خرید تور تابستان

«لاتاری»۲ را با موضوع «مشهد» ‌بسازید

رضا دانشمندی در خبرآنلاین نوشت: «این روزها «لاتاری» در سینماهای کشور در حال اکران است. دربارۀ این فیلم چند نکته می‌شود نوشت:

-روشن نیست چرا برای این فیلم، نام «لاتاری» انتخاب شده است. احتمالاً تصمیم‌گیرندگان اصلی فیلم خواسته‌اند – باربط یا بی‌ربط – ناسزایی هم به آمریکا گفته باشند، اما به این پرسش توجه نکرده‌اند که اگر مثلاً امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) در «لاتاری» وزارت خارجۀ آمریکا شرکت نکرده بود، دیگر پدرِ نامزد/دوست دخترش در بازار زمین نمی‌خورد و نوشین نمی‌رفت؟!

-دو سال از انتشار گزارشِ گاردین(1) دربارۀ مشهد می‌گذرد و بعید است تهیه‌کنندۀ «لاتاری» آن‌را نخوانده باشد و دربارۀ درستی یا نادرستی آن از دوستان و آشنایان همشهری خود که دست‌اندرکار گردشگری، اسکان مسافر، محضر ازدواج، حمل‌ونقل عمومی و بازار هستند، پرس‌وجو نکرده باشد.

-اگر تهیه‌کنندۀ فیلم این گزارش را نخوانده‌ یا مانند برخی مسؤولان آن‌را سیاه‌نمایی دشمن، برای تخریب چهرۀ مذهبی مشهد می‌داند، آیا در خیابان و متروی شهر زادگاهش هم بانویی ایرانی را همراه با یکی دو جوانی عرب ندیده که با یکدیگر دست‌وپا شکسته حرف می‌زنند و … ؟

-اگر نوشینِ «لاتاری» (با بازیِ زیبا کرمعلی) مانند تعدادی از بانوان آسیب‌دیده در مشهد، شرعی و قانونی در ازای دریافت «مهرِ معین»، به ازدواج موقّت مردی غیرایرانی در می‌آمد، دیگر رگ غیرتِ «موسی» (با بازیِ هادی حجازی‌فر) نمی‌جنبید؟ اگر آن شازدۀ عرب به مشهد می‌آمد و عاقد و محضرداری رسمی، نوشین را در یکی از هتل‌های مشهد، موقتاً به عقد او در می‌آورد، واکنش موسی و امیرعلی چه بود؟ آیا سایر «نوشین‌»هایی که به کشورهای عربی می‌روند، همگی با نیرنگ و اجبار شیوخ هوس‌باز عرب و وساطت عوامل انیرانی‌شان، وادار به «آن کار دیگر» می‌شوند؟ خیر! این تمام ماجرا نیست و افسانه‌پردازان «لاتاری»، ناشیانه و برای توجیه رفتار خشونت‌بار موسی، موضوع را به تعرض و اجبار به بی‌عفتی فروکاسته‌اند.

-موضوعی که پیش‌تر «مسعود ده‌نمکی» (1382) و اکنون «محمود رضوی» به آن پرداخته، آسیبی چند وجهی است و ساده‌/هندی‌سازی آن دیگر حتی مخاطبان عام را هم خشنود نمی‌کند. به نظر می‌رسد ورای حلال و حرام فقهی و شرعی که حداقلّ دین‌داری است، چیزی وجود دارد به نام غرور، عزّت و پرستیژ ملّی. «عزّت» در کنار «حکمت و مصلحت»، اصول سه‌گانۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هستند.

چرا پایان ماجرا بازگو نشد؟!
-ای کاش تولیدکنندگان «لاتاری» تا انتهای ماجرا را به تصویر می‌کشیدند، یک سناریو می‌توانست این باشد که پدر همان شازدۀ عیّاش مقتول، با سایر شیوخ همسایه روی قیمت دلار تأثیر می‌گذارند و ده‌ها پدر و نان‌آور در بازار تهران از کار بی‌کار می‌شوند و دختران‌ بعضی از آنان -مانند نوشین- باسودای کسب درآمد به کشورهای حاشیۀ خلیج فارس می‌روند و بقیۀ ماجرا…

-نمونۀ واقعی و غیرسینمایی اقدامات امثال موسی، حمله‌های فروردین 1394 به سفارتخانه و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد است که در اعتراض به دست‌درازی وقیحانۀ مأموران بازرسی فرودگاه جدۀ به دو نوجوان ایرانی انجام شد. نتیجۀ آن رفتارهای غیرقانونی، نسنجیده و پُرخسارت چه بود؟ واگذاری بازیِ برده در دقیقۀ 90 به عربستان، یعنی محکومیت جهانی و صدور قطعنامۀ ضدّ ایرانی در شورای امنیت سازمان ملل و نیامدن حدود 700 هزار زائر سعودی و سایر کشورهای عربی به مشهد. (اخیراً یکی از مسؤولان خراسان رضوی که بهتر از زیان‌هایِ نیامدن گردشگران عربِ حوزۀ خلیج فارس به مشهد آگاه است، به فکر علویان ترکیه، شیعیان هندوستان، افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان افتاده که بعید است آبی از آن‌ها برای اقتصاد این شهر گرم شود).

غیرت یا توهّم ِ غیرت
-شگفت‌انگیز آن‌که «موسی» از خود نمی‌پرسد که قرار است چند نفر دیگر از این شازده‌ها و اشراف عرب را سلاخی کند؟ او یا نمی‌داند یا نمی‌خواهد بداند که وضعیت «امیرعلی»‌ها و «نوشین»‌های وطنی از یک سو، پیامد رکود، تورم، بی‌کاری، ویژه‌خواری و در یک کلام بیماری و فساد عمیق اقتصاد ایران است، و از سوی دیگر، نتیجۀ نابرابری، بی‌عدالتی است و تفاخر و تکاثر و نمک‌پاشی‌های گاه‌و‌بی‌گاه تحفه‌های پُرنخوت بعضی از مسؤولان و یاوه‌های ژن‌های خوب.

-خلاصه، «لاتاری» یعنی دست و زور کسی (حتی بچّه‌های بالا – امثال «مرتضی» با بازی حمید فرّخ‌نژاد) به ویژخواران و معوقه‌داران و مفسدان اقتصادی و مسبّبانِ نابسامانی در داخل نمی‌رسد، دقّ‌دلی‌اش را سر شازدۀ عیّاش عرب خالی می‌کنیم.

هی داد، پشتِ داد، پشتِ داد (ما خیلی وقته حالمون خوش نیست)
-برانگیختن احساسات ضدّ عربی،گسترش عرب‌ستیزیِ کور و تشدید احساسات شوونیستی که با چند بار سوت و جیغ و دست و هورای کودکانه در سالن سینما به اوج می‌رسد و تا هنگام خروج از سینما فرومی‌نشیند، با آرمان «وحدت اسلامی» سازگار نیست.

-حاصل این‌گونه فیلم‌های بالیوودی، کلیپ مضحکی است با عنوان «غیرت ایرانی» که گویا به تازگی در فضای مجازی منتشرشده است. باید به تهیه‌کنندگانِ لاتاری برای چنین اثرگذاری ژرفی دست‌مریزاد گفت!

امیدوارم در سال جدید «سیدمحمد رضوی» دربارۀ «نوشین‌»ها، «امیرعلی‌»ها، و حتی «سامی‌»ها شهر خودش فیلم بسازد و این‌بار واقع‌بینانه، غیرشعاری، بدون مغالطه و خودفریبی به واکاوری این آسیب اجتماعی بپردازد.

***

سعدی در باب چهارمِ گلستانش (فواید خاموشی) می‌نویسد:
منجّمی به خانه در آمد،
یکی مرد بیگانه را دید با زن او به هم نشسته،
دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست.
صاحب‌دلی که برین واقف بود، گفت:
تو بر اوج فلک چه دانى چیست / که ندانى که در سرایت کیست»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا