بازی عجیب روسیه در سه محور دیپلماسی
متین مسلم در یادداشتی که خبرآنلاین منتشر کرده است دربارهی تحرکات اخیر روسیه در خاورمیانه نوشت: «بسته به اینکه در کدام طرف ماجرا و دعوا قرار دارید، قضاوت در باره تحولات جدید خاورمیانه میتوانند متفاوت باشد. متقابلاً هیچکس از تبعات این وضعیت هژمونیک سیاسی به نفع مسکو در امان نیست. در چنین وضعیتی است که دیپلماسی جدید روسیه سوالات متعددی را مطرح کرده است. صرفنظر از مخالفت، موافقت و یا بیتفاوتی نسبت به این وضعیت (که البته بیتفاوتی عملا معنایی ندارد)، اما محتوای همه سوالات یکی است: «مسکو به دنبال چیست؟»
شاید خیلی پیچیده نباشد اما ساده هم نیست! به هر صورت پیشبینی نتیجه نهایی شطرنج دیپلماسی سهجانبه مخاطرهآمیزی که ساشای ورزشکار (ولادیمیر پوتین) شروع کرده، قدری مشکل به نظر میرسد. فعلا نمیدانیم!
با یک نگاه ابتدایی به تحولات دو ماه اخیر سه محور خاورمیانه عربی،خلیج فارس و مدیترانه شرقی به راحتی میتوان فهمید شرایط در حال تغییر کردن از نوع جدی آن است. امابه نفع کی!؟ سوال اصلی همین است. اجازه دهید شرایط عمومی منطقه را با هم مرور کنیم:
۱- شرایط عراق رو به عادی شدن میرود.
۲- دولت سوریه به مرور در حال تکمیل سلطه خود بر کل کشور است.
۳- توافق هستهای ایران با خروج ایالات متحده از آن بر لبه تاریکی قرار گرفته و آینده نامعلومی دارد.
۴- در صحنه گفتمان دیپلماسی، سرگئی ریابکف معاون وزیر خارجه روسیه از ضرورت حفظ توافق هستهای البته با امتیاز دادن تهران سخن گفته است.
۵- روابط و مناسبات روسیه و اسرائیل به نحوی عجیب و بیسابقه یی در حال گسترش است. هفته گذشته همزمان با سفر اویگدور لیبرمن به روسیه و ملاقات با همتای روس خود، او با اشاره به موضوع ایران در سوریه گفت: «مسکو به نیازهای امنیتی اسرائیل در سوریه اهمیت میدهد». لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز هفته قبل به صراحت از خروج همه نیروهای غیرسوری از مرزهای جنوبی سوریه سخن گفت.
۶- مناسبات سهجانبه اما مستقل ترکی، عربی و روسی با محوریت مسکو در حال شکلگیری است.
۷- آشفتگی سیاسی و هرج و مرج سیاسی عموماً بر سر دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوضاع مضحکی در واشنگتن بهوجود آورده است.
بسته به اینکه در کدام طرف ماجرا و دعوا قرار دارید، قضاوت در باره این تحولات میتوانند متفاوت باشد. متقابلاً هیچکس از تبعات این وضعیت هژمونیک سیاسی به نفع مسکو در امان نیست. در چنین وضعیتی است که دیپلماسی جدید روسیه سوالات متعددی را مطرح کرده است. صرفنظر از مخالفت، موافقت و یا بیتفاوت نسبت به این وضعیت (که البته بیتفاوتی عملا معنایی ندارد)، اما محتوای همه سوالات یکی است: «مسکو به دنبال چیست؟»
جدای از موقعیت خاص سوریه، فکر میکنم مسئله اصلی بیشتر به حضور سیاسی-امنیتی متفاوت روسها در خاورمیانه مربوط میشود. حضوری که در مقایسه با گذشته و سنتهای معمول دیپلماسی شناخته شده و دستدومی آنها کاملا مبهم، تهاجمی، طلبکارانه و زیرکانه به نظر میرسد. حتی و شاید هم بیشتر برای دوستان و متحدان نزدیک مسکو ! روسها اکنون مترصدند بیمهابا، بر دیگرانی که الزاما میتوانند رقیبان و مخالفان منطقهای و بینالمللیشان نباشند! عرصه حضور و رقابت را بر همگان تنگ و بهشدت پرهزینه کنند. برخی تحلیلگران امورخاورمیانه البته معتقدند «دیپلماسی جدید» عبارت دقیقی برای توصیف استراتژی نوین روسها در منطقه نیست، چرا که سیاست فعلی آنها در گذشته هم وجود داشته اما با ۳ مانع عمده روبهرو بوده که اکنون مرتفع شدهاند:
نخست، بلامنازع بودن قدرت ایالات متحده در خاورمیانه.
دوم، موانع ایدولوژیکی رابطه با کرملین و پایان مخالفت اعراب محافظهکار با حضور روسیه مدرن در تحولات خاورمیانه.
سوم، مخالفت اسرائیل با حضور، دخالت و نقش مسکو در منطقه و مناقشات خاورمیانه.
مقام ارشد دیپلماتیک یک کشور عربی شمال آفریقا مستقر در سازمان ملل میگوید: « سیاست خارجی و امنیتی کنونی مسکو در امتداد تصمیمات راهبردی آنها از گذشته است. اینکه چه کسی با چه باور ایدئولوژیکی در کرملین حضور دارد چندان مهم نیست». این دیدگاه ممکن است درست باشد شاید هم خیر! اما در یک نتیجهگیری کلی و عمومیتر، تردیدی نیست با بهرهبرداری روسها از شرایط کنونی منطقه خاورمیانه، در نهایت آنها جهت نوک تیز پیکانشان را به سمت اروپا معطوف خواهند کرد. به همین دلیل به باور برخی منابع دیپلماتیک اروپایی مقیم واشنگتن همانطور که فروش گسترده سلاح به اعراب (حال به هر علت و بهانهای)، الزاما ایالات متحده را به متحدی وفادار برای آنها تبدیل نخواهد کرد و اعراب را به همین دلیل به فکر چاره برونرفتی «ایجاد تنوع امنیت راهبردی و اصول ثبات استراتژیک جدید» انداخته است، نگرانی مشابهی نیز احتمالا رهبران اروپا را متقاعد و یا وادار کرده در یک تنوعخواهی دوزیستی به روسیه نزدیکتر شوند.
در چنین وضعیتی خواسته و ناخواسته قطعنظر از نتیجه نهایی، شرایط بازی دیپلماسی به نفع روسیه مساعد میشود. مگر آنکه محور مستقلی از سوی لندن، برلین و پاریس شکل بگیرد که فعلا شرایط آن وجود ندارد. این هم یکی به نفع مسکو! به هر حال میتواند از سر شوق نباشد، اما دلیل حضور مستمر رهبران اروپایی در کرملین چیست؟ پاسخ هوش زیادی نمیخواهد. قبول داشته باشیم یا نه!؟ اما آقای پوتین قبل از آغاز تورنمنت شطرنج اروپا، فعلاً در دور اول کنار ۳ میز «خاورمیانه عربی، مدیترانهشرقی و خلیجفارس» بازیهای همزمان بسیار حساسی را شروع کرده است. پیشبینی نتایج بازیهایی در این سطح آن هم با توجه به ناپایداری شرایط خاورمیانه، موقعیت امنیتی اروپا و آشفتگی سیاسی در ایالات متحده اگر غیرممکن نباشد اما بسیار سخت و با ضریب خطای بالاست. اینطور فکرنمی کنید!؟»
انتهای پیام