نقد سیاستهای نولیبرال و ضرورت تعمیق دموکراسی
تحلیل آنچه سخنران متفاوت در میان تشکلهای رانتدار گفت
«آرمان ذاکری»، جامعه شناس، در یادداشتی دربارهی مراسم افطار دانشجویان با رهبری با عنوان «سخنران متفاوت در میان تشکلهای رانتدار: نمایندهی نشریات؛ نقد سیاستهای نولیبرال و ضرورت تعمیق دموکراسی»، در فیسبوک نوشت:
1- حالا دیگر یک سنت پایدار شده است… چند ساعت نشستن رهبر یک کشور در جلسه و گوش دادن او به حرفهای دانشجویانی که به هر حال، با همه شرایط لکنت زبان ساز، با همه حذفها و محدویتهایش، گاه در آن کسانی پیدا میشوند و بی لکنت زبان او را هم نقد میکنند؛ حتماً باید آن را اتفاق خوبی دانست. به خصوص که طبق یک عرف نانوشته، سخنرانان این جلسه دارای مصونیت هم هستند. کاش نهاد رهبری و نیروی امنیتی و فلان و بهمان، از این جلسات «امنیتی زدایی» میکردند تا امکان فراهم میشد تا همه طیفهای دانشجویان شفاف و صریح با حاکم مملکت حرف بزنند، آن تشکلهایی که هر سال این رانت را میخورند و آن سیاستگذارانی که هر سال این رانت را میدهند یک بار برای همیشه باید پیش وجدان خودشان لااقل تکلیفشان را با مفاهیمی چون آزادی و عدالت روشن کنند. چه آزادی و عدالت اگر برای «دیگری متفاوت» نباشد نه آزادی است و نه عدالت…. آنها باید یا رانت ندهند و نخورند یا مفاهیمی مثل آزادی و عدالت را برای همیشه کنار بگذارند …
2- به نحو پارادوکسیسکالی همین که هر سال به همت نیروهای دست اندرکار، مراسم گونهای تدارک میشود که بین 8 تا 12 نفر از یک طیف (منتسب به اصولگرا) و یک تا نهایتاً سه نفر از بقیه طیفها (انجمنهای اسلامی، نشریات، جنبش عدالتخواه و …) سخن میگویند، باعث میشود که متفاوتها دیده شوند. آنها که شجاعانه نقد میکنند، تملق نمیگویند … دلخوش به فتح الفتوحها نیستند و حرف جامعه را میزنند … در این فضای نابرابر بقیه، حتی اگر حرف مهمی بزنند – که خیلی وقتها هم میزنند- هیچ اهمیتی ندارند و این محصول میدانی است که خودشان پذیرفتهاند در آن بازی کنند …
3- و این بار نوبت دو سخنران بود که متفاوت باشند … جنبش عدالتخواه دانشجویی و نشریات دانشجویی؛ از جنبش عدالتخواه دانشجویی که چند سالی است راه خود را پیدا کرده و هر سال پویاتر از قبل و گشودهتر به سوی افکار عدالتخواهانه و ازادیخواهانه پیش میرود، جز این انتظاری نبود، اما نمایندگی نشریات دانشجویی با وجود تنوع گرایشات درونی و انبوه مطالبات حقیقتاً کار دشواری است … پیوند زدن مطالبات بخشی با مسائل ملی، پوشش مسائل فوری در کنار پرداخت به بحرانهای کلان … پرداختن همزمان به عدالت و آزادی … حقوق زنان و معلمان و دانشجویان و کارگران … و همه اینها در چند دقیقه کوتاه … و این بار نوبت «سحر مهرابی» بود که نشان دهد نتیجه هم اندیشی چند صد نشریه دانشجویی از سراسر کشور، چگونه میتواند بلوغ دموکراسی را در میان نشریات به نمایش بگذارد… متن سحر مهرابی، متن یک فرد نبود … حاصل بلوغ مجموعه گستردهای از فعالان دانشجویی در نشریات بود که امروز ثمره آن را در متن سحر میتوان دید …
4- نماینده دموکراتیک اکثریت نشریات دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور، در سخنرانیاش شفاف از مشکلات کشور گفت، مسائل را به سطح سیاسی تقلیل نداد و از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و ریشههای آنها نیز سخن گفت… و نهایتاً راهکار ارائه داد… او در چند بخش از سخنانش رهبری را صریحاً مخاطب قرار داد و سؤال پرسید: «چرا با وجود محوریت سیاست خصوصی سازی در اقتصاد نولیبرال، حضرتعالی سه دهه از این سیاستها در اقتصاد کشور حمایت کردید؟» او نتیجه این حمایتها را تولد برجسازانی دانست که حالا جا را برای سرداران فداکار روزگار جنگ تنگ کردهاند… برجسازانی که شاید خود زمانی سردار بودهاند …
5- چهار محور اصلی سخنان سحر مهرابی در بردارنده راهکارهای اساسی برای خروج کشور از وضعیت فعلی است:
اول: ضرورت توقف دخالت نهادهای غیر انتخابی از هر شکل در امر «انتخاب» و «نهادهای انتخابی»
دوم: اشاره به سیاستهای اقتصادی نولیبرال اجرا شده سه دهه گذشته به عنوان مسبب اصلی نابرابری، فساد و تهدید دموکراسی در کشور
سوم: ضرورت مرزبندی قاطع جامعه، نخبگان و دانشگاه با جریانات استعمارگر، بنیادگرایان منطقه، جنایتهای اسرائیل و هرگونه امیدی برای تغییر که پیوندی آشکار و نهان با آنها داشته باشد…
چهارم: دموکراسی به عنوان مشارکت همه اقشار اجتماعی در حیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، دموکراسی به عنوان بودن همه … معلمان و کارگران و بازنشستگان و دانشجویان و اقلیتهای قومی و مذهبی و … بدون واهمه از برخوردهای امنیتی و با حق داشتن تشکلهای مستقل و آزادی بیان و تجمع
متن سخنان دلسوزانه او به نمایندگی از یک «دانشگاه نگران و دلسوز» حتماً در یادها خواهد ماند … خواندن آن را سطر به سطر توصیه میکنم … [لینک به متن سخنرانی سحر مهرابی]
انتهای پیام
یادمان نرودجنبش عدالتخواه، در زمان احمدی نژاد، تنها تشکلی بود که در فضای بسته ی آن روز ودر تنگنا قرار گرفتن تشکل های منتسب به اصلاح طلبان با رانت فعالیت می کرد و هیچ محدودیتی ندارد! و هوادارانش با تعقیب و گریز و بستن دفاتر روبرو نبودند!و این جنبش با تهمت و حرف های غیرواقعی با اصلاح طلبان برخورد می کرد!؟
بسیج دانجشویی که همیشه این رانت و بودجه و حمایت را داشته!
در فضای حسینیه یی که اکثریت حضار تفکری نزدیک به اقتدارگرایان محافظه کار دارند، سخن راندن متفاوت خود شجاعتی است بس ستودنی! و البته قبلا گفتم، تا سخنران از رفع حصر گفت و شعار مشهورِ مرگ بر فتنه گر نواخته شد، خود فضای سنگین آن روز را بهتر می فهمیم! جالبتر از آن وقتی است که رهبری نظام در حال گوش دادن به فرازهای این سخن است که عده یی باز احساس تکلیف کرده ودُرفشانی کرده و در حضور شخص اول مملکت، در حال سبقت گرفتن می باشند! که این خود فاصله گرفتن از انقلابیگری می باشد!!؟
و البته تاکید اقتدارگرایان بر” اوج دموکراسی”، در زمانی که “نمایندگان انجمن اسلامی “به این تریبون دسترسی ندارند، و حضور متفاوت “محرابی”، با هماهنگی وزارت علوم و دفتر مقام رهبری بوده، چه تمایزی دارد؟! تاکید تنها بر یکی از وجوه نصفه و نیمه از دموکراسی، بعد از قریب چهل سال از پیروزیِِ استقلال و آزادی بر دیو استبداد و خودکامگی و فرد محوری، شاید شعف انگیز است ولی سطح مطالبه ی انقلابیون را به این بعد، فرو کاستن، جفا بر آزایخواهان و خون دادگان است!
اجرای کامل قانون اساسی، تشکیل احزاب و نهادهای مدنی و برگزاری اجتماعات، مطبوعات آزاد و شبکه های اجتماعی گسترده، جمهور واقعیِ تبلور یافته در انتخاب مؤثر ریاست جمهوری، وجود شبکه های خصوصی صداو سیما، مشخص بودن نظارت شورای نگهبان، منحل شدن شوراهای عالی و تجمیع در قانون گذاری مجلس به عنوان عصاره های فضائل ملی، آرمان دموکراسی خواهی می باشد که متاسفانه بخشی از نسل پس از انقلاب، با حسرت، دیده در نقاب خاک کشید!؟