آقایِ خاص و رفتار های ویژه
«غلامرضا بنیاسدی»، پیشکسوت مطبوعات خراسان، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی احمدی نژاد با عنوان «آقایِ خاص و رفتار های ویژه» نوشت:
عجیب پیچیدگیهایی دارد دنیای سیاست. غریب بالا و پایینی دارد این روزگار. چه عبرت آموز است ورقهای گذشته و امروز. این را میشود در فضای مجازی دید که جای سکوت هوشمندانه رسانههای رسمی را هم پر کردهاند بعد از موج آفرینی «آقای خاص» با نامه به رهبر انقلاب، و پیامد آن یادداشت جنابِ ایشان، برخی افراد به واکنش پرداختند از جناحهای مختلف اما موجی که باید در مقابل برمیخاست، اتفاق نیفتاد که تازه برخیها هم به توجیه بافتههای او پرداختند که قصدش فلان است و بهمان.
انگار دیگر مردم معنای کلمات را نمیفهمند و یا به واقع معنای کلمات برای آنها عوض شده است که در شیفتگی آقای خاص، در او هیچ نقصی را تصور هم نمیکنند. این سیاهه گفتار او را اگر کس دیگری بر قلم و زبان میآورد، چه میشد؟
اجازه بدهید یک خواهش بکنم بعد این مطلب، لطفا، بعد خواندن آن نامهی معروف، چشمانتان را ببندید و تصور کنید یک دهم این نامه را رییس دولت اصلاحات، نوشته است – همو که هرچه این آقا میتازد، برای او مانع اضافه میکنند – یا حتی بزرگی مثل مرحوم آیت الله هاشمی، نامهای از این دست تحریر کرده بود، آن وقت «تصور» میکنید چه بلوایی برپا میشد؟ – یادمان نرفته است ماجرای نامهی دردمندانه و آیندهنگرانهی سال 88 هاشمی در بارهی رفتار این جناب خاص، که با آن چه برخوردی کردند تریبون داران و رسانه داران- اما اگر قرار بود امثال ایشان چنین نامهای بنویسند- ماجرا چنین رقم میخورد که کفن پوشان، به میدان میآمدند، فریاد از در و دیوار برخی اماکن برمیخواست، فلان ستاد و بهمان جایگاه مردم را به خیابان میخواند و صاحبان تریبونها به فریاد میآمدند و فلان روزنامهها و رسانهها پر میشد از حرفهای آنچنانی.
کوچهها از آواز اسلام رفت و انقلاب رفت و حرمتها رفت و قانون زیر پا لگد مال شد و… بر خود میلرزید و فضایی میساختند که زمین را در آسمان بتند و کاری میکردند که بسیاری از به دنیا آمدن خود هم پشیمان شوند اما … اما امثال رییس دولت اصلاحات، تلخیها را با نجابت شیرین میکند و بعد هر منع و دشواری عهد خود را با انقلاب « تَکرار» میکند چنانه «آیت اللهِ مردم» همواره بر عهد خویش با انقلاب و نظام و رهبری ماند، اما این جناب آقا را حکایت متفاوت است چنانکه مواجهه با او هم متفاوت تر از هر تفاوتی است. برخی به سکوت برگزار میکنند و برخی خود را به کوچهی بی خبری میزنند و آنانی که سالها همه جوره، پشت جناب ایشان میایستادند و برای حمایتش اسلام و انقلاب و امام زمان و الهام خدا و…. را هم هزینه میکردند امروز جا را برای کودک درون خود باز میکنند که به میدان آید و بازی نوستالوژیک «که بود، که بود، من نبودم» را انجام دهد.
بله، ماجرایی شده است آن نامه و این یادداشت و کل فرایند رفتار این آقای خاص که مردم هر کدام از ظن خود به تحلیلش میپردازند و حرفها میزنند که همه میشنویم از این دست که این آدم چه در چنته دارد که چنین میتازد؟ بقیه را هم نگوییم بهتر است! البته برخی هم هستند هنوز که باز، نسیم میشوند و در شانهای مینشینند که زلف آن آقا را نوازش میدهد. کم هم نیستند این قبیل افراد که خواندن حرفهاشان مرا یاد سخنان یکی از فعالان پر سابقهی دنیای سیاست میاندازد که معتقد بود این جناب آقا نیرویی ندارد که او را و فقط او را قبول داشته باشند بلکه وجود او ماهیتی وابسته دارد که چون قلاب وابستگی باز شود، به سادگی به دره پرت میشود اما…
همان وقت هم معتقد بودم این تحلیل دقیق نیست و الان با اطمینان افزونتر میگویم آن آقا، نیروهایی دارد که فقط او را قبول دارند و لاغیر. این چیزی است که حتما باید در نگاه تصمیمگیران باشد که فضا را به سمتی نبرند که آن جناب میخواهد بلکه جوری رفتار کنند که مردم میخواهند. جوری نور بتابانند بر کوچههای اذهان که همه جا روشن و شفاف شود تا کسی دچار فریب، به وادی سرگردانی نرود. باری، آن نامه و نامهها و گفتارها و رفتارها را علاجی و برخوردی وفق قانون باید. قانونی که باید همه را به یک چشم ببیند و ترازویی داشته باشد که رفتار همه را به یک محک میسنجد.
بگذریم، برخی در خیال خام خود، ساعت شنی برای نظام و انقلاب پر کردهاند و به فضای خالی آن امید میبندند غافل از آنکه آنچه خالی میشود، شانس بازگشت آنان است نه انقلاب و نظام که ریشه در خون شهیدان دارد و خداوند به حرمت این خونهای پاک نسبت به آن غیرت دارد. همین غیرت هم باعث میشود خیلی از ماها را سرجایمان بنشاند نه جاهایی که در خیال خام خویش تصور کردهایم….
انتهای پیام
احسن
هر آنچه که از دل خواست بر دل نشیند
بالاخره از استان پهناور خراسان صدای دل انگیری بگوش رسید