خرید تور تابستان

نامه‌ی 30 تشکل دانشجویی به سید محمد خاتمی

نامه‌ی 30 تشکل دانشجویی اسلامی سراسر کشور به سید محمد خاتمی با عنوان «نامه‌ا‌ی از امروز برای فردا» در پی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم

خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!

سوره‌ی مبارکه‌ی رعد آیه‌ی 11

این نامه‌‌ای است از جوانانی در ابتدای راه که اگر هر فضیلتی نداشته باشند، فضیلت دوستداری عدالت، ایمان و آزادی را دارند؛ به پیری که به او اعتماد دارند و مطمئن هستند صدایشان را خواهد شنید. از دانشجویانی است که شاید دوم خرداد را در کودکی‌شان گذرانده‌اند و یا حتی در دوم خرداد 76 بدنیا نیامده‌بودند، امّا امروز تنها راه گذر از استبداد و اندک‌سالاری برای رسیدن به مردم‌سالاری را همان راهی می‌دانند که در دوم خرداد 76 آغاز شد. از طریق صندوق‌های رأی راهی را برگزیدیم که تنها ابزارها برای رسیدن به اهداف مقدس خود، عدالت، آزادی و دموکراسی را پرهیز از خشونت، حاکمیت قانون و اصلاحات تدریجی می‌دانست. نامه‌ای است از جوانانی که امروز بیش از هر زمان دیگر نگران ایران، این میراث اجدادی‌شان، هستند به بزرگی که بیست سال پیش از ایرانی برایمان صحبت کرد که مالکان اصلیش ایرانیان بودند، همه‌ی ایرانیان. از دانشجویانی است که برای اولین بار «زنده باد مخالف من» حق انتقاد و مخالفت‌شان را به رسمیت شناخت به پیری که امروز بیش از هر زمان دیگر امید دارند نقدهایشان را بشنود و به مخالفت‌هایشان پاسخ دهد.

آقای سید محمد خاتمی

سلام!

اکنون که این نامه را به رشته‌ی تحریر در می‌آوریم هرچند تن‌مان زخمی برخورد متحجرانه با اعتراضات مسالمت‌آمیزمان، قلبمان مملو از درد دربند بودن هم‌کلاسی‌هایمان، دانشگاهمان رنجور و بیمار از جور دشمنان و دل‌شکسته و دل‌آزرده از جفای دوستانمان و هموطنانمان، خسته و معترض به سلب آزادی و عدالت و رفاه از ایشان‌اند و با چشمانی نگران به درخت بالنده‌ی «امید» که سال‌ها پیش بذر آن را در وجودمان کاشتیم، می‌نگریم.

در 76 راهی را با انتخاب شما آغاز کردیم، انتخاب شما برای ما انتخاب شخص نبود انتخاب مسیر بود. انتخاب این بود که می‌توان از برگه‌های رأی هم تغییر به‌وجود آورد. در 78 که امیدمان را در دانشگاه‌ها سلاخی کردند هم مجلسی را برگزیدیم که گفتمانش به آزادیخواهی‌ما نزدیک‌تر بود. ایستاده‌ام چو شمع 80 تَکرار موفقیت‌ما بود. امّا روزگار گذشت و گذشت تا به 84 رسیدیم. ضعف‌های تاکتیکی و تشکیلاتی اصلاح‌طلبان، بادهای سردی را به وزیدن انداخت که خبر از آغاز زمستانی تاریک و طولانی برای میهنمان می‌داد. واپسگرایانی که در 8 سال حکومت تاریکشان نان را از سفره‌هایمان دزدیدند، برادران و خواهرانمان را به زندان افکندند و کشتند، قلم‌هایمان را سربریدند و روزنامه‌ها، فیلم‌ها و کتاب‌هایمان را مغول‌وار سوزاندند و عزت و سربلندیمان را در خارج از کشور خدشه‌دار کردند. داغ آن روزها هنوز بر سینه‌ی ماست. آزار دیدیم و ملامت کشیدیم امّا نمردیم؛ غافل بودند از رویش ناگزیر جوانه‌ها؛ قوی‌تر شدیم و مصمم‌تر بر ادامه‌ی راهی که آغاز کرده‌بودیم. در 92 نشان دادیم با عقلانیت و پرهیز از زیاده‌خواهی می‌توانیم حتّی از از زمستان سرد عبور کنیم. 92 موسم بهاری بود که در آن سوز سرد زمستان هنوز حس می‌شد و امروز در 96 باید دست بجنبانیم تا دوباره زمستان نیاید. در 96 ، حالا که به نظر می‌رسد در بن‌بست قرار گرفته‌ایم خوب است برگردیم و به پشت سر نگاه کنیم، عملکرد ما در طول این چهارسال چگونه بوده‌است؟

اول- شفافیت به منزله‌ی بزرگترین عامل ایجاد کننده‌ی اعتماد

اصلاح‌طلبان در طول این مدت از چه سخن به میان آورده‌اند و در عمل چه کرده‌اند؟ اصلاح‌طلبان همیشه از شفافیت برای مبارزه با فساد سخن گفته‌اند، عملکرد ایشان در طول این چهارسال چقدر شفاف بوده‌ است؟ کافی است توجه شما را به نحوه‌ی بسته‌شدن لیست‌هایی که برای انتخابات‌های مجلس یا شورای شهر از طرف شورای عالی اصلاح‌طلبان تهیه‌ می‌شود جلب کنیم. هر چند داستان رأی آوردن لیست‌های مختلف «تَکراری» شده‌است امّا نپنداریم که این موضوع تبدیل به قاعده شده‌است. مردم به هر نهاد و یا هر سازوکاری که شفاف نباشد و احتمال فساد در آن باشد در طولانی‌مدت اعتماد نخواهند‌کرد حتی اگر شما بخواهید با سرمایه‌ی اجتماعی خود برای این نهادها اعتماد بخرید. بگذارید شفاف‌تر با شما بگوییم، ما خواهان شفافیت درمورد عالی‌ترین نهاد تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان، شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، هستیم چه در مورد انتخاب رییس آن که توسط شما صورت گرفته‌است. چه در مورد تصمیماتی که در هر انتخابات توسط این شورا گرفته می‌شود.

دوم- بازگشت به انگاره‌های عدالت‌خواهانه

مسأله‌ی دیگری که عدم توجه به آن می‌تواند زمینه‌ساز بازگشت پوپولیسم شود، توجه نکردن به عدالت‌خواهی است. این موضوع باید برای مردم روشن شود که در چهارسال گذشته اصلاح‌طلبانی که به دولت یا مجلس راه یافتند برای از بین بردن اختلاف‌طبقاتی چه کرده‌اند؟ تا چه حد مسأله‌ی عدالت و توجه به اقشار محروم در گفتمان اصلاح‌طلبان وارد شده‌است؟ ریشه‌ی این مسأله را شاید بتوان در این دید که در تمامی این سالها اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه برای خود برنامه و رویکرد اقتصادی مشخصی تعریف نکرده‌اند، نتیجه حاکم‌شدن گفتمان اقتصادی‌ای می‌شود که در معادلات اقتصادی خود از علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی بهره‌ای نمی‌برد و بدون توجه به درد مردم برای اقتصاد نسخه می‌پیچد. نتیجه از یک‌سو اعتراضات به حق اقتصادی مردم است و از سوی دیگر رشد فقر که مادر مصائبی چون اعتیاد و فحشاست. جریان اصلاحات باید از مردمی که به درد و رنج آمده‌اند حمایت کند. در میان شعار های مردم ، بعضا شعار های مرتجعانه و تاسف برانگیزی شنیده می‌شد که فحوای آنها بازگشت سلطنت بود. جدای از آنکه چه سیاست‌های فرهنگی‌ای این بلای هولناک را بر سر حافظه ی تاریخی مردم آورده است، احساس بی پناهی زایدالوصفی در این قسم شعار‌ها محسوس است که حاکی از بحران شدید مرجعیت سیاسی شخصیت‌های اصلاح طلبی که زمانی دفترشان ملجأ آسیب دیدگان بود، است. با تعمیق این بحران، اختلاف بین روشنفکران اصلاح‌طلب و مردم محروم، روشن نیست چه جریان یا شخصی این جایگاه را پر کند و اگر احیاناً پوپولیست دیگری ظهور کند، ممکن است دیگر خرابی‌های به بار آمده توسط او تا ده‌ها سال قابل ترمیم نباشد. توجه دولت‌مردان و سیاست‌گذاران به حوزه‌های مختلف رفاه اجتماعی شاید بتواند مرهمی بر دردهای مردم ما باشد. توجه به نکاتی چون: ایجاد شغل‌های متناسب با توانایی‌های نیروی جوان کشور، ایجاد عدالت آموزشی در نظام آموزش و پرورش و دورشدن از کالایی‌سازی آموزش در سطح آموزش عالی، ایجاد مسکن برای اقشار کم درآمد که مشکلات اجتماعی و اقتصادی طرح هایی همچون مسکن مهر را به همراه نداشته باشد، توجه به تأمین اجتماعی و تقویت ساختار بیمه‌ای کشور، بهداشت و درمان کم هزینه برای اقشار محروم، سیاست‌گذاری برای مقابله با بحران آب و توجه به مسأله‌ی محیط‌زیست و توسعه‌ی پایدار.

سوم- توجه به جوانگرایی در ساختار مدیریت و تصمیم گیری

نکته‌ی مهم بعدی توجه به مساله‌ی انتقال قدرت و مسوولیت از نسل‌های اول و دوم انقلاب به نسل سوم می‌باشد. راه‌هایی مانند تعیین سهمیه برای جوانان در لیست‌های انتخاباتی شاید همچون مسکّن برای کوتاه‌مدت پاسخگو باشد امّا در طولانی‌مدّت پاسخگو نیست. راه‌حل تغییر طرز تفکر بی اعتمادی به جوانان است. هم‌اکنون شاهد آن هستیم که برای برخی افراد در چند منصب گوناگون به کار گرفته می‌شوند و هنوز از برخی بازنشستگان در مسوولیت‌های اجرایی استفاده می‌شود. باید درون سیستم‌های حکومتی‌ای که هم اکنون در دست اصلاح‌طلبان است و همچنین ساختارهای تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان سازوکارهایی جهت انتقال قدرت از سالمندان سیاسی اصلاح‌طلبی که با مقتضیات زمانه آشنا نیستند، به جوانان تعبیه شود و همچنین احزاب باید مسوولیت آموزش ایشان جهت گرفتن تصمیم‌های مهم را بر عهده گیرند. بدیهی است اگر رویه فعلی ادامه پیدا کند چند سال بعد جوانانی کار نیآزموده و پیرانی فرسوده خواهیم داشت که از عهده‌ی مسوولیت‌ها برنخواهند آمد. اصلاح‌طلبان باید شایسته‌سالاری و مبارزه با فساد موجود در تقسیم مسوولیت‌ها را از خود آغاز کنند.

چهارم- ترسیم کلان تصویر و تنظیم نقشه‌ی راه برای جنبش اصلاحات

پس از گشایش فضای کشور و بازگشایی احزاب این سوال مطرح است که احزاب اصلاح‌طلب تا چه اندازه برای ادامه‌ی مسیر برنامه‌ریزی داشته‌اند؟ آیا اصلاح‌طلبان هدف‌گذاری مشخص دارند یا کل فعالیت‌های آنان صرفاً معطوف به برگزیدن روش‌هایی تاکتیکی در هر انتخابات برای پیروزی در آن انتخابات می‌شود؟ بدیهتاً به نظر می‌رسد راه‌حل، تدوین برنامه‌های بلند و میان مدت با استفاده از متخصصین امور برای جلوبردن پروژه‌ی اصلاحات تدریجی است و مشخصاً اگر مردم از طریق احزاب، سازمان‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های دانشجویی بتوانند در تدوین این برنامه‌ها شرکت داشته باشند و همچنین با پتانسیل‌هایی که فضای مجازی و قدرت مردمی و سیاسی اصلاحات دارد این برنامه‌ها را به اطلاع اقشار مختلف مردم برسانیم، به مراتب یأس و سرخوردگی ایشان از اصلاحات تدریجی کاهش خواهد یافت چرا که اولاً اهداف کور و غیرقابل دسترسی برای آینده در نظر گرفته نخواهد شد و ثانیاً اصلاح‌طلبان در انتخابات‌‌های بعدی روش‌های تاکتیکی خود اعم از ائتلاف با جریانهای دیگر و یا بسته‌شدن لیست‌های انتخاباتی را در چارچوب این‌برنامه‌ها تعریف خواهند کرد.

در پایان می‌خواهیم یادآور شویم که چون پندار غلط «برای رهایی باید منتظر یک قهرمان بود» را از ذهن خود زدوده‌ایم، به نگارش این نامه دست زده‌ایم، برای ادامه‌ی داستان دنبال قهرمان نگشته‌ایم امّا سعی داشته‌ایم تمام آنان را که دل در گرو مهر این مرز و بوم دارند را یاری کنیم، انتقادات ما از این روست که تنها راه رهایی را اصلاحات می‌دانیم امّا اصلاحات را در قالب افراد نمی‌بینیم که اصلاحات را یک اندیشه و یک روش می‌دانیم. انتقادات ما از این روست که احساس می‌کنیم اگر اصلاحات از مسیر خود خارج‌ شد باید شهامت پذیرش انتقاد و پاسخگویی را داشته‌باشد. از این رو خواستار توجه جدّی شما به مسایلی هستیم که امروز دامن اصلاح‌طلبان را گرفته است و نتیجه‌ این مسایل می‌تواند عاقبت خوشی را برای ایران عزیزمان در بر نداشته‌باشد.

گمان مبر که به آخر رسید کار مغان

هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است
25 اسفندماه 1396
1.     انجمن اسلامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان گرگان(پردیس برادران)

2.     انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام علوم پزشکی زاهدان

3.     انجمن اسلامی دانشجویان تحول خواه دانشگاه صنعتی همدان

4.     انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اردکان

5.     انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی ارومیه

6.     انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم

7.     انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری

8.     انجمن اسلامی دانشکده پرستاری و مامایی علوم پزشکی قزوین

9.     انجمن اسلامی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی‌ قزوین

10. انجمن اسلامی رویش دانشجویان دانشگاه علم و صنعت

11. انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي جهرم

12. انجمن اسلامي دانشجویان دانشگاه شهيد مدنی اذربايجان

13. انجمن اسلامی دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه شهید بهشتی

14. انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس

15. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان

16. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

17. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف

18. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی قم

19. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مراغه

20. انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز

21. انجمن اسلامی دانشجویی علوم پزشکی اصفهان

22. تشكل اسلامي فرارو دانشگاه صنعتي جندي شاپور دزفول

23. تشکل فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه اسفراین

24. مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

25. مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری

26. مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر

27. انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران

28. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گرگان

29. تشکل اسلامی نسل نو دانشگاه قم(واحد خواهران)

30.تشکل اسلامی نسل نو دانشگاه قم(واحد برادران)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بهتر است انجمن های اسلامی دانشجویان از طرف شخص خودشان صبحت کنند چرا که این انجمنها حتی نماینده ۱ درصد از دانشجویان نیستند

  2. دخیل بستن به آقای خاتمی دردی را دوا نمیکند. ایشان در درون حاکمیت بحساب نمی آیند. به نظر بنده این نامه هم بیشتر به منزله یک درد و دل است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا