جنبش دانشجویی از دیروز تا امروز
ایمان جعفری، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی جنبش دانشجویی نوشت:
۱. چندی پیش سالگرد ۱۳ آبان بود. ۱۳ آبان، به روز مبارزه با استکبار جهانی معروف است و از سال ۵۸، آن را با «تسخیر سفارت آمریکا» میشناسند.
۱۳ آبان، علاوه بر تسخیر سفارت، حکایتگر ۲ واقعهی مهم دیگر نیز در تاریخ معاصر – تبعید امام خمینی به ترکیه در سال ۱۳۴۳ و حوادث ۱۳ آبان ۱۳۵۷- است ولیکن تسخیر سفارت و اتفاقات سال ۵۸ تأثیر بیشتری نسبت به موارد دیگر، بر فضای کشور داشته است و شاید به همین دلیل نسبت به آن دو اتفاق، اهمیت بیشتری دارد.
تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان، یکی از اتفاقات مهم و سرنوشت سازی بود که قطار انقلاب در ابتدای مسیرش تجربه کرد. عملی که گرچه خلاف عرف و قوانین جهانی به حساب میآمد ولیکن نتیجهی دخالتهای ۲۵ سالهی آمریکا در ایران بود و برای تحلیل و قضاوت آن، باید آن را با توجه به زمینههای تاریخی و اقتضائات زمانی خاص خودش، مورد بررسی قرار داد.
عملی که موجب شکسته شدن ابهت آمریکا و همچنین باعث وحدت ملی و تسکین روح ملت ایران شد. ملتی که وجودش پر از نفرت از آمریکا بود و از هر دریچهی وجودش، این نفرت نشت میکرد! ملتی که خاطرات تلخی چون ۲۸ مرداد ۳۲، کاپیتولاسیون، سنگ اندازی در ملی کردن صنعت نفت و… را فراموش نکرده بود.
افرادی که از دیوار سفارت بالا رفتند، خودشان نبودند، بلکه نمایندهی چنین ملتی بودند.
۲. جنبش دانشجویی یکی از عناصر محوری در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده و در تداوم آن نقش مهمی را ایفا کرده است. برای درک هر چه بهتر از آرمانها و اهداف جنبش دانشجویی لازم است تعریفی از جنبش ارائه شود.
جنبش یک حرکت دسته جمعی است که به صورت داوطلبانه و یا برنامهریزی شده، اتفاق میافتد و در صدد ایجاد تغییر یا تحول است. این تغییر و تحول میتواند دامنهی وسیعی را شامل شود، همانطور که دانشجویان پیش از انقلاب، خواستار ایجاد دگرگونیهای بنیادی سیاسی، فرهنگی و… در نظام پهلوی بودند و برای آن مبارزه میکردند.
در واقع جنبش دانشجویی کوشش و تلاش دسته جمعی دانشجوها است، برای رسیدن به اهداف و آرمانهای مشترک.
۳. دانشگاه و دانشجو به عنوان بخشی از اجتماع، همواره در جهت آگاهی بخشی اقشار مختلف، نقش اساسی و تعیین کنندهای داشته است. دور از انصاف است اگر بخواهیم نقش دانشگاه و دانشجو را در شکلگیری و پیروزی انقلاب و همچنین تداوم آن نادیده بگیریم.
از تظاهرات دانشگاههای تبریز و تهران در اعتراض به لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، اعتراض به حوادث ۲۸ مرداد، برکناری مصدق، اعتراضات آذر ماه سال ۱۳۳۲، به شهادت رسیدن سه تن از دانشجویان-که موجب شد این روز، روز دانشجو نام بگیرد-، تظاهرات دانشجویان شیراز در اعتراض به اقدامات غیر اسلامی مسوولان دانشگاه و نقش فعال آنان در ۱۵ خرداد ۴۲ گرفته تا تسخیر سفارت آمریکا، انقلاب فرهنگی، حضور فعال در جنگ تحمیلی و… همه و همه از فعالیتهای دانشگاه و دانشجو و نقش آن در پیروزی و تداوم انقلاب سخن میگوید.
۴. پس از گذشت سالها از دوران پر جنب و جوش دانشگاه و تأثیر گذاری این نهاد بر مسایل کشور، امروزه و در شرایط فعلی دانشگاه و دانشجو دیگر تأثیر قبلی خود را در جامعه ندارد.
دلایل متفاوتی برای این مهم میتواند وجود داشته باشد؛ از شرایط سیاسی گرفته تا بحرانهای مهمی چون پرهزینه بودن فعالیت سیاسی و تغییر گفتمان جنبش دانشجویی از کلید واژههایی چون چپ به راست، عدالتخواهی به آزادی خواهی و…
ولیکن یکی از دلایل و شاید مهمترین دلیل آن، سربازگیری احزاب سیاسی از فعالین دانشجویی و در حالت کلیتر، استفادهی ابزاری از دانشگاه جهت پیشبرد اهداف و منافع جریانات و جناحهای سیاسی است.
۵. یکی از مطالبات دانشجو در زمینهی صنفی است و در همین راستا، تجمعی در دانشگاه صورت گرفت و در مقایسه با تجمع اعتراضی وزیر علوم، استقبال بهتر و شایستهتری از آن شد؛ ولیکن موضوعی که موجب جنبش دانشجویی شد فقط مطالبات صنفی مانند تغدیه نبوده است.
موضوعی که موجب جنبش دانشجویی میشود دفاع دانشجو از مطالبات جامعه است؛ به بیانی دیگر دانشجو سخنگوی مشکلات اساسی جامعه بوده و باید باشد!
دانشجو باید به عنوان سخنگوی جامعه نقش ایفا کند و با تودههای مردم همراه باشد و یا حداقل به مشکلات قشر دانشجو بپردازد.
اگر بخواهیم به صورت بهتری سخن بگوییم، در واقع مطالبات دانشجویی، مطالبات صنفی – سیاسی است.
در قضیهی وزارت علوم، تجمعاتی به علت بی کفایتی وزیر علوم و ناهمسو بودن وزیر پیشنهادی با مطالبات دانشجویی، در کشور شکل گرفت. تجمعاتی با دلایل کاملاً واهی و بچگانه! کمتر دانشگاهی مانند دانشگاه تهران، اعتراضی اصولی و عقلانی انجام داد. اعتراضی که پشت پردهی جو رسانهای علیه وزیر علوم را هم افشا کرد.
به راستی در این فضایی که دانشجو ابزاری برای جناحها و افراد سیاسی شده است، کمتر کسی از صدها هزار دانشجوی بیکار سخن میگوید. در این فضایی که افرادی، دانشگاه را حیاط خلوت سیاسی خود میبینند، کمتر کسی از وزیر علوم برنامهای برای تقویت رابطهی بازار کار و دانشگاه میخواهد و انتظار دارد!
در این فضا که جنبش دانشجویی به سمت دولتی شدن پیش میرود، کمتر کسی از وزیر علوم برنامهای برای این وضعیت نا به سامان سیستم آموزشی میخواهد. سیستمی که برای دانشجو فقط و فقط کاغذی به نام مدرک به ارمغان میآورد.
حال تا زمانیکه مطالبات و اعتراضات دانشجویی در حالت صنفی بماند و یا مطالبات سیاسی آنها، اعتراضهای واهی و بچگانهای که پشت پردهی آن، استفادهی ابزاری از دانشجو باشد و دانشجو دانسته یا ندانسته، در جهت منافع احزاب و افراد خاصی از آسمان سیاسی کشور قدم بگذارد و تحت تأثیر جناحها قرار بگیرد، ماهیت بیداری دانشجویی شکل نخواهد گرفت.
انتهای پیام