روشنفکری دینی مرد، زنده باد روشنفکری دینی | محسن حساممظاهری
«محسن حسام مظاهری»، جامعه شناس و نویسندهی کتابهای «رسانه شیعه» و «فرهنگ سوگ شیعی»، در یادداشتی تلگرامی با عنوان«روشنفکری دینی مرد. زنده باد روشنفکری دینی» نوشت:
اگر از من بپرسید بزرگترین آسیب و ویرانی وقایع 88 چه بود، خواهم گفت «شکست پروژهی روشنفکری دینی». در سراشیبی تند وقایع آن سال، راهبران اصلی پروژهای که آهسته و پیوسته باید تا سالها بعد استمرار مییافت، به سودای سیاستورزی، تنگهی احد اصلاح فکر دینی را رها کردند و بیهوا پریدند وسط خیابانی که انتهایش یا جلای وطن بود یا خزیدن در لاک انزوا.
بررسی آثاری که چهرههای شاخص این جریان در سالهای پس از 88 تولید کردهاند، بهخوبی روند افول تولید فکری روشنفکران دینی را نشان میدهد:
از «عبدالکریم سروش» بهجز بحث نامنجسم «رؤیاهای رسولانه» حرف قابلتأملی نخوانده و نشنیدهایم. «محسن کدیور» بهجای استمرار پژوهشهای جسورانهی فقهیاش به یک فعال سیاسی اپوزیسیون تنزل یافته که امضایش را حتی پای بیانیه برگزاری رفراندم تغییر حکومت توسط سازمان ملل میگذارد. «عبدالعلی بازرگان» قرآنپژوهی را رها کرده و «مجتهد شبستری» هم گویا دیگر حرف تازهای ندارد.
کوچ روشنفکران دینی به میدان کنش سیاسی، یک بازنده داشت و چندین برنده. بازندهاش نسل جوان نواندیش دینی و بهخصوص طلاب جوان نوگرا بود و برندگانش یکی نظام سیاسی، و دوم جریانهای سنتی مذهبی و حوزوی و سوم روشنفکران غیردینی امثال سید «جواد طباطبایی» و «مصطفی ملکیان» بودند که در توافقی نانوشته با حکومت بهعنوان اندیشمندان جایگزین برکشیده شده و میداندار شدند.
پروژهی روشنفکری دینی که با نامهایی که برشمردم پیوند خورده بود، حالا دیگر به تاریخ پیوسته است. (شاید هم بشود گفت ظرفیت اثرگذاریاش همانی بود که محقق شد.) تلاش برای اصلاح اندیشهی دینی، اما هنوز ادامه دارد. توسط تلاشگرانی آرام و بیهیاهو و در غیاب راهبرانی که در هرولهی میان سیاستبازی و اندیشهورزی بودند و نهایتاً اندیشه را به مذبح سیاست قربانی کردند.
حال (با وامگیری از آن جملهی مشهور تروتسکی) باید گفت: «روشنفکری دینی مرد، زندهباد روشنفکری دینی».
انتهای پیام
آقای عزیر روشنگری دینی با روشنگری اتومبیل فرق دارد(می توان هر سال در موتور یا بدنه اش تغییراتی داد) روشنگری دینی در یک قرن در چند موضوع محدود صورت می گیرد .حافظ ملاصدرا و… تولید موضوعیشان بسیار محدود است.روشنفکر اغلب کارش تبیین و برداشت جدید است.مگر در مورد دین می توان جز انچه خداوند فرموده است تولید داشت.روشنفکران را با احتیاط می توان نقد کرد.
خود دین در چه وضعیتی است؟
نه فقط روشنفكران دینی و دینداران نو اندیش كه نخبه و روشنفكر سكولار،اقتصاد و فرهنگ وسیاست و هنر بعد از سال وبایی 88 چنان سرخورده شد كه هنوز كمر راست نكرده.
اگر سروشها و كدیورها در گیر و دار حوادث ناگوار سال 88 سكوت پیشه میكردند عده ای انتقاد میكردن عجب دینداران خموش و صوفی مسلكی و چه روشنفكرهای ترسو منفعلی كه در كنار مردم نه ایستادن.
بنظرمسیر قهقرایی جامعه ایرانی در مقابل افول فرضی جریان مذكور خیلی پر رنگتر بوده
بحث هایی که استاد مجتهد شبستری درانداخت برای چند دهه تفکر کنندگان حوزه دین را تغذیه خواهد کرد ، جامعه شناس عزیز ظاهرا اثار نواندیشان دینی تنها شماره میکند و نه مطالعه !
سخنان و نظریه پردازان بی تزکیه و تهذیب، بی ریشه اند و چون از مغز های غیر طاهر سرچشمه می گیرد، تا کنون مشکلی را از بشر حل که نکرده است. هیچ، باعث گمراهی و چه بسا کشتار انسان های زیادی هم شده است.بازی با کلمات و خلق نظریه های صد من یه غاز را همه بلدند برای عقده ای های خود بینی که حتی وحی الهی را هم زير سوال می برند یا با مغز کوچک زنگ زده شان تفسیر به رای می کنند یا نظریه های روشنفکران عقده ای غرب را با خوانش مسخره خود به خورد خلق الله می دهند و از آن طرف طرفداران آنها هم چون چیزی از حرفهایشان نمی فهمند یا آنها هم مغز طاهری ندارند، به به و چه چه کنان برایشان سوت و کف می زنند. غیر از گفتمان قرآن و اهلبیت ع و علمای مهذب عرفان ناب اسلامی و فقهای تارک دنیا، بقیه سخنان حرف مفت است و مایه وبال دنیا و آخرت.