوش داد. خاتمی سه سال بعد یعنی در سال ۸۰ برای دومین بار راهی نیویورک شد و باز از طرح گفتگوی تمدنها دفاع کرد.
تا پیش از محمود احمدینژاد روسای دولت ایران در طول ۲۷ سال تنها چهار بار به نیویورک سفر کردند، اما احمدینژاد از سال ۸۴ که رییسجمهور شد تا سال ۹۱ هر هشت سال عازم ایالات متحده شد و در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد.
احمدینژاد در اولین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل با نفی هولوکاست نام خود را در جهان بر سر زبان انداخت. او در همین سفر پیشنهاد تشکیل کمیته ویژهای را ارائه داد که گزارش جامعی درباره تدوین راهکارهای عملی خلع سلاح هستهای دنیا ارائه دهد و به غیرعادلانه بودن ترکیب شورای امنیت اعتراض کرد.
سفرهای هشت ساله او همواره حواشی زیادی به همراه داشت، از حضور تیم همراه عریض و طویل و بردن خانواده به نیویورک گرفته تا حواشی دانشگاه کلمبیا، از پیشنهاد مناظره با مسئولان آمریکایی درباره ۱۱ سپتامبر تا دیدار با تنها سه رئیس دولت (بولیوی، کومور و سوازیلند) در سفر آخر. او در نطق سال ۸۹ خود در شصت و پنجمین مجمع عمومی پیشنهاد داد سال بعد سال “انرژی هستهای برای همه و بمب هستهای برای هیچکس” نامگذاری شود و این دهه، دهه مدیریت مشترک جهانی باشد. البته این پیشنهاد برعکس پیشنهاد خاتمی به تصویب جهانی نرسید و از آن استقبال چندانی نشد.
در بیشتر سخنرانیهای احمدینژاد به خصوص در چند سال پایانی بسیاری از سران کشورهای دنیا در هنگام سخنرانی صندلی خود را ترک میکردند که این کار در واقع توهینی به ملت ایران به حساب میآمد اما احمدینژاد همچنان اصرار داشت به این سفرها ادامه دهد و تا سال آخر ریاستجمهوری خود عازم نیویورک شد تا در این زمینه رکورددار شود.
کمتر از دو ماه بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در سال ۹۲، رئیسجمهور جدید ایران عازم نیویورک شد. در اوج بحران هستهای، جهان با تغییرات صورت گرفته در ایران آماده بود تا سخنان رئیس دولت تازه ایران را بشنود. روحانی در همین سفر و نطق خود در مجمع عمومی پیشنهاد “جهان عاری از خشونت و افراطیگری” را مطرح کرد که همچون طرح گفتگوی تمدنهای خاتمی با استقبال جهانی مواجه و در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد. او در پایان همان سفر به پیشنهاد آمریکاییها تلفنی با رئیسجمهور وقت آمریکا صحبت کرد. گفتگویی که برخی آغازگر به نتیجه رسیدن توافق هستهای میدانند.
به هر حال روحانی در چهار سال گذشته نشان داده اگر قرار است سفرهایش به نیویورک از نظر کمی افزایش داشته باشد از نظر کیفی هم نسبت به هشت سال دولت احمدینژاد کیفیت بالاتری داشته و او در هر سفر خود با بسیاری از سران کشورهای بزرگ دنیا دیدار و گفتوگو میکند و گرههای دیپلماتیکی را باز میکند.
حالا روحانی در اولین سال دوره جدید ریاستجمهوری خود برای پنجمین بار عازم نیویورک شده است تا مانند چهار سال گذشته علاوه بر نشان دادن پیام صلح و دوستی ملت ایران به جهانیان، اقتدار جمهوری اسلامی را هم در سطح جهان نشان دهد. اقتداری که در بعضی مقاطع به خاطر برخی سوءمدیریتها زیر سوال رفته بود.
انتهای پیام